جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

پیمان "صلح دوحه" پایان کار نیست

قدسنا؛ علی حاج محمدی:

اندکی ناباورانه بود. جناح حاکم لبنان با همه دبدبه و کبکبه اش عقب نشست و به طرح صلحی تن در داد که معنای آن در هم پیچیده شدن طرح خاورمیانه بزرگ آمریکاست. به راستی پیروز این میدان زنجیره مقاومت به پیش مردی حزب الله لبنان است که سوار بر براق مقاومت تا معراج فتح پیش رفت. اما خوش پنداری است اگر کار را تمام شده تلقی کنیم.
در پی پیروزی های پیاپی در روان ناخودآگاه انسان احساس و تصوری نقش می بندد که به آن می گویند مستی پیروزی که اگر به حال خود رها شود سستی اراده و غفلت از دشمن را در پی خواهد داشت. به گمانم همین احساسی که اکنون مبارزان مقاومت در سراسر خاورمیانه دارند برای مومنان روز احد در گردنه کوه هم پدید آمد و در یک لحظه، سرمست از پیروزی، از مکر بعدی دشمن غافل شدند و به جشن پیروزی پیوستند. اما مکر دشمن بسی سخت بود.
مومنان گردنه احد، یاران دیروز مقاومت بودند و جان بر کف. اما کار را تمام شده پنداشتند و شد آنچه شد. جنگ با استکبار جنگ نور و ظلمت است و تا انتهای تاریخ ادامه خواهد داشت و پیروزی های اخیر جبهه مقاومت اسلامی برگی از این کتاب رویارویی هاست و لذا صحنه های بعد از پیروزی مقدماتی در نبرد احد باز هم رخ خواهد داد اگر غافل شویم.
جشن پیروزی را باید برپا کرد اما گردنه احد مقاومت اسلامی نباید رها شود. اشکالی ندارد که مبارزان میدان بر سر تحولات منطقه جشن پیروزی بگیرند، اما درست نیست که مومنان گردنه احد دشمن را پشیمان و انبان تهی بپندارند. اگر چشممان باز باشد، عقب نشینی دشمن را عقب نشینی تاکتیکی حساب خواهیم کرد.
خوش خیالی است که تصور کنیم طرح خاورمیانه بزرگ صرفا زاییده محفل بوش و تئوریسین های همفکرش است و با رفتن وی، نسخه این طرح هم پیچیده خواهد شد. طرح خاورمیانه بزرگ طرح تداوم حاکمیت آمریکا در این خطه است و بوش فقط مجری آن است. لیکن بوش و همکارانش مامور شده اند که فریاد بکشند این طرح طرح ماست و این به چند دلیل است. اول اینکه گذر ایام، به شیطان بزرگ آموخته که همیشه برد با آنها نیست و لذا برای اینکه دامنه خسارت شکست های احتمالی پایین بیاید باید نهادهای کوچک و ناپایای سیاست خارجی مانند یک کابینه چهارساله، مسولیت اجرای چنین اندیشه هایی را به عهده بگیرند و به این ترتیب شکست احتمالی هر طرحی به گردن این نهاد بیافتد و نه به گردن کلیت سیاست استکباری. انگیزه دیگر که روی دیگر انگیزه نخست است، تضمین تداوم طرح های استعماری منتها در پس چهره های نوین است.
اینکه «آمریکا باید یکه تاز دنیا شود» تعهدی است که همه مزدوران این ماشین استکباری بر سر آن سوگند یاد کرده اند. رییس جمهور بعدی هم یقینا به دنبال حاکمیت آمریکا بر خاورمیانه خواهد بود و بگومگوهایی هم که این رجاله ها در درون خود دارند انتقاد از روش هاست نه ارزش ها. ارزش های امپریالیستی برای همه خدمتگذاران شیطان بزرگ یکی است. اما روش ها متفاوت است. اگر هم کسی بخواهد سر سوزنی مسیر این ارزش ها را چپ و راست کند به سرنوشت "جی اف کی" دچار خواهد شد.
پس ارزش ها یکی است. همه کسانی که خدمت گذار این ماشین استعماری بوده اند و خواهند بود همه به اندیشه خاورمیانه ای که بر مدار هوی و هوس آمریکا بگردد اعتقاد دارند. منتها یکی مانند بوش و همفکرانش با سیاست درگیری مستقیم و خشک پیش می آید و فریاد خاورمیانه بزرگ از طریق تغییر نقشه، تغییر رژیم‏ ، تغییر سران و .. سر می دهد و بعد شکست می خورد و آماج گلوله های انتقاد روانه اش می شود. و دیگری به دنبال همین هدف می رود و البته با روشی متفاوت. همه شان به دنبال اعتلای امپریالیسم هستند و همه شان به بوش حمله می کنند چون روشش موفق نبوده است.
بگذارید به منطقه برگردیم. اردوگاه استکبار طرحش شکست خورده است و سران آمریکا دریافته اند که با روشی که پیش گرفته اند نمی توان لبنان را قبضه کرد و مقاومت را سرکوب. آنها دریافته اند هرچه بیشتر بر طبل دشمنی بکوبند محبوبیت حزب الله بیشتر می شود و اگر همین طور پیش بروند در انتخابات دور بعد پارلمان لبنان در سال آینده، همین نیمچه عنوان «حزب اکثریت» را که دالان اجرای طرح هایشان در لبنان است از دست خواهند داد و دیگر نه از تاکشان نشان می ماند و نه از تاک نشانشان. لذا عقب نشینی تاکتیکی کرده اند.

به گمانم بتوان ذهنشان را خواند: «ابتدا باید بدتر را با بد عوض کرد. باید هرچه زودتر مهار کار را به دست گروهی سپرد غیر از حزب الله که با اصل وجود معارضانی چون ولید جنبلاط و سمیر جعجع و فواد سینیوره و سعد حریری و که و که مخالفت ندارد. اینها یقینا بهتر از حزب الله هستند و دست کم لانه جاسوسی ما در لبنان برقرار می ماند.»
همچنین: «اما برای آنکه طرف مقابل (ایران، حزب الله، ...) تصور کنند که عقب نشینی دائمی است، باید عمله های ما از رفتار پیشینشان عذر بخواهند و در سنگرهایشان پرچم سفید نشان دهند. به این ترتیب سنگر و سنگربان برقرار می مانند.» و به گمانم معذرت خواهی ولید جنبلاط، پیر نیرنگ باز حوادث لبنان، در همین راستاست. قدیمی هایمان خوب می گفتند: توبه گرگ مرگ است.
اما این معادله استکباری یک روی دیگر هم دارد و آن خلع سلاح سیاسی بزرگ این جبهه مقاومت (جمهوری اسلامی ایران) است. و به گمانم در ذهنشان چنین می گذرد: «باید این عقب نشینی هر چه زودتر به دست یکی از خودی هایمان صورت گیرد تا دست کم اگر شکست خورده ایم غنایمش به دست حریف نیافتد» و انتخاب قطر در همین راستاست. البته برای فراهم شدن زمینه رسانه ای و تبلیغاتی چنین رویکردی باید یکی از درون اردوگاه استکبار فریاد دروغین وامظلوما برای لبنان سر دهد و به گمانم این مهم به دوش یکی از همین قسم خوردگان طرح های خاورمیانه ای آمریکا یعنی جناب جیمی کارتر است. باز قدیمی هایمان خوب می گفتند: سگ زرد برادر شغال است.
کارتر هم پیمان بوش است منتها نقاب تزویر دارد. برنامه هایش هم با این محفل و البته محفل بزرگتری که هر دویشان (بوش و کارتر) مجریان اوامرش هستند هماهنگ است. منتها برای رد گم کنی، ناسزاهای دیپلماتیک از سوی قوای حاکم آمریکا نثارش می شود. اما در هر حال، اگر عقب نشینی هم صورت بگیرد فردی از همین اردوگاه ملعون، مجری اش بوده است و به این ترتیب غنایم نبرد از کف جبهه پیروز مقاومت خارج می شود.
با خروج غنایم از میدان و پاک کردن صحنه نبرد، اردوگاه استکباری معادله را به اول کار (پیش از آغاز طرح خاورمیانه بزرگ) بازگردانده است. لانه جاسوسی اش در لبنان و منطقه برقرار مانده است و جاسوسانش نیز مامور می شوند سهمی از غنایم (مسوولیت های سیاسی) بر دارند و طرحی نو آغاز شود و البته این بار اگر مستی پیروزی در سر مبارزان بماند و گردنه احد رها شود، معلوم نیست چه رخ دهد.


| شناسه مطلب: 157668







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.