جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

جدایی آخرین ضلع مثلث امید اسراییل (یاسرجبراییلی)

سیدیاسر جبرائیلی

 

تنش در روابط آنکارا-تل آویو، حکایت از یک تغییر قابل توجه در سیاست های همسایه شمال غربی ایران دارد؛ اما پرسش درباره عمق این تغییر، تقریباً به مهم ترین سوالی بدل شده که این ایام درباره ترکیه مطرح بوده و البته مشکل بودن پاسخ آن، سیاستمداران و تحلیلگران را دچار سرگیجه کرده است. عده ای که از دریچه پراگماتیسم به مقوله منافع ملی می نگرند و عصر فعلی را دوره «پایان ایدئولوژی ها» می دانند، تحلیلشان از تغییر به وجود آمده این است که «رجب طیب اردوغان» ملت خود را خوب می شناسد و نیک می داند که قرار گرفتن در آرایش سیاسی مطلوب غرب و رژیم صهیونیستی، از وزن دولت متبوعش در داخل می کاهد، از این رو می خواهد با موضع گیری های ضدصهیونیستی اهمیت آنکارا در منطقه را به رفقای غربی خود نشان دهد. اما تحلیل دیگری هم هست که زیاد به مذاق گروه اول خوش نمی آید و آن امکان «تولد ایدئولوژی» در سیاست خارجی ترکیه است.اهمیت ماجرا در اینجاست که جنس این تغییر، نوع واکنش به آن از سوی بازیگران مختلف را تعیین می کند و چون زاویه درک نخست با تفسیر دوم، عددی در حول و حوش 180 است، واکنش مبتنی بر هر کدام از برداشت ها و نتایج آن، می تواند بسیار متفاوت باشد. بنابراین، آنچه ضروری به نظر می رسد، کنار نهادن تحلیل های دلبخواهی و دیدن واقعیت های موجود در ترکیه امروز است و اولین کاری که در این مقام باید کرد، بررسی دقیق مصادیق تغییر است. اینگونه می توان «حرف» را از «عمل» جدا و تصویر روشنی از حقیقت ترسیم کرد.

«دیوید بن گوریون» زمانی که بنیان رژیم صهیونیستی را می نهاد، دکترین معروفی ارائه کرد که به «اتحاد اقلیت ها» معروف شد. او بر این باور بود که اسرائیل برای خروج از انزوا و تامین امنیت خود باید با سه دولت ایران، ترکیه و اتیوپی متحد شود. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تغییر راهبردی سیاست های دولت تهران از وضعیت متحد به وضعیت متخاصم، یک ضلع این مثلث امنیت شکست. روابط دیپلماتیک اسرائیل با اتیوپی در سال 1352 با روی کار آمدن «منگیستو هایله ماریام» قطع و در سال 1361 دوباره از سر گرفته شد؛ به همین خاطر اتحاد استراتژیک با اتیوپی آن طور که باید محقق نشد. این بود که تل آویو به طور ویژه روی دولت سکولار آنکارا سرمایه گذاری کرد. موافقنامه های همکاری متعددی در حوزه های دیپلماتیک، نظامی و جاسوسی و نیز تجارت و مبادلات علمی میان دو دولت به امضا رسید. اما از آنجا که هدف اصلی تل آویو از اتحاد با آنکارا بیشتر «شراکت نظامی» بود تا هرچیز دیگر، حجم عمده همکاری ها به مسائل نظامی اختصاص یافت. برای نمونه، حجم مبادلات تجاری ترکیه و اسرائیل در سال 2007 به دو میلیارد و 600 میلیون دلار رسید که یک میلیارد و 800 میلیون دلار آن به همکاری های نظامی مربوط می شد. خلاصه آنکه همانگونه که نشریه آمریکایی فارین پالیسی در شماره اخیر خود تصریح کرد، روابط حسنه میان اسرائیل و آنکارا «سرمایه ای هنگفت» برای این رژیم بوده است.

ظاهراً جرقه تنش میان تل آویو و آنکارا بهمن ماه گذشته در اجلاس داووس زده شد. در آنجا بود که اردوغان جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه علیه مردم غزه را محکوم کرد و شیمون پرز رئیس رژیم اسرائیل را کودک کش خواند. انتقاد از صهیونیست ها به کرات از سوی ترک ها ادامه یافت. فیلمی مستند که با عنوان «جدایی» (آیریلیک) از سوی کانال تلویزیونی TRT1 وابسته به دولت ترکیه پخش و در آن کودک کشی سربازان صهیونیست نمایش داده شد، بر آتش تنش ها افزود و باعث شد وزارت خارجه اسرائیل در اقدامی کم سابقه سفیر ترکیه را برای اعلام اعتراض احضار کند. موضوع دیگری که خشم مقامات صهیونیست را برانگیخت حمایت اردوغان از برنامه هسته ای ایران و ارائه درخواست بررسی مسئله سلاح های هسته ای اسرائیل از سوی او بود. تا اینجا سطح تغییر در سیاست های آنکارا به موضع گیری صرف محدود می شود و البته تا آنجا که قضایا به «حرف» مربوط می شود، می توان با یک سری «حرف»های دیگر همه چیز را به حالت اول بازگرداند. بنابراین، تا این مرحله، تحلیل های پراگماتیستی برای اثبات تاکتیکی بودن تحرکات رجب طیب اردوغان می تواند منطقی جلوه کند.

اما اواخر مهرماه آنکارا در اقدامی غیرمنتظره برای تل آویو، نام رژیم صهیونیستی را از رزمایش هوایی «عقاب آناتولی» (Anatolian Eagle) که از اواسط دهه 90 میلادی به طور مرتب برگزار شده خط زد. در این رزمایش-که از اواسط دهه 90 میلادی به طور سالانه برگزار شده- قرار بود جنگنده های اسرائیلی به همراه هواپیماهای ترک، آمریکایی و ناتو در نزدیکی مرزهای ایران، سوریه و عراق تمرینات نظامی انجام دهند؛ اتفاقی که بی تردید در نگاه سه کشور اخیر مفهومی جز «تهدید» ندارد. آنکارا به لغو مانور مشترک با اسرائیل بسنده نکرد و در چرخشی آشکار که نشان از جابه جایی اش در آرایش سیاسی منطقه داشت، به فاصله یک روز از آن رزمایش، دمشق را دعوت به برگزاری رزمایش مشترک کرد و از ایجاد شورای همکاری استراتژیک با سوریه خبر داد. خبر جنجالی دیگر، تصمیم آنکارا برای لغو قرارداد همکاری نظامی یک میلیارد دلاری خود با تل آویو بود که سال گذشته به امضا رسیده بود.

تغییر در شکل و میزان مبادلات تجاری میان دو کشور را از مصادیق بارز تحول در روابط آن دو کشور خوانده اند. در اهمیت روابط تجاری همین بس که تاریخچه اتحادیه های منطقه ای نشان می دهد گسترش داد و ستد تجاری و حذف موانع گمرکی از اهداف اولیه این اتحادیه ها بوده است. کاهش داد و ستد ترکیه با تل آویو در این سو با افزایش مبادلات آن با ایران همراه بود. در سفر اخیر اردوغان به تهران، توافقاتی که در زمینه ایجاد یک شهرک صنعتی مشترک، افزایش مبادلات تجاری به 20 میلیارد دلار و حذف محدودیت ها و تعرفه ها در حمل و نقل زمینی، نشان از جدی بودن نگاه جدید آنکارا به بلوک بندی های سیاسی منطقه داشت.

در این مرحله دیگر نمی توان رفتار دولت ترکیه را تاکتیک سیاسی مقطعی برای رسیدن به اهداف موقت تفسیر کرد. از آنجا که تغییر در سیاست خارجی همواره تابعی از تحولات داخلی یک کشور است، برای یافتن ریشه این دگرگونی ها باید به عرصه سیاست داخلی ترکیه مراجعه کرد. ترکیه اگرچه یک کشور مسلمان است، اما در گذشته حکومت جریان سکولار آتاتورکیسم بر آن، از آنکارا یک متحد استراتژیک برای بلوک ضداسلام در جهان ساخت. اما بعد از دهه ها زندگی در فقر و خفقان ناشی از حکومت لائیک ها، اسلامگرایان با الهام از انقلاب اسلامی ایران، درصدد تزریق اسلام از اذهان مردم به جامعه و پایان دادن به خانه نشینی این دین آسمانی برآمدند. این بود که در انتخابات 1381، حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» (AK) که از بطن حزب اسلامگرای منحل شده «سعادت» به وجود آمده بود، با اقبال عمومی مواجه شد و توانست دو سوم کرسی های مجلس، و متعاقب آن، دولت را در اختیار بگیرد. مردم برای دومین بار در سال 1386 با آرای خود، اسلامگرایان را بر مسند قدرت نشاندند تا حمایت خود را از «ایدئولوژی اسلامی» به نمایش بگذارند. از سال 1381 تاکنون، 10 درصد به تعداد کسانی که اظهار مسلمانی می کنند افزوده شده و تمایل ترک ها برای عضویت در اتحادیه اروپا از 80درصد به حدود 30درصد کاهش یافته است.

ترکیه اما همچنان براساس یک قانون اساسی سکولار اداره می شود، آنکارا عضو دارای حق وتو در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی است، ارتش ترکیه در دست جماعتی است که خود را نگهبان ترکیه سکولار می دانند، روابط گسترده ترکیه با کشورهای غربی از جمله آمریکا قابل انکار نیست و هم اکنون پنتاگون پایگاه هوایی اینجرلیک این کشور را در اجاره دارد. بنابراین انتظار یک چرخش کامل در ترکیه از سیاست های غربی- محور به مقاومت- محورمنطقی به نظر نمی رسد. لااقل برای آینده نزدیک، ترکیه روابط خود را با غرب حتی رژیم صهیونیستی حفظ خواهد کرد، اما تحول راهبردی ایجاد شده در این کشور تحت حاکمیت اسلامگرایان، پایان همسویی صددرصدی آنکارا با غربی ها و نگاه جدید آن به بلوک مقاومت در منطقه است.

آیت الله مصباح یزدی درباره انواع حکومت های دینی می نویسند:«حداقل سه معنا ممکن است از «حکومت دینی» اراده شود: 1-حکومتی که تمام ارکان آن براساس دین شکل گرفته باشد. 2-حکومتی که در آن احکام دینی رعایت می شود 3-حکومت دینداران و متدینان... براساس معنای سوم، اصلاً رعایت قوانین اسلامی هم لازم نیست، بلکه همین که حکومتی مربوط به جامعه ای است که افراد آن متدین هستند، چون شهروندان متدین هستند حکومت هم، مسامحتاً دینی به حساب می آید». حکومت جدید آنکارا را می توان از نوع سوم حکومت دینی دانست که قطعاً با حاکمیت مطلق لائیسم و سکولاریسم زاویه قابل توجهی دارد. این اتفاق بی تردید مورد استقبال ملت های مسلمان منطقه قرار خواهد گرفت. با این حال، بعید نیست که با افزایش مراودات ترکیه با کشورهای اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام، این جریان اسلامگرا تقویت شده و ترکیه در آینده شاهد تحولات معنادارتری باشد.

 

*نقل از روزنامه کیهان


| شناسه مطلب: 157860







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.