تحلیلگر عرب مطرح کرد:
استراتژی نوین اسرائیل در تعامل با خاورمیانه در سایه انزوای ایالات متحده
واضح است که راهبرد اسرائیل برای دهه های آتی بر دو محور خواهد چرخید؛ نخست تقویت امنیت اسرائیل که اکنون از تهدید واقعی دور شده و دوم تلاش برای افزایش کارکردهای دموکراتیک در درون نظام سیاسی خود.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) «سیف عباس حسین» تحلیلگر عرب در یادداشتی نوشت: تحولات قریب به هفت دهه پس از تشکیل رژیم اشغالگر قدس، شاهد برتری موقت هر یک از قدرت های منطقه ای و جهانی بر جنوب غرب آسیا در برهه ای از زمان بوده است. تل آویو به خوبی آموخته است که صرفنظر از جو حاکم بر منطقه و به صورت مستقل، طرح های استراتژیک خود را پیاده نماید. بدین ترتیب با صعود یا زوال هر یک از این قدرت ها، اسرائیل در حاشیه باقی مانده و از این رو خود را از درگیر شدن در اقداماتی پر هزینه دور رانده است.
در راستای همین رویکرد، اسرائیل مناسبات پایداری با ایالات متحده به عنوان قدرتی جهانی برقرار کرده است، اما این مهم، تل آویو را از برگزاری نشست های مطالعاتی محرمانه جهت بررسی مرحله پسا آمریکا در منطقه باز نداشته است. گواه بر این ادعا، تلاش های جریان صهیونیسم پس از ریاست جمهوری باراک اوباما برای دور زدن ایالات متحده در تصمیم گیری های کلان خود می باشد. آنچه در این میان اسرائیل را بیش از پیش تقویت می نماید، ظهور نشانه هایی از انزوا و عقب نشینی واشنگتن از اتخاذ تصمیم های سنتی خود نسبت به کشورهای عرب است.
از سوی دیگر ایالات متحده در موارد مختلفی هم پیمانان خود به ویژه رژیم صهیونیستی را به آمادگی برای مرحله پیش رو که شاهد خلاء قدرت خواهد بود فراخوانده است. اوباما پیشتر در اظهاراتی ادامه وضع موجود را ناممکن خوانده و اسرائیل را به بررسی راهکارهای جدی جهت برقراری صلح دائم در خاورمیانه فراخوانده بود.
شاید بتوان سخنان هیلاری کلینتون در 2010 و در جریان سفرش به تل آویو را سند دیگری بر این مدعی به شمار آورد. وی نیز ادامه ی وضع موجود را ناممکن خوانده بود اما در عین حال تاکید کرد که این به معنای فروپاشی نظام کنونی در دو یا سه دهه ی آینده نیست اما بر اجتناب ناپذیر بودن آن صحه گذاشته بود.
رهبران جریان صهیونیسم با دریافت پیام واشنگتن استراتژی های جدیدی نسبت به جنوب غرب آسیا اتخاذ کرده اند که در ادامه به بررسی مهمترین مواضع آنان می پردازیم.
1) تسلط کامل نیرویی خارجی بر منطقه هزینه های گزافی برای اسرائیل به دنبال خواهد داشت، خواه این نیروی خارجی ایالات متحده باشد، خواه بریتانیای کبیر یا هر قدرت جهانی دیگری که ستاره ی سهیل آن به یکباره درخشیده باشد؛ لذا تمرکز هر یک از این قدرت های جهانی بر هدف معینی مانند تروریسم و نفت خواهد بود تا تعیین آینده ی منطقه همچنان در دستان کشورهای منطقه باقی بماند.
2) تاکید بر اینکه منطقه شاهد تجزیه بیشتری خواهد بود. بحران های اقتصادی به فضل رشد موضع گیری های قومی و مذهبی هیزم بیشتری بر آتش درگیری در منطقه فراهم خواهد نمود.
3) ایجاد واهمه از ایران در میان سران کشورهای ضعیف منطقه، به ویژه کشورهای همسایه ی اسرائیل، آنان را به توسعه ی شبکه ی امنیتی خود با تل آویو وا خواهد داشت. همان مسئله ای که تعامل اردن با رژیم صهیونیستی را پس از آنکه مایه ی درگیری به شمار می آمد، تحت عنوان سنگ بنای ثبات نامید.
از سویی دیگر به روشنی واضح است که راهبرد اسرائیل برای دهه های آتی بر دو محور خواهد چرخید. تقویت امنیت اسرائیل که اکنون از تهدید واقعی دور شده و از سوی دیگر تلاش برای افزایش کارکردهای دموکراتیک در درون نظام سیاسی خود همانند حمایت از اقلیت ها به منظور عدم مواجهه با بحران مشروعیت داخلی و در نتیجه پیوستن اسرائیل به جامعه جهانی.
منبع: http://www.iraqakhbar.com/iraq-news/250740/استراتیجیة-إسرائیل-تجاه-الشرق-الأوسط
انتهای پیام /الف/22
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس