نویسنده و روزنامهنگار ترکیهای مطرح کرد؛
وحشت آمریکا از فروپاشی قریبالوقوع نظم نوین جهانی؛ «رویای آمریکایی» به پایان خود نزدیک میشود

تحلیلگر ترک در یادداشتی نوشت: ، نظم نوین جهانی، ۳۵ سال پس از تولدش، شروع به ترک خوردن کرده است. من نمیدانم چه زمانی کاملاً فرو خواهد ریخت، و چه اتفاقی خواهد افتاد، اما مطمئنم که فقط مساله، مساله زمان است.
خبرگزاری قدس (قدسنا)، «کمال اوزتورک» نویسنده و روزنامهنگار اهل ترکیه در یادداشتی برای الجزیره از وضعیت بسیار بغرنج آمریکا در پی تداوم سیاست های ماجراجویانه دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور خبر داد. در ادامه مهمترین بخش های این یادداشت را می خوانید؛
-«نظم نوین جهانی» اصطلاحی بود که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا، در سال ۱۹۹۰ و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ابداع کرد و با اعتماد به نفس و افتخار فراوان از آن صحبت میکرد. در آن زمان جهان دیگر مانند دوران جنگ سرد درگیر دو قطبی سنتی نبود. بلکه طبق چشمانداز ایالات متحده، تحت رهبری آن تک قطبی شده بود و قرار بود جهان باثباتتر و صلحآمیزتر شود! با این حال، اوضاع به این شکل پیش نرفت. طبق معمول کشورهای در حال توسعه هزینه تناقضات بزرگ و برنامه های غیرواقعی آمریکا را پرداخت کردند.
-بوش پدر، عراق را تحت لوای «نظم نوین جهانی» اشغال کرد که نتیجه آن مرگ یک میلیون نفر و آوارگی میلیونها نفر دیگر از مردم این کشور بود. در حالی که واشنگتن ادعا میکرد آمده است تا دموکراسی و رفاه را برای منطقه به ارمغان بیاورد، چیزی جز چندپارگی ملی، ظهور مجدد تروریسم و بدبختی و فقر گسترده به ارمغان نیاورد.
-پیامدهای این مداخله آمریکا اما تنها به عراق محدود نشد، بلکه به گرجستان، چچن و اوکراین - که در اعماق حوزه نفوذ حیاتی روسیه قرار داشتند و جنگها و ناآرامیهای جدیدی در آنها رخ داد - نیز رسید. در این وضعیت به جای خروج از دوقطبیگرایی، اکنون شاهد درد و رنج آن برای هر دو طرف هستیم.
سیستمی که متحدان را به دشمنان تبدیل میکند!
-شاید عجیبترین و در عین حال آموزندهترین جنبه «نظم نوین جهانی» این باشد که ایالات متحده بعدها دشمن کشورهایی شد که زمانی متحد آن بودند. از افغانستان در برابر اشغال شوروی حمایت کرد، سپس دوباره آن را اشغال کرد. از عراق در جنگ علیه ایران حمایت کرد، سپس به آن حمله کرد. مداخلات آنها در کوزوو، بوسنی، اوکراین، لیبی و سومالی نه ثبات و نه صلح را برای این کشورها به ارمغان آورد.
-جورج دبلیو بوش، و بعدها روسای جمهور دیگر آمریکا از جمله اوباما و بایدن، از همین اصطلاح استفاده کردند و اغلب از صلح و رفاه صحبت کردند، اما نتیجه مداخلات آنها اشک و رنج بیشتر بود! از سوی دیگر، دونالد ترامپ سیاستهایی تکاندهنده و غیرمنطقی را مطرح کرد و ادعا کرد که این سیاستها جهان را به جای بهتری تبدیل خواهد کرد. اما ظرف یک سال از ریاست جمهوری او، پیامدهای اظهاراتش دقیقاً در جهت مخالف شروع شد!
-از زمان مبارزات انتخاباتی او که در آن وعده پایان دادن به جنگها را داد، جهان شاهد بروز درگیریهای جدید بوده است. او شخصاً در جنگ ایران و اسرائیل مداخله کرد، جنگ روسیه و اوکراین تشدید شد و درگیریها در خاورمیانه گسترش یافت.
-تنها در عرض یک سال، پنج کشور منطقه با سلاحها، هواپیماها و موشکهای آمریکایی بمباران شدند. اسرائیل، همانطور که صدراعظم آلمان قبلاً گفته بود، تحت پوشش حمایت آمریکا، مستقیماً شروع به انجام وظایف امنیتی و نظامی کرد که کشورهای غربی از آنها اجتناب میکردند.
چرا نظم نوین جهانی در حال فروپاشی است؟
-در واقعیت، همه این نمایشهای قدرت و این تحولات چشمگیر - آنطور که ترامپ آنها را مینامد - چیزی بیش از بازتاب ترس بیش از حد از فروپاشی قریبالوقوع نیست. «نظم نوین جهانی» که توسط ایالات متحده حمایت میشود، در حال فروپاشی است و ما حتی ممکن است متوجه آن نشویم زیرا در میان آن واقعه زندگی میکنیم.
- دلیل این هرج و مرج این است که نظم جهانی که آمریکا به دنبال ایجاد آن بود، قادر به تحمیل مؤثر خود نبود، یا اینکه فقط خود ایالات متحده را راضی میکرد. از زمانی که بوش پدر همچون یک فیل - نماد حزب جمهوریخواه - وارد خاورمیانه شد، این منطقه هیچ آرامشی را تجربه نکرده و اوضاع فقط بدتر شده است.
-عراق به سه بخش تقسیم شد و از سرزمینهای آشفته آن، گروهک هایی مانند القاعده، داعش و حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) ظهور کردند و منطقه را غیرقابل سکونت ساختند. برخی نیز تلاش کردند تا این سازمانها را به کار گیرند و دوباره وارد منطقه شوند، در نتیجه سوریه، لبنان و یمن به ویرانههایی غیرقابل تحمل تبدیل شدند.
-فاجعه به اینجا ختم نشد. ایالات متحده با حذف فلسطین از «توافق ابراهیم» - که به بهانه ترویج صلح و تقویت متحدان اسرائیل آغاز شده بود - مرتکب یک اشتباه تاریخی شد و امروز شاهد عواقب این انحراف گسترده و کشتار مداوم هستیم.
-اگر از ترامپ میپرسیدید، به شما میگفت که به خاطر «دستاوردهای خیالی» خود، شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است! اما واقعیت این است که جهان بدتر، آشفتهتر و ناامنتر شده است. چرا؟ چون اصول سرمایهداری آمریکایی حریص و سیریناپذیر است! دولت آمریکا بیش از حد به خود مطمئن است، تا جایی که به مستی ناشی از قدرت رسیده است. نخبگان روشنفکر آمریکایی دیگر ارزشهای انسانی یا اخلاقی تولید نمیکنند.
وقتی اروپا توسط آمریکا تحقیر میشود
-خاورمیانه تنها منطقه ای نیست که هزینه این سیاست ها را میپردازد؛ اروپا نیز به دلیل جنگ جاری بین روسیه و اوکراین با سرنوشت مشابهی روبروست. مشکل نه تنها در «تهدید روسیه» بلکه در جهانبینی ترامپ و تیمش نهفته است که «اروپای قدیم» را دیگر مرتبط با معادله نمیدانند و آن را یک عقبنشینی ضروری ارزیابی می کنند!
-این امر در اظهارات توهینآمیز جی دی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا، در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه ۲۰۲۵ مشهود بود، که باعث ایجاد بحرانی پنهان بین واشنگتن و اتحادیه اروپا شد که هنوز فروکش نکرده است. در واقع، تهدید به خروج از ناتو و اعمال تعرفهها صرفاً امتداد این غرور و تکبر آمریکا نسبت به اروپا بود. اروپا به جای تلاش برای برخاستن، تصمیم گرفت با حمایت مطلق از جنگهای وحشیانه اسرائیل و چاپلوسی از ترامپ در اجلاس اخیر ناتو، خود را بیشتر تحقیر کند.
آمریکا دیگر نمیداند چه اقدامی باید انجام دهد!
-ایالات متحده به کشوری تبدیل شده است که کنترل خود را بر هر چیزی که لمس میکند از دست میدهد و ویرانی و تخریب به بار میآورد. واقعاً نمیداند چه کاری باید بکند. هر بار که متوجه میشود نفوذ خود را از دست میدهد، وحشت میکند و هر دکمهای را همزمان فشار میدهد، به امید نجات خود، اما فقط بیشتر غرق میشود!
-همچنان که روز به روز در برابر چین عقبنشینی میکند، به آخرین تکیهگاه خود متوسل میشود: «سلاح کابویها». بمبها، موشکها و ناوهای هواپیمابر مخرب خود را به اقصی نقاط جهان میفرستد، با این باور که از طریق این ارعاب به «روزهای خوش» خود باز خواهد گشت. اما تنها ضربه اقتصادی ویرانگر، از دست دادن متحدان و تعمیق نفرت جهانی نسبت به خود را درو میکند. سپس به پرسیدن از مردم بازمیگردد: «چرا از ما متنفرید؟» و حتی بیشتر از قبل هم با آنها بدرفتاری میکند.
-خلاصه اینکه، هر چه آمریکا بیشتر به دنبال تحمیل یک نظم جهانی باشد، عدم تعادل بیشتر و ثبات بیشتر از بین میرود. نظم جهانی به رهبری آمریکا در حال فروپاشی است و بمبهایی که صدای آنها را میشنویم، هرج و مرجی که میبینیم و آشفتگیای که تجربه میکنیم، تنها جلوههایی از این فروپاشی هستند.
«گره گوردی» فقط با شمشیر قابل حل است!
-طبیعی است که ما کاملاً درک نمیکنیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، زیرا هنوز در بحبوحه این فروپاشی هستیم. نمیدانیم اوضاع به کجا میرود یا چه نتایجی خواهد داشت، اما تقریباً قطعی است که بشریت از جنگ، هرج و مرج و رنج رهایی نخواهد یافت.
-ایالات متحده قادر به ایجاد یک نظم جهانی واقعی نیست و متوجه نیست که چیزی جز جنگ، استثمار و ویرانی برای جهان به ارمغان نیاورده است. اگرچه برخی از متفکران و دانشگاهیان آمریکایی متوجه این افول شدهاند و معتقدند که «رویای آمریکایی» به پایان خود نزدیک میشود، اما دولت ترامپ که به نهادهای فکری و دانشگاهی با سوءظن نگاه میکند، بودجه دانشگاهها را یکی پس از دیگری کاهش داده است!
-بنابراین موسسات تحقیقاتی و دانشگاههای بزرگ آمریکایی دیگر قادر به ارائه راهحل برای بحران عمیقی که آمریکا را فرا گرفته نیستند. حتی اگر این کار را انجام دهند، هیچکس را در دستگاه دولتی پیدا نخواهند کرد که به حرف آنها گوش دهد.
-اما نباید فراموش کنیم که آمریکا روابط بسیار پیچیدهای با کشورهای جهان و با سیستم مالی جهانی برقرار کرده است، تا جایی که این گرفتاریها به چیزی شبیه به «گره گوردی» (گرهای تاریخی در اساطیر یونان باستان که به دلیل غیرممکن بودن حل آن شناخته میشود) تبدیل شده است و به نظر میرسد که حل نخواهد شد، مگر اینکه اسکندر جدیدی از راه برسد و آن را با شمشیر خود پاره کند!
-خلاصه اینکه، نظم نوین جهانی، ۳۵ سال پس از تولدش، شروع به ترک خوردن کرده است. من نمیدانم چه زمانی کاملاً فرو خواهد ریخت، و چه اتفاقی خواهد افتاد، اما مطمئنم که فقط مساله، مساله زمان است.
انتهای پیام/م.ت/22
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس