افشای گام به گام تحرکات رژیم صهیونیستی علیه توان هسته ای ایران

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری قدس (قدسنا) به نقل از القدس العربی، «ایهود اولمرت» نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی با انتشار مقاله ای به شفاف سازی تحرکات بیش از یک دهه اخیر این رژیم و تلاش های نتانیاهو نخست وزیر کنونی رژیم اشغالگر برای مقابله با پیشرفت های جمهوری اسلامی ایران در زمینه هسته ای پرداخته است. او ضمن اشاره به مراحل گام های ضد ایرانی نتانیاهو از سال ۲۰۰۹ تاکنون (۲۰۲۱) بر عدم موفقیت نقشه های مشترک واشنگتن و کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده است.

ایهود اولمرت در این باره اینچنین به بیان ناکامی های چند سال اخیر محور عبری-غربی در مواجهه با ایران می نویسد:

در پایان انتخابات ۲۰۰۹ و در ابتدای مرحله نخست وزیری نتانیاهو در اسراییل، او مقابله با جمهوری اسلامی ایران و خطرات این کشور و جلوگیری از تبدیل آن به قدرتی بزرگ در منطقه را در اولویت اقدامات اساسی دولت اسراییل قرار داد.

نتانیاهو معتقد بود که بایستی هرچه سریع تر علیه طرف های درگیر با اسراییل و جامعه بین الملل بصورت اولویت بندی شده اقدامی جدی صورت گیرد اما در نهایت تمامی نقشه هایش با شکست مواجه شد. دردناک ترین و بزرگترین شکست سیاسی و امنیتی برای اسراییل از زمان تاسیس آن.

سال های سال است که موسسات و سازمان های امنیتی در اسراییل و جهان به این نتیجه رسیده اند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای است. این کشور طرح های نظامی و موشک سازی را آغاز کرده است طرح هایی که به واسطه آنها می تواند به اهدافی در مسافت های طولانی دسترسی پیدا کند از جمله برخی اهداف مهم و استراتژیک در اسراییل. سیاست خارجی تل آویو و آمادگی آن برای مقابله با درگیری ها هم بر همین مبنای قدرت هسته ای بنا شده است.

اسرائیل در سرتاسر جهان علیه ایران از طریق دست های خود در موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی)‌ و همکاری با تمامی محافل امنیتی در سازمان امنیتی و اطلاعاتی «امان» در کرانه باختری، آژانس بین المللی هسته ای،وزارت خارجه و شاباک و تمامی طرف های رسمی دیگر اقدام کرد. هنوز اطلاعات قابل توجهی از حجم و اندازه این اقدامات منتشر نشده است اما بدون شک افتخارات آن در تاریخ زرین دولت اسراییل درج خواهد شد.اریل شارون و من اعتقاد داشتیم که بایستی بطور کاملا مخفیانه در جبهات مختلف همچنان علیه ایران کار شود. اعتقاد داشتیم که تنها راه برای محافظت از خودمان این است که از دورترین نقاط موانع نظامی و امنیتی خود را بگسترانیم و همکاری مان را با ایالات متحده در همین مسیر ادامه دهیم.

در سخنرانی نشست هرتزلیا در ماه های آغازین سال ۲۰۰۷ تاکید شد که اسراییل باید با تمام قدرت و توان در مقابل تحولات هسته ای ایران فعالیت کند اما صحنه درگیری ها (علیه ایران) بایستی توسط ایالات متحده آمریکا رهبری شود، در آن زمان من نسبت به راهنمایی ها و تلاش های جورج بوش پسر برای پیشبرد این هدف اعتقاد راسخ داشتم.

در آن سال ها، جامعه جهانی اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران را آغاز کرد. رهبری این جریان زیر نظر «استوارت لیوی» معاون وزارت مالیه امریکا در دولت بوش سازمان پیدا کرد، لیفی از طریق همکاری با همپیمانان نزدیک آمریکا در اسراییل در راستای فلج سازی اقتصاد و تعاملات اقتصادی بین المللی تهران، سازوکارهایی را ترتیب دادند و علاوه بر آن هم شورای امنیت تحریم هایی را علیه ایران در آن سال ها تصویب کرد.اینگونه جامعه بین المللی علیه ایران بسیج شده بودند.

«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسراییل در گام بعدی برای از بین بردن تمامی فرصت ها و دیکته قواعد جدید به صحنه درگیری ها علیه ایران از طریق هدف قرار دادن مکانیزم های هسته ای جمهوری اسلامی اقدام کرد. تصمیمات و سخنان نتانیاهو برای هدف قراردادن زیرساخت های هسته ای ایران پشت درهای بسته نماند و پیشنهاد حمله به جمهوری اسلامی به عنوان گزینه ای جدی و اساسی و به صورت آشکار، روی میز قرار گرفت.

همچنان بسیاری از مقامات کشورها و مردم در سرتاسر جهان جو متشنج مجمع عمومی سازمان ملل متحد را زمانی که نتانیاهو نقاشی بمبی را علیه ایران نشان داد به یاد دارند، او در آن زمان با اشاره به خط قرمز زیر فتیله بمب تاکید کرد که تنها راه جلوگیری از توسعه توان هسته ای ایران اقدام نظامی است بعد از این اقدام او، حتی نزدیک ترین دوستان اسراییل هم از وقوع جنگی همه جانبه و ایجاد ناامنی (بیشتر) در خاورمیانه به شدت نگران شدند.

در سال ۲۰۰۸ و در خلال حضور جرج بوش رییس جمهور وقت آمریکا در اسراییل، او به ایهود باراک وزیر دفاع وقت در حضور من گفت که به اسراییل اجازه نمیدهد به ایران حمله کند و ارتش آمریکا در صورت هرگونه اقدام تل آویو در راستای حمله به ایران جلوی هواپیماهای آن ها را در آسمان عراق می گیرد اما در ازای این حرفش او قول داد که از طرق جایگزین راه را مقابل توسعه توان هسته ای و غنی سازی جمهوری اسلامی سد کند. بوش آن زمان معتقد بود که هرگونه جهشی از سوی تل اویو برای ضربه زدن به ایران گامی اشتباه و خطرناک و نابود کننده است.

اوباما هم سیاست های مشابه با بوش پسر را در پیش گرفت و از پیشرفت ایران به سوی قدرت هسته ای شدن و دستیابی آن به سلاح های هسته ای به طور متعهدانه ای جلوگیری کرد. او در خلال سال های نخست ریاست جمهوری اش ادعا کرد که ایران از سال ۲۰۰۳ برنامه هسته ای خود را متوقف کرده است گرچه برنامه ساخت موشک های بالستیک دور برد خود را که قادر به حمل کلاهک های هسته ای هم هستند پیش برد.

در خلال سال های حکومت دموکرات ها در آمریکا نتانیاهو برنامه خود را به گونه ای چید که هرطور شده اقدامی نظامی را علیه ایران انجام دهد. بر خلاف انتظارات تهدیدات نتانیاهو و اقدامات تحریک کننده اش علیه ایران در جامعه جهانی موجب شد تا گفتگوهای محرمانه ای میان ایالات متحده و شرکای اروپایی اش و همچنین میان روسیه و ایران آغاز شود که زاییده این مذاکرات امضای توافنامه هسته ای ایران در سال ۲۰۱۵ شد، توافقنامه ای که اسراییل در ان کوچکترین نقشی ندارد!

اگر در آن سالها نتانیاهو به طور پیوسته همه را تهدید نمی کرد که برای حمله نظامی به ایران در حال کسب آمادگی است هیچگاه توافق هسته ای با ایران و به دست اوباما امضا نمیشد. اگر نتانیاهو ادعا دارد که توافقنامه هسته ای توافق بدی بود که نباید امضا میشد پس چرا خود او پر رنگ ترین نقش را در ایجاد آن ایفا کرد.از نظر بسیاری از افراد از جمله من، وقوع توافق هسته ای میان ایران و ۵+۱ نتیجه ضعف (سیاسی) در میان مقامات اسراییل بود.

دوران اوباما به سر رسید و ترامپ روی کار آمد. پس از گذشت مدت کوتاهی از انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا او از توافق هسته ای خرارج شد. در آن زمان اسراییل چندین حمله ارزشمند و افتخار آمیز را به آرشیو اطلاعات هسته ای ایران در مناطق اطراف تهران انجام داد. حملات اسراییل حقیقتی را که همگان درباره صنایع هسته ایران مبنی بر پایبندی ان به تعهدات آژانس بین المللی اعتقاد داشتند را باردیگر تایید کرد.خروج آمریکا از توافق هسته ای انجام شد تا از روند روبه توسعه ایران در پرونده هسته ای متوقف شود اما دقیقا برعکس آن رخ داد و ایران به سوی ساخت بمب هسته ای سوق داده شد، شرایطی که در آن سانتریفیوژهایی نصب شد که قبل تر نبود و ظرفیت اورانیوم قابل توجهی هم غنی سازی شد.

معاون رییس موساد که از انتشار نام او معذور هستم به تازگی صریحا اذعان کرده بود که گام های نتانیاهو درنهایت به شکستی استراتژیک انجامید. او همچنین آشکارا گفت که مدیریت اوضاع سیاسی این کارزار هم کاملا شکست خورده بود، به بیانی ساده علیرغم برخی پیروزی ها در کوتاه مدت اما به طور کلی جنگ در مقابل ایران به شکست انجامید. 

انتهای پیام/م.ح