تغییر دی ان ای اسرائیل
در واقعه 7 اکتبر

خبرگزاری قدس (قدسنا)
دکتر علیرضاعرب روزنامه نگار و کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی در تحلیلی نوشت "هویت دمکراتیک" اسرائیل یکی از مهمترین و بنیادی ترین ستون های امنیت ملی اسرائیل محسوب می شود. واقعه 7 اکتبر ، به شدت هویت دمکراتیک اسرائیل به خصوص بعد خارجی آن را تضعیف کرد. دمکراسی ادعایی اسرائیل نزد نهادهای بین المللی، کشورهای جهان و افکار عمومی جهانی بی آبرو و بی حیثیت شد و خسارت جبران ناپذیر متحمل شد. واقعه 7 اکتبر تاثیر بسیار مخرب عمیق بر ذهنیت مردم اسرائیل و ناخودآگاه جمعی آنها بر جای گذاشته است که قطعا پیامدهای مخرب کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت این تخریب و خسارت بر هویت دمکراتیک اسرائیل اثرات عمیق و مخرب و جبران ناپذیر بر جای خواهد گذاشت و آن را به شدت تضعیف خواهد کرد. همچنین ترومای 7 اکتبر و ذهنیت جمعی آسیب دیده اسرائیلی ها بر کنش سیاسی ،امنیتی و اجتماعی آنان در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تاثیر قابل توجه خواهد گذاشت. پیامدهای مخرب تاثیرات منفی مذکور در عرصه سیاست داخلی و خارجی بروز و نمود خواهند داشت. این کنش های مخرب و معیوب در کنار تضعیف هویت دمکراتیک اسرائیل، اتحاد استراتژیک اسرائیل با آمریکا را نیز که بر دو پایه اصلی منافع مشترک و ارزشهای لیبرال دمکراسی مشترک استوار شده است نیز به مرور تخریب و تضعیف خواهند کرد. به عبارتی واقعه 7 اکتبر و عملیات پیش دستانه حماس موسوم به "طوفان الاقصی" دو ستون از ستونهای اصلی امنیت ملی اسرائیل را به شدت و به نحو معناداری تضعیف کرده است :
الف)هویت دمکراتیک اسرائیل
ب) اتحاد و رابطه استراتژیک اسرائیل با آمریکا
تضعیف این دو ستون اصلی امنیت ملی اسرائیل در میان مدت و بلند مدت ، دی ان ای و ذات اسرائیل را به تدریج تغییر خواهند داد.
زاویه ای که اکنون میان دولت ترامپ و دولت نتانیاهو در پرونده های مختلف مثل پرونده هسته ای ایران ،پرونده ای جنگ در نوار غزه ، پرونده عادی سازی با سعودی و پرونده انصار الله یمن و تحولات دریای سرخ مشاهده می شود طلیعه تغییرات در "دی ان ای" اسرائیل بعد از 7 اکتبر است.
زاویه میان دولت ترامپ و دولت نتانیاهو در حال افزایش است و وقایع کم سابقه ای زیر که اخیرا در منطقه رخ داده است در چارچوب این زاویه و اختلاف نوظهور قابل ارزیابی است. در هیچ یک از موارد زیر ظاهراً نگرانیها یا ملاحظات اسرائیل توسط دولت ترامپ در نظر گرفته نشده است:
1-ترامپ در سفرش به منطقه، به اسرائیل نرفت و حتی توافقی درخصوص معامله تسلیحاتی بسیار بزرگی با سعودی (یک بسته تسلیحاتی ۱۴۲ میلیارد دلاری) انجام داد که ممکن است حفظ برتری نظامی( لبه نظامی کیفیMQE) اسرائیل را به چالش کشیده و زیر سوال ببرد. حفظ برتری نظامی کیفی اسرائیل در منطقه غرب آسیا، تعهدی است که در واقع در قانون ایالات متحده گنجانده شده است.
2- در دیدار نتانیاهو با ترامپ در کاخ سفید، ترامپ خبر آغاز مذاکرات هسته ای با ایران را به طور غیر منتظره ای به نتانیاهو اعلام کرد. تصمیم به مذاکره با ایران و مذاکرات مستقیم امریکا با ایران، تنها چند روز قبل از آغاز مذاکرات، زمانی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در دفتر بیضی شکل کاخ سفید در سفرش به واشنگتن حضور داشت، توسط ترامپ فاش شد، به نحوی که نتانیاهو مجبور شد واکنش خود را مهار کند.
3- دولت آمریکا راسا با حماس و بدون حضور اسرائیل درخصوص آزادی اسیر اسرائیلی -آمریکایی(الکساندر) اقدام به گفتگو کرد. گروه دیپلماتیک آمریکایی منصوب از سوی ترامپ، مستقیماً با حماس در مورد آزادی اسیران اسرائیلی – امریکایی در غزه( گروگانها )و آتشبس احتمالی حماس-اسرائیل مذاکره کرد. این مذاکره مستقیم با حماس بدون اطلاع اسرائیل، در هیچ دولت دیگری در آمریکا انجام نشده است. البته این توافق اخیر آمریکا با حماس به طور غیرمستقیم مورد مذاکره قرار گرفته بود اما بدون اطلاع اسرائیلی ها، و صرفا شامل شهروند دوتابعیتی آمریکایی-اسرائیلی زنده، ادان الکساندر، میشد و هیچ گروگان دیگر اسرائیلی را شامل نمیشد، ضمنا در این مذاکرات بر تعهد ایالات متحده برای از سرگیری کمکهای بشردوستانه به غزه نیز تاکید شد.
4- دولت آمریکا با انصارالله بر سر آتش بس دوجانبه وارد مذاکره شد و مساله آتش بس میان انصارالله و اسرائیل مورد بحث قرار نگرفت.
دو روز پس از اصابت موشک انصارالله یمن به نزدیکی فرودگاه بن گوریون در تل آویو، آمریکا با انصارالله آتشبس بدون مشارکت اسرائیل را پذیرفت و بعدا اسرائیلی ها از پذیرش این آتش بس مطلع شدند . قابل توجه اینکه تعداد موشکهای شلیکشده توسط انصار الله یمن علیه اسرائیل از زمان آتشبس با آمریکا، افزایش یافته است.
5-ترامپ قبل از ورودش به کاخ سفید، نتانیاهو را مجبور به پذیرش آتش موقت در غزه کرد.
6- تصمیم به پایان دادن به تحریمهای ایالات متحده علیه سوریه بدون اینکه اسرائیل از این موضوع مطلع باشد، در سفر به منطقه خلیج فارس اعلام شد و این درحالی است که اسرائیل نگرانیهای امنیتی جدی و عمدهای در مورد دولت جولانی در سوریه دارد.
7- از آغاز ماه می2025م شش مدیر میانی مرتبط با لابی اسرائیل، آیپک، در شورای عالی امنیت ملی آمریکا توسط ترامپ کنار گذاشته شدند. این شش مدیر میانی همگی حامی اسرائیل بودند و عزل آنها کاملا معنادار و در راستای تضعیف نفوذ اسرائیل در سیاست خارجی دولت ترامپ قابل ارزیابی است.
8- اکنون پروژه ترامپ در منطقه غرب آسیا با پروژه نتانیاهو در نوارغزه با یکدیگر دارای زاویه هستند. ترامپ خواهان گسترش پیمان ابراهیم و عادی سازی اسرائیل و سعودی است تا به این وسیله متحدین خود در منطقه را در دو بعد امنیتی و اقتصادی منسجم و متحد سازد. این اتحاد جدید در بعد امنیتی باید به تضعیف محور مقاومت و نفوذ منطقه ای ایران منجر شود و در بعد اقتصادی نفوذ چین در منطقه غرب آسیا را محدود و تضعیف کند.
اما با توجه به ترومای 7 اکتبر و آسیب روانی جامعه صهیونیستی، پروژه نتانیاهو در غزه که مورد حمایت اکثریت افکار عمومی اسرائیل و نیز سیاستمداران رژیم صهیونیستی قرار دارد، ادامه جنگ در غزه تا انهدام نظامی و حاکمیتی حماس است.
اما ادامه جنگ در غزه و اشغال احتمالی نوار غزه توسط اسرائیل مانع بزرگی بر سر عادی سازی روابط با سعودی محسوب می شود زیرا برای سعودی ها اشغال نوار غزه و استمرار جنایات اسرائیل در غزه خط قرمزی مقابل عادی سازی محسوب می شود.
به این ترتیب تغییر دی ان ای اسرائیل و پروژه نتانیاهو در خصوص ادامه جنگ در غزه و حتی اشغال نوار غزه منطقا و طبیعتا با پروژه آمریکایی ترامپ در منطقه دارای تضاد ذاتی است.
ترامپ تصمیمات خود را بر اساس آنچه که به نفع ایالات متحده میداند، میگیرد و ترامپ بر منافع مهم و راهبردی ایالات متحده تمرکز دارد و نه منافع یا نگرانیهای متحدانش حتی اگر اسرائیل و به ویژه دولت فوق راستگرای نتانیاهو باشد.
منافع اسرائیل برای دولت ترامپ قطعاً در درجه دوم اهمیت قرار دارند. مذاکره هسته ای با ایران ، مذاکره با حماس و پذیرش آتشبس با انصارالله یمن یا انعقاد بسته تسلیحاتی ۱۴۲ میلیارد دلاری با سعودیها، همگی در خدمت منافع مهم و حیاتی آمریکا ارزیابی می شوند.
لذا تغییر دی ان ای اسرائیل بعد از 7 اکتبر، منجر به زاویه دار شدن منافع و ارزشهای اسرائیل با منافع و ارزشهای آمریکا در منطقه غرب آسیا شده است که می تواند در میان مدت و بلند مدت روندی رو به رشد نیز داشته باشد و زاویه فیمابین بیش از پیش افزایش یابد.
البته در به تصویر کشیدن زاویه فیمابین امریکا و اسرائیل نباید هرگز دچار بزرگنمایی شد و تحولات فوق الذکر را به معنای پایان دادن حمایت دولت آمریکا از اسرائیل قلمداد کرد چون اتحاد میان اسرائیل و امریکا استراتژیک و بسیار ریشه دار و بر اساس منافع و ارزشهای مشترک است و در چهار چوب این اتحاد راهبردی اصول زیر بین دوطرف محکم شده است:
الف)آمریکا به حفظ امنیت اسرائیل متعهد است.
ب)امریکا به حفظ برتری کیفی نظامی اسرائیل QME متعهد است.
ج) اسرائیل دارای پیوند عمیق با سنت دمکراتیک آمریکا است.
د) اسرائیل دارای حمایت دو حزبی در عرصه سیاسی آمریکا و به ویژه کنگره است.
ه) اسرائیل عضو ناتو نیست اما عضو سنتکام است.
و) اسرائیل و آمریکا دارای منافع عمیق و چند وجهی مشترک در منطقه غرب آسیا هستند.
انتهای پیام/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس