شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

جغرافیای فلسطین/طبیعی /اقتصادی (1)

وضعیت جغرافیایی فلسطین، این امکان را به صهیونیست‌ها داده است تا از آن در جنگ‌های گوناگون بین سال‌های 1967 و 1973، برای حمله به کشورهای غربی مجاور استفاده کنند. این امر، اتخاذ سیاست یگانه‌ای را برای کشورهای عرب ضروری کرد. تجارب تاریخی نشان داده که سرنوشت مصر و سرزمین‌های شام، به طور دائم با سرنوشت فلسطین در ارتباط است. دفاع از مصر و سرزمین شام، از فلسطین شروع می‌شود. هر استعمارگری که قصد سلطه بر مصر یا سوریه را داشته است، خواه ناخواه مجبور به سیطره بر فلسطین بوده است. به این لحاظ ، می‌توان گفت تا زمانی که رژیم صهیونیستی، فلسطین را در اشغال داشته باشد، درحقیقت ممکن نیست کشورهای غربی مجاور را مستقل تصور کنیم. زیرا صهیونیسم همواره تهدیدی برای آنها خواهد بود. گواهی بهتر از این وجود ندارد که کشورهای غربی پیرامون فلسطین اشغالی، از زمان سلطه‌ رژیم صهیونیستی بر این سرزمین، آزادی عمل خود را در بسیاری از زمینه‌های داخلی و خارجی از دست داده‌اند و حتی رژیم صهیونیستی بخش‌هایی از این کشورها را اشغال کرده است. برای آگاهی بیشتر از وضعیت جغرافیایی فلسطین، شناخت جغرافیای طبیعی، جغرافیای تاریخی، جغرافیای سیاسی، جغرافیای نظامی و جغرافیای انسانی فلسطین ضروری است.

الف- جغرافیای طبیعی

فلسطین در گذشته بخشی از سرزمین شام به شمار می‌آمد و هم‌اکنون در جنوب غربی آن قرار دارد. یعنی در غرب قاره آسیا، در ساحل شرقی دریای مدیترانه و در تقاطع سه قاره بزرگ آسیا، اروپا و آفریقا واقع شده است. این موقعیت اهمیت فراوانی به سرزمین فلسطین بخشیده است.
وضعیت فلکی : این سرزمین در شمال خط استوا، میان عرض 30/29 درجه و 15/33 درجه و 40/35 درجه خاوری قرار دارد. به این ترتیب، فلسطین در شمال اقلیم صحرایی و در جنوب اقلیم دریای مدیترانه به معنای اقلیمی معروفش قرار گرفته است. همچنین طول ساحل آن با دریای مدیترانه از شمال به جنوب، حدود 224 کیلومتر است. کشورهای لبنان، سوریه و اردن در شمال و شرق آن واقع شده‌اند. در جنوب آن هم شبه جزیره‌ سینا و خلیج عقبه قرار دارد. فلسطین در مقایسه با دیگر سرزمین‌های عربی که از اقیانوس اطلس در غرب تا خلیج ‌فارس در شرق گسترده است، در موقع متوسطی قرار دارد و نقطه تلاقی بخش آسیایی سرزمین‌های عربی به بخش آفریقایی آن است. فلسطین، محل تقاطع دو قاره آسیا و آفریقا، در برابر اروپا مرکزیت میانی دارد.

مرزهای فلسطین:

فلسطین بیش از 27 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد. 223/26 کیلومتر آن خشکی و 704 کیلومترمربع آن آب است. در غرب آن، دریای مدیترانه با ساحلی به طول 224 کیلومتر، و در شرق آن، سوریه و اردن و در شمال آن لبنان قرار دارد. از جنوب با شبه جزیره سینا و خلیج‌ عقبه هم‌ مرز است.
مرزهای فلسطین به موجب معاهده فرانسه و انگلیس، مبنی بر تقسیم کشور شام (شامات) در سال 1920م ، تعیین شد. بعدها این مرزها تعدیل شد و برخی زمین‌های نزدیک به رودخانه‌های حاصبانی و بانیاس و برخی روستاهای نزدیک به رودخانه‌ی لیطانی، جزو محدوده فلسطین قرار گرفت. به موجب این معاهده، مرزهای میان لبنان و فلسطین، از رأس ‌الناقوره در ساحل دریای مدیترانه آغاز شد و تا روستای یاردن در شرق لبنان امتداد یافت. این مرزها به سوی شمال شرق تا المطله و با گذر از سرچشمه‌های رود اردن تا تپه القاضی در فلسطین، و تا بانیاس در سوریه کشیده شده است. این مرزها از جنوب و در کرانه‌ رود اردن تا دریاچه طبریه امتداد دارد به طوری که دریاچه‌ های حوله و طبریه در محدوده مرزهای فلسطین قرار دارد. خط مرزی میان سوریه و فلسطین در ساحل شرقی دریاچه طبریه و از رو به روی شهر طبریه به سوی جنوب شرقی منحرف می‌شود تا به ایستگاه الحمه در نزدیکی رودخانه یرموک برسد. از آن پس، مرزها به سوی جنوب غربی رود یرموک تا نقطه‌ برخورد آن با رود اردن پیش می‌رود که در این جا مرز با اردن آغاز می‌شود.

مساحت فلسطین:

مساحت تاریخی کل فلسطین براساس مستندات سازمان ملل متحد 009/27 کیلومترمربع است. اما مساحت دولت پیشنهادی فلسطین در سرزمین‌های اشغالی سال 1967 (کرانه باختری و نوار غزه) چیزی حدود 209/6 کیلومترمربع است که حدود 95/22 درصد از کل مساحت تاریخی فلسطین را دربر می‌گیرد.
براین اساس مساحت کرانه باختری 844/5 کیلومترمربع است که به طور کل 6/21 درصد از مساحت تاریخی فلسطین را در برگرفته است. نوار غزه نیز با وسعتی بالغ بر 365 کیلومتر، درواقع 35/1 درصد از مساحت کل سرزمین تاریخی فلسطین را دربر می‌گیرد.

ب- جغرافیای تاریخی

اهمیت و ارزش جایگاه فلسطین از کهن‌ترین دوران تاریخی آشکار بود. انسان کهن از قدیمی‌ترین دوران در آن سکونت داشت و باروری زمین و اعتدال آب و هوا نیز به این امر کمک شایانی می‌کرد، به گونه‌ای که در طول تاریخ به محل تاخت و تاز و یورش‌های بیگانگان تبدیل شد. کنعانیان که گروه گروه و در مراحل گوناگون زمانی از شبه جزیره سینا وارد شده بودند، در آن سکونت گزیدند. حدود 1500 سال پس از ورود کنعانیان، قبایلی از شرق نیز وارد این سرزمین شدند که عبرانیان نام داشتند و در مناطق کوهستانی سکونت گزیدند. همچنین، قبایل آریایی (قبایل فلسطین) از جزایر دریای اژه وارد این سرزمین شدند و در ساحل فلسطین، میان غزه و شمال یافا ساکن شدند. فلسطین به نام آنان نامگذاری شده است. بعدها میان این قبایل وعبرانیان، جنگ‌های فراوانی در گرفت. درنهایت، فلسطین زیر حاکمیت فراعنه، پارسیان (ایرانیان)، یونانیان و رومیان- به هنگامی که سیطره‌ سیاسی و نظامی‌شان به این منطقه کشیده شد- قرار گرفت.
پس از اسلام، عرب‌های مسلمان برای گشودن کشورهای شام وعراق و پیرامون آنها، از مدینه منوره خارج شدند. فلسطین، پس از فتح ، در معرض تاخت و تازهای بزرگی از شرق و غرب قرار گرفت، اما نتوانست دربرابر همه آن‌ها بایستد و از آثار و پیامدهای آن رهایی یابد. ازجمله‌ این تاخت و تازها می‌توان از تاخت و تاز مغولان و صلیبیان نام برد. در سال 1178م. نبرد حطین میان صلیبیان و مسلمانان رخ داد، صلاح‌الدین ایوبی در این نبرد به پیروزی قاطعی دست یافت و کلیه‌ کشورهای شام (شامات) را – که فلسطین جزئی از آن بود- از خطر هجوم دشمنان رهایی بخشید. در سال 1261م، نبرد عین جالوت میان سپاهیان مغول و لشکریان عرب رخ داد که مغولان شکست خوردند. با این پیروزی عظیم، مسلمانان عرب ، فلسطین و مصر از وحشیگری مغولان که بغداد و دمشق را نابود کرده بودند، نجات یافتند.
استثمار و استعمار جهان عرب، ازجانب استعمارگران غربی، به علت اهمیت این منطقه و با حمله ناپلئون بناپارت به مصر و شامات در سال 1798م آغاز شد. این بخش از سرزمین‌های عربی ، به ویژه پس از انقلاب صنعتی اروپا، به سبب نیاز اروپاییان به مواد خام خاورمیانه و پیشرفت ابزارهای ارتباطی و ضرورت چیرگی بر فلسطین و دیگر کشورهای عربی، به مرکز مبارزه میان استعمارگران اروپایی تبدیل شد. پس از حفر کانال سوئز و گشایش آن در سال 1869م، و به سبب عبور و مرور کشتی‌ها، موقعیت فلسطین اهمیت بیشتری یافت. انگلیس در سال 1882م توطئه‌های خود را برای اشغال مصر آغاز کرد. این کشور پس از پیروزی متفقین در جنگ جهانی اول و با اعلام قیمومیت خویش بر فلسطین، قصد داشت این کانال را برای خود حفظ کند، لذا به توطئه‌چینی خود ادامه داد؛ به گونه‌ای که سلطه‌ صیهونیست‌ها بر فلسطین و انتقال آنان به این سرزمین اسلامی و بیرون راندن اهالی عرب فلسطین و بنیان‌گذاری رژیم صهیونیستی را تسهیل کرد.

ج- جغرافیای اقتصادی

موقعیت جغرافیایی فلسطین به لحاظ اقتصادی جایگاه ویژه‌ای دارد. زیرا این سرزمین گذرگاهی بازرگانی بود که کالاها و فراورده‌های شرق آسیا به غرب اروپا و بالعکس از آن می‌گذشت. این موقعیت، فلسطین را آماج تاراجگران قرار داد. از راه فلسطین بود که تاخت و تازگران و از آن میان، هکسوس‌ها به مصر رفتند. همان‌هایی که برای مدت زمانی مصر را اشغال کردند تا این که تحتمس یکم ، پس از یکپارچه کردن کشور، توانست آنان را بیرون براند و تا شهر غزه در فلسطین آنان را تعقیب کند.
عرب‌های مسلمان، در نیمه نخست قرن هفتم میلادی توانستند مصر و شمال آفریقا را از راه فلسطین بگشایند. همچنین ناپلئون بناپارت در سال 1798م به مصر حمله کرد و پس از اشغال آن، برای تصرف شام ، رو به سوی آن کشور نهاد. وی ابتدا العریش را تصرف کرد و سپس وارد فلسطین شد و غزه را اشغال کرد. آن‌گاه به سوی شمال رفت تا این که به شهر عکا رسید. اهالی عکا به رهبری عبدالله جزار، قهرمانانه جنگیدند و در برابر ناپلئون پایداری کردند و وی را به عقب‌نشینی واداشتند.
با گشایش کانال سوئز، بر اهمیت فلسطین افزوده شد، زیرا نفت کشورهای عرب برای رسیدن به اروپا و آمریکا از این راه می‌گذشت. همچنین فرآورده‌های شرق آسیا به غرب اروپا از این راه عبور می‌کرد، و کشتی‌های حامل کالاهای اروپایی برای فروش آن‌ها در بازارهای جهان عرب، از آن بازمی‌گشتند.
هنگامی که متفقین ـ50 سال پس از حفر کانال سوئز در جنگ جهانی اول ـ خواهان تقسیم متصرفات عثمانی بودند، فلسطین محل کشمکش میان آنها بود. فرانسه می‌خواست فلسطین را در محدوده مناطق نفوذی خود قرار دهد، انگیس در نظر داشت فلسطین را اشغال کند و به این ترتیب مصالح خویش را در شرق، به ویژه در کانال سوئز حفظ و فرانسه را نیز از آن دور کند. به این ترتیب، راه‌های خود را به مستعمرات خویش در شبه قاره هند تامین و بنیان‌گذاری میهن قومی یهود را در فلسطین آسان کند.

د- جغرافیای نظامی

اهمیت جغرافیای نظامی فلسطین، در دوره جنگ‌های صلیبی مشخص شد. به ویژه هنگام نبرد حطین (583 هـ/ 1187م)، که عرب‌های مسلمان بر حطین سیطره یافتند و صلیبی‌های اشغالگر را از فلسطین بیرون راندند. 600 سال بعد، هنگام حمله ناپلئون به فلسطین نیز این ویژگی نمود بیشتری پیدا کرد، تا جایی که موجب عقب‌نشینی  ناپلئون از این سرزمین شد. بعدها ناپلئون فهمید که اگر شهر عکا را اشغال می‌کرد، می‌توانست کلیه‌ شامات را اشغال و به این ترتیب راه ارتباطی انگلیس با مستعمراتش را در شرق قطع کند.

هـ ـ جغرافیای انسانی فلسطین

سرزمین فلسطین از دیرباز مهد ادیان مختلف آسمانی ازجمله، اسلام، مسیحیت، یهود و دیگر ادیان بوده است. پس از فتح این سرزمین توسط مسلمانان، بیشتر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل می‌دادند. مسیحیان نیز در این کشور بخشی از جمعیت آن را به خود اختصاص داده‌اند و در کنار مسلمانان به صورت مسالمت‌آمیز زندگی کرده‌اند. یهودیان نیز تا پیش از شکل‌گیری رژیم نامشروع صهیونیستی (1948) که توطئه قدرت‌های بزرگ آن زمان [انگلیس و آمریکا] بود در کنار مسلمانان فلسطینی زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای داشتند. در پی اشغال فلسطین در سال 1948 توسط صهیونیست‌ها و در پی آن دو جنگ 1967 و 1973 علیه فلسطینیان، رژیم تازه تاسیس اسرائیل اقدام به جذب یهودیان خارجی و انتقال آنها به سرزمین فلسطین کرد که بر آن نام اسرائیل گذاشته شده بود. به این ترتیب زندگی همراه با همزیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، توسط استعمارگران غربی و رهبران صهیونیسم به جنگی خانمانسوز مبدل شد که هم‌اکنون پس از گذشت 60 سال همچنان ادامه دارد. البته در این بین، شهروندان مسیحی فلسطین در کنار دیگر مسلمانان این کشور بوده‌اند. گفتنی است بر اثر سیاست‌های اشغالگرانه و تبعیض نژادی سران صهیونیسم در فلسطین آمارها از خروج مسیحیان ساکن فلسطین به خارج از این کشور خبر می‌دهند.اهل تسنن جمعیت غالب مسلمانان فلسطین را تشکیل می‌دهند پیروان مذهب شیعه اندک هستند. نسبت کمی نیز از پیروان فرقه دروزیه  در این سرزمین زندگی می‌کنند.نگاهی به روند اشغال سرزمین فلسطین نشان می‌دهد، در حالی که نسبت جمعیت یهودیان به مسلمانان در سال 1914 کمتر از هشت درصد کل جمعیت این منطقه بوده است، اما این نسبت در سال 1970 به رقم شگفت‌انگیز هفتاد درصد رسید. در این رابطه تلاش مداوم صهیونیست‌ها برای تغییر بافت جمعیتی سرزمین‌های اشغالی را می‌توان شاهدی بر این مدعا دانست.


| شناسه مطلب: 155334







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.