چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

مشروح میزگرد سیاسی چشم انداز گفتگوی ملی فلسطین

اشاره:
میزگرد سیاسی " بررسی گفتگوی ملی فلسطین پیشنهادی ابومازن؛ بسترها و چشم اندازها " عصر امروز (یکشنبه)با حضور کارشناسان مسایل فلسطین و خاورمیانه در دفتر خبرگزاری قدس (قدسنا) برگزار شد.  در این میزگرد، سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسایل استراتژیک ،‌ حسین کنعانی مقدم ‌کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه،‌علی زارع فکری کارشناس ارشد و پژوهشگر مسایل صهیونیسم و سید مرتضی نعمت زاده جانشین دبیرکل جمعیت دفاع از ملت فلسطین با حضور نمایندگان برخی رسانههای داخلی به بحث و بررسی درباره زمینه های پیشنهاد ابومازن، نگاه اسراییل، گروههای فلسطینی و ‌بازیگران منطقه ای به این پیشنهاد وهمچنین مواضع اروپا و آمریکا در این خصوص پرداختند.شرکت کنندگان در این میزگرد با اعلام اینکه نفس چنین پیشنهادی از سوی هریک از گروههای فلسطینی مایه امیدواری و خوشحالی است درباره دلایل چنین پیشنهادی در شرایطی که از یک سال گذشته پیشنهاد مشابه حماس همواره با مخالفت روبرو بود، بحث وتبادل نظر کردند.در بحث مربوط به بسترها این کارشناسان معتقد بودند که پیشنهاد چنین گفتگویی در واقع تلاش ابومازن برای جذب مشروعیت بیشتر از سوی مردم فلسطین برای ورود به مذاکرات اصلی سازش با طرف اسراییلی است چون وی و طیف همفکر او اینک تحت فشار شدید افکار عمومی فلسطین قرار دارند.کارشناسان در این میزگرد همچنین پیشنهاد گفتگوی ملی را بی ارتباط با موضوع پیگیری توصیه های کنفرانس اناپولیس ندانستند و معتقد بودند طرح این پیشنهاد در پروژه کلی سیاستهای آمریکا و اسراییل جای دارد.این کارشناسان همچنین طرح این گفتگوها را نیاز همه گروههای ملی فلسطین دانستند و اعلام کردند که این گفتگو فرصت طلایی برای فلسطینی ها در شرایطی است که اسراییل در همه حوزه های از مشکلات عدیده ای رنج می برد.کارشناسان در میزگرد بررسی گفتگوی ملی فلسطین، اظهارات تند موفاز علیه تهران همزمان با طرح پیشنهاد گفتگوی ملی توسط ابومازن را تلاشی از سوی رژیم صهیونیستی برای دورنگهداشتن ایران از تلاش برای وحدت ملی فلسطینی ها توصیف کردند و اعلام داشتند که بخشی از این اظهارات مربوط به بروز اختلافات شدید  داخلی در اسراییل است. عبور آمریکا از اسراییل در خاورمیانه موضوعی بود که در میزگرد سیاسی خبرگزاری قدس از سوی کارشناسان ارزیابی شد و اعلام داشتند که اسراییل دیگر همچون گذشته نمی تواند تامین کننده منافع آمریکا باشد و اصولا برگزاری کنفرانس اناپولیس در سال گذشته محصول همین نگاه آمریکایی ها به اسراییل است که در آن از اسراییل خواسته شده است، که این رژیم دست از رویای اسراییل بزرگ و مطالبات مقدس خود درباره فلسطین بردارد و بخشی از بیت المقدس را باید برای فلسطینی ها قایل شود. دلایل مخالفت عربستان با برگزاری این گفتگو در یک کشور عربی دیگر و تحکم ریاض به نظارت اتحادیه عرب بر این گفتگو ها از جمله مباحث دیگر مورد بحث کارشناسان در خصوص بررسی بسترها و چسم اندازهای گفتگوی ملی فلسطین پیشنهادی ابومازن بود.

 
 

مشروح مباحثات کارشناسان یاد شده در میزگرد بررسی گفتگوی ملی فلسطین؛ بسترها و چشم اندازهابرای اطلاع دقیق مخاطبان عزیز نقل می شود:


سعداله زارعی کارشناس ارشد مسایل استراتژیک: اسراییل در ابعاد مختلف ضعیف شده است

سعداله زارعی کارشناس ارشد مسایل استراتژیک در ابتدای میزگرد گفتگوی ملی فلسطین به بررسی وضعیت در بازیگران مختلف تحولات فلسطین پرداخت و بویژه وضعیت اسراییل را در گفتگوی ملی فلسطینی ها بسیار تاثیر گذار دانست. وی مبحث خود را اینگونه آغاز کرد: اسرائیلی ها در شرایط فعلی در بدترین زمان در طول 6 دهه گذشته قرار دارند. از ابعاد مختلف  بسیار ضعیف شدند به شکلی که از هر نوع تصمیم گیری چه راجع به جنگ و چه راجع به صلح عاجز هستند یعنی اساسا در اسراییل نه اراده جنگ وجود دارد و نه صلح . اراده جنگ وجود ندارد چون اسرائیلی ها طی دهه گذشته تجربه بسیار تلخی از جنگ هایی که به را ه انداختند دارند . اخرین جنگی که انها راه انداختند جنگ 33 روزه بود که در لبنان اتفاق افتاد و پیش از ان هم جنگ 1982 بود که باز هم بر علیه لبنان اجرا شد. در فاصله دوجنگ سال 82 تا سال 2006 توان اسرائیلی ها با سرعت تحلیل رفت. شاید جنگ 33 روزه محکی بود که میزان این فرسودگی را نشان دهد. وقتی جنگ 33 روزه اتفاق افتاد و اسرائیلی ها ناچار شدند شکست را بپذیرند و به تبعات ان هم تا حدود زیادی تن دهند مشخص شد که این رژیم ، آن رژیم سابق نیست . رژیم سال 1973 میلادی سالی که جنگی درگرفت  که در زمان (انور)سادات(رییس جمهورمصر) انجام شد در منطقه کانال سوئز. آن جنگ با شرایط آن زمان اسراییل  در قیاس با این رژیم در شرایط کنونی بسیار متفاوت و به شدت تحلیل رفته است . بنابر این این شرایط  نیاز به یک بازسازی اساسی دراز مدت دارد . بنابراین به هیچ وجه اسرائیلی ها یارای پیگیری سناریوی جنگ را ندارند . اما چرا توانایی پیگیری پروژه صلح را ندارند؟ به این دلیل که اتفاقا کسی صلح را می تواند انجام دهد که قدرتمند باشد. یک انسان ضعیف هیچگاه نمی تواند اراده ای برای صلح داشته باشد . و یک رژیم ضعیف هیچگاه نمی تواند سر میز صلح بنشیند و پیروز از سر میز بلند شود . بر همین اساس نه تنها در اسرائیل رغبتی برای صلح نیست بلکه اسرائیلی ها از صلح  الان بسیار وحشت دارند . آنچه که اسرائیلی ها را به شدت نگران کرده این است که امریکائی ها بعد از اناپولیس فشارهای زیادی به اسراییل وارد کرده اند.

 

الان هم خانم رایس در سفر به سرزمینهای اشغال این فشارها را دنبال می کند. خصوصا  روی مسائل مختلفی از جمله مسئله شهرک سازی رایس تاکید داشت . اینها نشان داد که اسرائیلی ها در موقعیت ضعیفی قرار گرفته اند در حالی که امریکائی ها به شدت روی پروژه صلح در حال حاضر کار می کنند . البته پروژه صلحی که حتما به نفع فلسطینی ها نیست و حتما برای نجات رژیم صهیونیستی طراحی و دنبال می شود. اما در عین حال ولو اینکه اسرائیلی ها در روند صلح ناچار باشند درصدی امتیاز دهند به دلیل ضعفی که دچار ان شده اند می ترسند این امتیازات اختلافات درونی انها  را افزایش دهد. مخصوصا تند روهای صهیونیستی را که به صورت انبوه در کنیست اسرائیل وجود دارند در مقابل دولت رژیم صهیونیستی قرار دهد و دولت را دچار یک فروپاشی کند که نشانه این فروپاشی هم از سالها گذشته اغاز شده است. بنا براین یک مشکلی که الان رژیم صهیونیستی دارد این است که اساسا نه یارای جنگ دارد و نه توان صلح. وضعش با وضع 1991 مادرید و 1993 اسلو بسیار متفاوت است. همین موضوع سبب شده که اسرائیلی ها دچار یک تزلزل جدی در سیاست هاشان شوند یک گام به جلو می روند و یک گام به عقب باز می گردند . روزی دم ازجنگ می زنند و روزی دم از صلح . بحث حمله به ایران را راه می اندازند و بلافاصله به شدت ان را پس می گیرند . اینها همه نشان می دهد که اسرائیل از  یک عدم توازن در درون رنج می برند و در یک وضعیت روانی بسیار بد قرار گرفته اند.

چرا فلسطینی ها نیازمند گفتگوی ملی هستند؟
صلح در درون سرزمین فلسطین یکی از نیازهای مبرم فلسطینی ها است.  هرکسی هم که این را مطرح کند یک نیاز است برای فلسطینیها . فلسطینیها که به شدت از طرف دشمنشان تحت فشار هستند حتما باید انرژی خود را برای حیات و موفقیت متمرکز و متراکم کنند. و لذا باید این درخواست اقای ابومازن را به فال نیک گرفت. ابومازن پیش از این مخصوصا بعد از تحولات غزه و رفتن نیروهای فتح از غزه بارها دعوت حماس را در بحث گفتگو رد کرد  و حتی وقتی اینها در مصر شرکت کردند ابو مازن خیلی روی خوش به مسئله گفتگوی ملی نشان نداد الان که اینها گفتگو را مطرح می کنند به هر دلیلی که صورت گرفته باشد، مثبت باشد یامنفی ارائه طرح پیشنهاد اساسا مثبت است.

 جمهوری اسلامی ایران هم همیشه نگران اختلافات فلسطینی ها بوده و همواره این گونه گفتگوها را در بین فلسطینی ها تشویق کرده است. این ایران بودکه فلسطینی ها را در مکه جمع کرد و در واقع در انجا برای تشکیل دولت وحدت ملی فتح و حماس  را کنار هم نشاند که البته این اقدام با موفقیت توام نشد بعدها هم ایران مسئله گفتگوی ملی فلسطینی ها را تشویق کرده است و این مسئله ای است که باید به آن پرداخته شود ، چرا فلسطینی ها نیازمند به گفتگوی ملی هستند ؟ به دو دلیل که یک دلیل در بالا اشاره شد . دلیل دوم اینکه در شرایط فعلی برای اینکه فلسطینی ها به احقاق حقوق خود دست پیدا کنند یک گشایش پیدا شده است. الان بهترین فرصت است که فلسطینی ها نیروهای خودشان را متمرکز کنند. با نگاه به موفقیتهای گذشته خودشان و با نگاه به ضعف و فروپاشی رژیم صهیونیستی گام هایی به سمت اهداف خود بردارند که این گفتگوهای ملی می تواند کمک کند به این مسئله و انها را به یک سمت مشترکی سوق دهد البته اگر چنانچه فلسطینی ها چه ابومازن و چه هنیه و دولت حماس عقب نشینی در خواسته های خودشان نکنند گفتگوهای ملی به نتیجه نمی رسد . یعنی هم حماس بایستی یک عقب نشینی در خواسته هایش ایجاد کند و هم ابومازن . به این معنی که از چشم پوشی اینها از بعضی خواسته ها می توان به  یک نقطه مشترکی رسید. سال اینده که انتخابات تشکیلات خودگردان است اگر فلسطینی ها با هم باشند می توانند انتخابات باشکوهی که وحدت ملی شان را تقویت کند شکل دهند و نتایج خوبی از همین مسئله حاصل کنند . بنابر این هم باید خوشبین بود به اینها و هم باید مترصد  روندهای واگرایی بود که در گذشته بین فلسطینیها وجود داشته است.
حسن نیت امریکا به اسراییل کاهش یافته است  

ما به مسائل منطقه دو نوع نگرش می توانیم داشته باشیم:  یک نگرش تاریخی و دیگری عینی . نگرش تاریخی فاکتورهای گذشته را که در انها تغییری نکرده ملاک قرار می دهد و تحولات امروزی را بر اساس ان ملاک مورد سنجش قرار می دهد . اگر بخواهیم با این نگرش به مسئله فلسطین نگاه کنیم  باید بگویم نقش امریکا در تحولات فلسطین بسیار پر رنگ است. نقش اسرائیل ، نقش رژیمهای عربی مصر، عربستان و اردن ، نقش سازمان ملل ، نقش سازمانهای قدیمی نظیر ساف، فتح و نقش تسلیحات در معادلات فلسطینی و اسرائیلی بسیار پر رنگ هستند . ان نگرش تاریخی است که فاکتورها را مورد دقت قرار می دهد و بعد تحولات فعلی صحنه فلسطین را بر اساس این فاکتورها نتیجه گیری می کند و نتیجه اش این می شود که ما باید دائما در انتظار ابتکار عمل جبهه ای باشیم که ان جبهه، جبهه (به تعبیری)همگرا با رژیم صهیونیستی است. پس اینده تحولات به سمت منافع رژیم صهیونیستی است.اما نگرش عینی مبتنی بر این است که ما بیاییم کار کرد فاکتورهای قدیمی را مورد بررسی قرار  دهیم و بعد فاکتورها جدید را شناسایی کنیم و بر اساس این دو موضوع تحولات جاری را تحلیل کنیم . اگر نگرش عینی به صحنه داشته باشیم این فاکتور ها امده اند وارد شده اند . ابتدا باید فاکتورهای قبلی را عرض کنم 1- نقش امریکا در مسئله فلسطین کاهش پیدا کرده است . بنابر این امریکائی ها دیگر نمی توانند باصطلاح ببرند و بدوزند و بر تن فلسطییان کنند . 2- رژیمهای عربی با ظهور فاکتور اسلام و مقاومت نقششان کاهش پیدا کرده است و رژیم های اعراب در انتخابات 84 فلسطین دچار مشکل شدند  75 درصد کرسیها مجلس فلسطین  دست حماس افتاد و حماس هم قطب بندی مشخصی داشت 3-  نقش سازمانهای قدیمی هم مشخصا کاهش پیدا کرده است. اعم از ساف یا فتح 4- نقش سازمان ملل هم به همین شکل کاهش پیدا کرده است. چرا که هر قطعنامه ای که طی 2 دهه گذشته در مورد مسائل فلسطین و لبنان صادر کرده چه به نفع اسرائیل و چه به ضرر این رژیم هیچکدام اجرا نشده است . از قبیل قطعنامه 1559 لبنان ، 1701 ... که نشان دهنده این است که نقش سازمان ملل در مقایسه  با دهه 1950 بسیار کاهش پیدا کرده است. 5- نقش تسلیحا ت هم در مسئله فلسطین کاهش پیدا کرده است. ملت و جنبشها امده اند و نقش تسلیحات را و برتری تسلیحاتی اسرائیل را کمرنگ کرده اند که در جنگ 33 روز عینا مشاهده شد . پس برداشت ما از فاکتورهای قبلی الزاما بایستی تغییراتی کند . فاکتورهای جدید که امدند : پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه واقعیت عینی است. شکست اسرائیل به همین صورت ، شکست امریکا در عراق واقعیت عینی است ، پیروزی هایی که ایران در منطقه بدست اورده و توانسته یک قطعه بزرگ جغرافیایی را در منطقه خاورمیانه نمایندگی کند که  یک سر ان در منطقه ایران و افغانستان وپاکستان  و سر دیگر ان در سودان است که ایران بر این منطقه نمایندگی می کند و قبلا هیچ کشور عربی این نقش را بر عهده نداشت . مسئله دیگر پیروزیهای امروز فلسطین است که در مقابل اسرائیل بدست اوردنده اند و امید دارند  در حالی که اسرائیلی ها از درون دچار مشکل شده اند . اینها نگرش عینی است. بخش دیگر نوع نگرش عینی به رفتار امریکا به اسرائیل بر می گردد، که  البته  اوباما امد در نطق خود در ایپک به شدت خود را اسرائیلی معرفی کرد ولی واقعا روند حرکت امریکا طی سالهای گذشته بیان کننده کاهش نگرش انها به اسرائیل است. ما فقط نباید  سخنان اوباما و دیگر  افراد در مورد این مسئله را مورد بحث قرار دهیم  بلکه باید رفتار عمومی امریکا را مورد ملاحظه قرار دهیم . به نظر من  دلایل بسیار زیادی وجود دارد که حسن نیت امریکا نسبت به اسرائیل مخصوصا نسبت به توان ماندگاری و پیروزی بسیار کاهش پیدا کرده است . الان حتما امریکائی ها مانند گذشته فکر نمی کنند که بگویند اسرائیل تامین کننده منافع انها در خاورمیانه است . چون چنین توانی را در این رژیم نمی بینند . بلکه نگرش ملی امریکا مبتنی بر این است که بعد از این اسرائیلی ها هیچ نفعی برای انها ندارند بلکه معتقدند اسراییل برای آنها مشکل بزرگی شده و اعلام می کنند که وجود اسراییل باعث شده است که ایران در منطقه اقتدار پیدا کند و هر گاه هر کسی سراغ ایران می رود بلافاصله اعراب متحد امریکا می گویند چرا اسرائیل را رها کرده و سراغ ایران رفته اید. عربستان بارها گفته است که ما صداقت امریکائی ها را قبول نداریم اگر صادق هستند چرا اسرائیل را رها کرده اند . در کل اسرائیل برای امریکا تبدیل شده به یک موجود هزینه بر.من با جدیت می گویم که بر خلاف اظهارات اقای باراک اوباما امریکائی ها هیچ تعهدی در دهه اینده نسبت به امنیت اسرئیل نخواهند داشت. خواهیم دید که اسرائیلی ها پس از این در معرض انتقادات تند امریکا قرار می گیرند . همین الان شکاف هست بین امریکا و اسرائیل بر سر اناپولیس . اسرائیل اصلا اناپولیس را قبول ندارد . اما امریکا بسیار با جدیت ان را پیگیری می کند. باز هم تاکید می کنم که معنای این حرف این نیست که اناپولیس به نفع فلسطینی ها و به ضرر اسرائیلی ها است بلکه اناپولیس یک روندی را پی گرفته که اسرائیلی ها حتما باید امتیازی بدهند مثل اعطای یک قطعه از فلسطین یا عقب نشینی از یک مسئله ایدئولوژیک.  این موضوع  برای اسرائیل در شرایط ضعف مقدور نیست  و لذا یک مقاومتی در براب طرح اناپولیس دارند . ما حتما باید در تحلیل امروز فلسطین نگرشهای عینی را هم دخالت دهیم تا بتوانیم نتایج مرغوب تری از تحولات بگیریم .

 

میزان تاثیر گذاری اتحادیه عرب و عربستان در گفتگوی ملی فلسطین

عربستان و بسیاری از دولتهای دیگر عربی نسبت به تحولات خاورمیانه احساس ضعف می کنند مثلا عربستان احساس می کند که در مورد عراق نقش قابل توجهی ندارد. به همین شکل بحران فعلی عربستان در جریان اجلاس وزاری عربی در قاهره خود را نشان داد. همچنین در مقدمه اجلاس دوحه نشان داد عصبانیت شدید اقای فیصل که چقدر از روند تحولات ناراضی اند. عربستان به این نتیجه رسیده که درفلسطین  هیچ نقشی نمی تواند ایفا کند در خصوص روند عمومی جبهه عربی  و در مورد سوریه احساس می کنند طرف بازنده هستند .از آن طرف که روز به روز بازندگی عربستان بیشتر می شود دولتهای کوچک منطقه نقش منطقه ای ایفا می کنند . که نمونه ی آن اجلاس دوحه بود . در این اجلاس قطری ها  امدند که یک برگی به برگهای پیروزی سیاسی خودشان بیفزایند تا قطر بتواند در عرصه منطقه به موازات حرکت اقتصادی موفقیتهای بدست اورد . این برای عربستان قابل قبول نیست و البته یک حس مشترکی بین عربستان و مصر وجود دارد چون مصریها هم به همین میزان مغبون هستند از تحولات خاورمیانه . این که عربستان هرگونه گفتگوی ملی فلسطینی ها را فقط دبا نظارت اتحادیه عرب می پذیرد در واقع اشاره قصد دارد رفتارهای  انفرادی کشورهای عربی را مهار و کنترل کند. از طرفی دیگر عربستان می داند که در جهان عرب امروز اساسا محورها از بین رفته اند در گذشته مصر یک محور تعیین کننده بود عربستان یک محور تعیین کننده بود اما امروز همان کشورهای بزرگ فقط به اندازه کشورهای کوچک تاثیر دارند . امروز نقش سوریه اگر از عربستان بیشتر نباشد کمتر نیست چرا که در فلسطین تعیین کننده است در لبنان هم همینطور در عراق هم به همین شکل در حالی که دیگر کشور های عربی در این 3 حوزه مهم غائب محسوب می شوند . این مسایل عربستان را وادار به واکنش کرده است. این ضعف عربستان است. این کشور از طریق اتحادیه عرب و تاکید بر نقش این اتحادیه قصد دارد نقش تاریخی خود را ایفا کند تا بتواند این مسئله را مهار نماید. در عین حال هیچ تفاوتی در نتیجه حاصل نخواهد شد چه ما بگوییم عربستان بخواهد اتحادیه عرب دخالت کند چه بخواهند این اتحادیه در مورد فلسطین دخالت نکند. ماجرای لبنان و مفاد دوحه نشان داد که عربها وقتی با هم جمع می شوند احساس ضعف می کنند و ناچارند به چیزی تن دهند که اصلا به ان مایل نیستند.  مفاد بیانیه دوحه با دیدگاههای هیچکدام از کشورهای عربی که پای ان را امضا کردند همخوانی ندارد ولی ان را امضا کردند چون ضعیف هستند و توان اثر گذاریشان را از دست داده اند . اگر هم امضا نکنند ان تحول اتفاق می افتد چه بهتر که این تحول نامی از انها را هم در کنار خودش داشته باشد . 

دبیرکمیته سیاسی حزب الله ایران :ابومازن درپی مشروعیت مذاکره با اسراییل است  
 
حسین کنعانی مقدم دبیر کمیته سیاسی حزب الله ایران و دبیرکل حزب سبز ایران معتقد است که گفتگوی ملی فلسطین پیشنهادی ابومازن تلاشی است از سوی وی برای فراهم کردن زمینه های مذاکرات صلح با طرف اسراییلی. وی با اعلام این مطلب افزود: در بررسی مساله پیشنهاد جدید ابومازن برای از سرگرفتن مذاکرات داخلی فلسطین پس از آنکه اینگونه گفتگوها از سوی ابومازن به اشکال مختلف رد شد باید در این مورد به مرور پیشینه مذاکرات اعراب و اسرائیل نگاهی داشت و ثانیا باید به محور مذاکرات گذشته دقت نمود و نیز شرایط طرفین مذاکره کننده را مدنظر قرار داد . وی ادامه داد: ابومازن از آن رو که مشکل نماینده تام و تمام نبودن مردم فلسطین را دارد بایستی برای بدست آوردن این نمایندگی کامل چاره ای بیندیشد و در طرف مقابل اسرائیلی ها نیز با همین مشکل مواجه هستند .از سویی استراتژی همیشگی اسرائیلی ها نیز این بوده است که باید جنگی باشد تا صلح معنی پیدا کند و اینکه می بینیم همیشه جنگی در کار است و درگیریها پایان ندارد و اسرائیل حتی گاه در شرایط خنثی اقدام به حمله می کند.کنعانی مقدم بررسی بسترها و چشم اندازهای گفتگوی ملی فلسطین را نیازمند مرور قرار دادهای مذاکره و صلحی دانست که پیش از این میان اسراییل با فتح یا ساف منعقد شده است.

وی گفت: از سال 1967 تاکنون بین فلسطین و اسرائیل 22 یا 23 مورد مذاکره انجام شده است که ذکر ترتیبی آنها خالی از لطف نیست :
* در سال 1967 طرح مذاکره "الون" مطرح شد که تعیین مرزهای اسرائیل خط و محور اصلی آن بود .
* طرح " آبان" در سال 1968 ،9 بند داشت که اصلی ترین موضوع در میان این بندها موضوع آتش بس بود که برای دستیابی به آرامشی در جهت حرکت به مرحله بعدی مدنظر آنها بود .
* در طرح "اوری اونیری" در سال 1987 تشکیل جمهوری عربی فلسطینی بشکل فدرالی که بخشی از اسرائیل قرار بگیرد مطرح شد .
* در سال 1969 طرح " ماپام" مشارکت فلسطینی اردنی در حل مساله فلسطین مطرح شد و تا به این ترتیب اسرایئل پای اردن را نیز وسط کشیده باشد . در این طرح حق تعیین سرنوشت برای فلسطینی ها و تعیین قدس به عنوان پایتخت همیشگی اسراییل و اسرائیل یکپارچه از دیگر موارد مطرح شده بود .
* گولدنمن بنیانگذار کنگره جهانی یهود در سال 1970 در طرح " ناحوم بن گولدنمن " مساله وطن یهودی را مطرح کرد .
* در طرح " گولدامائر" در سال 1971 مصر را وارد ماجرا کرده و سرپرستی واداره شرم الشیخ و غزه را به مصر پیشنهاد کردند و می بینیم که در این طرح نیز بازیگری نو به عنوان مصر را وارد عرصه کردند.
* در سال 1972 در طرح "شیمون پرز" تشکیل فدراسیون اسرایئل –فلسطین با پارلمانهای جداگانه مطرح شد.
* در طرح بعدی حزب کمونیست اسرائیل " راکاخ" از سازمان ملل درخواست کرد که قطعنامه سال 1968 و مرزهای سال 1967 مبنای صلح طرفین قرار دهند .
* در طرح " مردخای بن توف" که یهودی لهستانی تبار از حزب ماپام بود در سال 1975 استراتژی صلح مطرح شد و گفته شد که اگر به صلح برسیم اسراییل از 80 % از اراضی اشغالی خارج خواهد شد .
* بار دیگر در همین سال استراتژی صلح از سوی حزب ماپام مطرح شد و بحث جولان و سینا و اردن را مطرح نمود که مصر و اردن و سوریه را وارد مذاکره کند ،چون منافعی را در این مذاکرات برای خود متصور بودند .
* در سال 1976 در طرح "رنان ویکس" مساله اسکان اژانس یهود مطرح شد و اینکه 8 استان شکل بگیرد که 3 استان آن فلسطینی و 5 استان دیگر یهودی باشد .
* در سال 1977 در طرح " بیگن" در دیداری که با کارتر انجام شد مذاکره مستقیم با فلسطینیان مطرح شد .
* در سال 1977 "بیگین" طرح دیگر خود را مبنی بر مساله خودمختاری فلسطینی ها در برخی مناطق نظیر کرانه باختری و یهودا و سامرا و چگونگی مدیریت اماکن مقدس مطرح نمود .
* در سال 1979 اسرائیل مساله خودمختاری را با مصر در اسکندریه مطرح نمود و کرانه باختری را برای خودمختاری مناسب دید و تاکید شد بر این نکته که به هیچ وجه اسرائیل اجازه نخواهد داد که در غزه حکومت فلسطینی برپا شود و این شاه بیت همه طرح های گذشته و خواسته همیشگی اسرائیلی ها بوده است .
*‌ در سال 1985 در طرح " پرز" ابتکار پرز مطرح شده و ضمن منتج شدن به قطعنامه های 242 و 338  مذاکره در عمان ،بار دیگر مواضع کمپ دیوید را مبنای کار قلمداد نمود و از آن پس نیز همواره تکیه بر همین مواضع بوده است .
* در سال 1986 اسرائیلی ها طرح " ای سی" را با تاکید بر ماهیت یهودی اسرائیل مطرح نمودند .
*‌همزمان با انتفاضه فلسطینی ها در سال 1989 "اسحاق شامیر" خودمختاری فلسطینی در برخی مناطق را بار دیگر مطرح نمود و خود مختاری بر اساس کمپ دیوید پذیرفته شد.
*‌ در سال 1989 طرح صلح اسرائیلی مطرح شد که بر اساس آن اسرائیلی ها اعلام آمادگی کردند که در فلسطین انتخابات انجام شود و مردم برای مذاکره طرف فلسطینی با اسرائیل نماینده انتخاب کنند و تاکید کردند که ما با هیچ سازمان بخصوصی نظیر ساف یا غیره مذاکره نمی کنیم و این تنها نماینده های مردمند که طرف مقابل ما هستند .و همچنین یک دوره انتقال قدرت 5 ساله را نیز مدنظر گرفتند که در صورت بروز اشکال در روندهای مورد توافق بکار گرفته شود .
کنعانی مقدم در اشاره ای دیگر به تاریخ مذاکرات گفت که طرح خطهای مرزی دولت رابین در سال 1993 که دقیقا پس از فروپاشی شوروی بود چون که یهودیان اجازه پیدا کردند که به اسرائیل مهاجرت کنند و از رهگذر این مساله اسرائیل احساس قدرت بیشتری کرده و قدرت جمع آوری بیشتر و شهرکسازی های بیشتر و بحث خاورمیانه جدید را مطرح می کند و ادامه مذاکرات را در دستور کار قرار می دهد و تقویت روابط با مصر را می جوید و در تمام این مذاکرات پایتختی قدس برای اسرائیل را مورد تاکید قرار می دهند و خط قرمزی دیگر را مطرح می کنند و نکته دیگر اینکه اصرار داشتند که نمایندگانی از اراضی اشغالی باید برای مذاکره با ما بیایند نه کسانی دیگر .
وی گفت:‌اما صهیونیستها در تمام مذاکرات خود همیشه این محورها را مد نظر داشته اند که :
1- با تشکیل یک دولت فلسطینی مخالفت کنند .
2- با بازگرداندن قدس جدید یا قدیم به فلسطینیان امتناع بورزند .
3- از بازپس دادن جولان به سوری ها جلوگیری نمایند .
4- از دادن اجازه بازگشت به اوارگان فلسطینی به خانه های خود و در نظرگرفتن هرگونه حقی برای آنان در سرزمینهای اشغالی طفره بروند .
5- خط قرمزی به عنوان به رسمیت نشناختن فلسطین و فلسطینیان را در نظر داشته باشند .
6- خط قرمز متوقف شدن شهرکسازی را برای خود متصور باشند .
 
پنج عنصر لازم برای یک مذاکره؛ دلایل پیشنهاد گفتگوی ملی از سوی ابومازن

کنعانی مقدم در ادامه سخنان خود تاکید می کند که  مساله پیش رو اکنون این است که ابومازن از چه رو مذاکرات را شروع کرده است .یک نگاه این است که ابومازن گفتگوی ملی را به منظور تقویت جبهه داخلی در جهت به کار گرفتن آن بر سر میز مذاکره آغاز کرده است که البته ما به این بدبین هستیم و معتقدیم که ابومازن در چارچوب برنامه های امریکایی اسرائیلی است که این طرح را مطرح نموده و اکنون که با اسرائیل به نتایجی رسیده است می خواهد مذاکرات آناپولیس را به نتیجه برساند و برای این منظور به گفتگوی ملی و کسب تایید ملی روی اورده است .
وی تاکید کرد که در یک مذاکره 5 عنصر مورد بررسی قرار می گیرد : اول طرف مذاکره است که باید از مشروعیت و تایید جبهه ملی که پشتیبان ان است برخوردار باشد که در مساله فلسطین اکنون اینگونه نیست . دوم موضوع مذاکره که باید تبیین شده و دقیق باشد که در پرونده قطور فلسطین یافتن دقیق موضوع کار دشواری است ولی می توان گفت که تاحدودی تبیین شده است.
سوم : ناظر مذاکره است که امریکا اعلام کرده است آماده هرگونه همکاری می باشد و در این راه اعراب را وارد دورهای مذاکراتی نموده است . چهارم میز مذاکره است که اکنون در این مساله عمان امادگی خود را اعلام داشته است و دوحه نیز که در مساله لبنان موثر ظاهر شد اعلام امادگی کرده است و عمان شرایط خوبی را نشان داده و دیگر کشورهای عربی همچنان مواضعی انفعالی دارند .پنجم مساله ضمانت اجرایی است که ضمانت مذاکرات فلسطین-اسرائیل پذیرش مذاکرات از سوی جبهه مقاومت و مردم است . عقبه ابومازن، امریکا و اسراییل و جبهه میانه روی عربی است و عقبه هنیه مردم و مقاومت هستند که اگر مردم به عنوان اکثریت تصمیم گیرنده برای سرنوشت ملت موافقت خود را اعلام نکند مذاکره به نتیجه نمی رسد . اسرائیلی ها اکنون به دنبال آن هستند که فلسطینی ها از خط قرمزهای آنان عبور کنند و مثلا مساله پایتختی قدس را بهانه ای برای دعواهای بعدی و اتهام زدن به مقاومت فلسطین کنند و نشان دهند که مقاومت در فلسطین به بن بست رسیده است و با ادعاهای واهی پایتختی قدس که خط قرمز اسرائیلی است را نشانه رفته است .
وی تاکید کرد که طرف اسرائیلی به عنوان حکومتی که با مذاکره کننده فلسطینی مواجه بوده است با مخالفتها و مشکلاتی مواجه بوده که هرچند گفته می شود در جهت پیشبرد همان منافع مشخص کلیت اسرائیل و بهتر بگوییم صهیونیسم بوده اند اما باید گفت که لابی هایی نظیر جنبشهای میرتس و لیکود و کاخ و مولوت و تسومیت و یهود وتورات و غیره مانع می شدند که سران اسرائیل یک تصمیم کلی بگیرند و می بینیم که طرفین از مشروعیت کافی بعنوان نماینده تام الاختیار برخوردار نبوده اند .


زارع فکری: گفتگوی ملی و رویارویی ساف و حماس
 
علی زارع فکری کارشناس ارشد مسایل فلسطین و متخصص در امور اسراییل در توضیح اینکه چرا در چنین شرایطی نیاز برای از سرگیری گفتگوی ملی ضرورت پیدا کرده به اظهارات " زیاد ابو عین" معاون وزیر در دولت غیرقانونی سلام فیاض اشاره کرد و گفت: ابو عین در اظهارت خود صراحتا اعلام کرده که این گفتگوی ملی بین حماس و فتح نیست بلکه بین سازمان آزادیخبش فلسطین (ساف) و حماس است و درواقع صراحتا اعلام کرده که حماس در برابر همه گروههای فلسطینی قرار دارد.فکری همچنین توضیح مختصری از شرایط موجود در ساف و فتح ارائه کرد و گفت: کنگره ششم فتح سالها تشکیل نشده است و بنا است تا پایان سال جاری میلادی تشکیل شود. وی در ادامه با بیان اینکه اختلافات زیادی در درون جنبش فتح وجود دارد گفت: بعید است فتح بصورت یکپارچه وارد میدان شود به همین خاطربعد از انتخاب حماس در شورای قانونگذاری و دولت شاهد هستیم که که ساف دوباره زنده می شود و این به دلیل همان ضعف این جنبش (فتح) است.کارشناس مسایل صهیونیسم افزود: اینکه الان در این شرایط این بحث مطرح شده به خاطر این است که فتح نمی تواند در برابر حماس یک طرف وزنه دار به حساب بیاید بنابراین ساف را مطرح کرده است.وی در ادامه گفت: نکته دومی که باید به ان اشاره کرد این است که ابومازن (رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین) با وجود جناحهای مثل قدومی و دیگران، طرف ضعیفی محسوب می شود بنابراین عمدا می خواهد فتح را خارج از میدان کند و با وارد کردن ساف قصد دارد خود مستقلا وارد قضیه شود چراکه بخوبی می داند که گروههای دیگر سازمان ساف وزنه ای قوی محسوب نمی شوند.فکری پررنگ کردن نقش ساف و قرار دادن گروهای مختلف در برابر حماس را از دلایل اصلی مطرح کردن طرح گفتگوی ملی در این شرایط کنونی دانست.این کارشناس مسایل صهیونیسم همچنین در تبیین بسترها و چشم اندازهای گفتگوی ملی به نشست اناپولیس که سال گذشته برگزار شد، اشاره کرد و آنرا نقطه عطفی در دوران جدید خاورمیانه  دانست و گفت: کارشناسان متعددی از جمله استراتژیستهای اسرائیلی تصریح کرده اند که آناپولیس به دنبال حل قضیه فلسطین نیست بلکه به دنبال محور مقاومت که به زعم آنها محور شرارات است می باشند.

وی افزود: در واقع آناپولیس تشکیل شد تا محور مقاومت را تضعیت و تا حد امکان نابود کند. علی زارع فکری در ادامه با بیان اینکه اسرائیلی ها به دنبال حذف محور مقاومت هستند گفت: اسرائیلی ها بخوبی می دانند که بدون حذف یا مسکوت کردن لبنان، فلسطین و سوریه امکان پرداختن به مرکزیت مقاومت وجود ندارد به همین دلیل به دنبال حذف حزب الله برآمدند و در جنگ 33 روزه، با بازیهای جدید سنیوره و نقشه دوباره حمله که توسط مسئول امنیتی فرودگاه وشبکه مخابراتی فاش شد، نتوانستند به هدف خود برسند .وی همچنین به مساله وحدت ملی در لبنان که بلاتکلیف مانده است اشاره کرد و گفت: گروهها در لبنان نه دنبال جنگ هستند و نه صلح و آرامش در آنجا حاکم شده است و این حداقل مطلوبی است که اسرائیلی ها در این کشور به دنبال آن هستند.کارشناس مسایل صهیونیسم همچنین در مورد مذاکرات اخیر سوریه و رژیم صهیونیستی برای برقرای صلح گفت: بحث بلندیهای اشغالی جولان، بحث امنیتی و مساله آب برای اسرائیل مهم است و از آنجا که درواقع سوریه نمی تواند از جولان بگذرد و اسرائلی ها نیز گفته اند که حاضر به قبول پیش شرط نیستند بنابراین مذاکره سوریه و اسرائیل به نتیجه ای نخواهد رسید بلکه آنها به دنبال آن هستند تا این قضیه را مسکوت نگاه دارند و در واقع خاکستری براین موضوعات بپاشند تا به موضع اصلی برسند.وی افزود: در مورد قضیه فلسطین هم همینطور است به اعتقاد من آنها خوب می دانند که نه مذاکرات حماس- اسرائیلی  و نه مذاکرات حماس-تشکیلاتی به نتیجه نخواهد رسید.فکری بحث مقاومت و سازش را به مانند دو خط موازی تشبیه کرد که هیچگاه به هم نمی رسند.وی در ادامه با بیان اینکه برخورد با جبهه مقاومت یک اصل برای طرف مقابل است هر دو جبهه را کل واحد دانست و گفت: با چیدن این دو جبهه در کنار و در موقعیتی که آمدند تا تکلیف لبنان و به طبع آن غزه را مشخص کنند خود اسرائیلی ها متوجه شدند که در طول این مدت نتوانستند و نمی توانند غزه را به تشکیلات خودگردان برگرداند بنابراین چاره ای غیز از مطرح کردن بحث گفتگوی ملی در این شرایط کنونی ندیدند.وی در ادامه مطرح کردن گفتگوی ملی در این شرایط را آخرین راه حل از سرناچاری اسرائیل و ابومازن دانست و گفت: به اعتقاد من این بحث یک دلسوزی از سوی ابومازن نیست بلکه آخرین راه حلی است که می تواند به ابومازن در معادلات داخلی فلسطین کمک کند و به اسرائیلی ها نیز کمک کند تا قضیه فلسطین تا اندازه ای آرام بگیرد و جهان عرب را ساکت کند تا بتواند در بحث اصلی مقابله با مرکز اصلی مقاومت یعنی ایران به درستی عمل کند.


نعمت زاده تشریح کرد:‌دلایل داخلی، ‌منطقه ای و بین المللی ارائه پیشنهاد گفتگوی ملی فلسطین

معاون دبیر کل جمعیت دفاع از ملت فلسطین جلب مشروعیت، گرفتن امتیاز بیشتر از آمریکا و اسرائیل، نافرجام بودن مذاکرات با اسرائیل و خلاص شدن از باراتهامات وارده را از جمله دلایل ارائه پیشنهاد از سرگیری گفتگوی ملی از سوی ابومازن دانست.سید مرتضی نعمت زاده در این میزگرد در تشریح دلایل ارائه پیشنهاد ابومازن برای از سرگیری گفتگوی ملی به توافقات انجام شده بین گروههای فلسطینی از جمله فتح و حماس در گذشته اشاره کرد و گفت: در یمن توافقات خوبی حاصل شده بود اما ناگهان ابومازن با زیر پا گذاشتن آن توافقات تاکید کرد تا زمانیکه حماس از کودتای خود عقب نشینی نکند ما با آنها مذاکره نمی کنیم و این در حالی است که بعد از آن دوباره شاهد هستیم که ابومازن با روی خوش و با ادعای روحیه مذاکره ملی وارد عرصه می شود. نعمت زاده افزود: اتحاد ملی و گرایش به آن بی تردید همواره استراتژی جریان مقاومت بوده که مورد توجه معیارهای اسلامی و منافع مردم است و در مقابل جریان اعتدال که آمریکا آنرا بوجود آورده همواره در پی شکاف تفرقه افکنی از ناحیه مذهبی و غیر مذهبی بوده است. وی در ادامه گفت: حماس همواره خواستار آن بوده است که کلْیت فلسطین بصورت متحد در برابر اسرائیل قرار گیرد و آمریکا و اسرایئل در پی آنند که با شکاف افکنی میان ملت فلسطین مساله را بر اساس طرح و الگویی که خود دوست دارند پیش ببرنند.نعمت زاده افزود: اسرائیل اکنون از تاکتیک یا رویکرد کلی "جنگ برای صلح" و "صلح برای جنگ" استفاده می کند و هرکجا که نیاز باشد از جنگ و هر کجا که منافع اقتضا کند از صلح مایه می گذارد.وی در ادامه تصریح کرد: وقتی موضوع مذاکره و گفتگو با حماس است مقدمه آن حمله به غزه، کشتار و خون ریختن است و وقتی سخن از جنگ به غزه است نیازمند آن همپیمانی با تشکیلات خودگردان بر ضد غزه و حماس است.

معاون دبیر کل جمعیت دفاع از ملت فلسطین در تشریح دلایل اینکه چرا ابومازن در این برهه از زمان پیشنهاد از سرگیری گفتگوی ملی با جنبَش حماس را داده است گفت: باید دید که آیا ابومازن از گفتگوی با اسرایئل خسته شده و در اثر نتیجه نگرفتن اکنون قصد دارد خود را از کشتی شکسته مذاکرات نجات دهد و با قرار گرفتن در کنار حماس پیشینه سیاه خود را پاک کند یا موضوع غیر از این است.نعمت زاده با بیان اینکه در حال حاضر به دلیل شناور بودن شرایط و وضعیت آمریکا به علت انتخابات و راکد در آمدن پروژه های مختلف این کشور نمی توان به درستی مشخص کرد که برنامه های امریکا و اسرائیل درباره ابومازن چیست و چگونه وی را هدایت خواهند کرد؟ افزود:  اکنون در انتخابات امریکا دو مساله عمده مطرح است که از جمله آن امنیت اسرائیل، مساله عراق و توافقنامه امنیتی با آن، که چکیده هزینه های کلان امریکا در این کشور است، می باشد.وی در ادامه یادآور شد که مساله فلسطین هرگز مساله مهم آمریکا نبوده و نیست و هر کاری هم از سوی آمریکا در این راستا انجام می گیرد فقط در جهت تامین منافع اسرائیل است . نعمت زاده با توصیف اسرائیل به سگ هاری که حتی امریکا هم در این برهه از انتخابات خود و تا شش ماه قادر به مهار آن نیست گفت: ابومازن از رسیدن به توافقی که مورد رضایت طرفهای فلسطینی باشد ناکام مانده و اسرائیل نیز از امتیاز دادن ناتوان است.معاون دبیر کل جمعیت دفاع از ملت فلسطین همچنین افزود: احتمال دارد که ابومازن از مذاکرات راکد با اولمرت خسته شده باشد که البته شاخصهای دیگر، این احتمال را تضعیف می کند که از جمله آن می توان به عدم اعتراض رسمی و محکم اسرائیل و امریکا به ابومازن اشاره کرد که خود آن دروغین بودن این پیشنهاد را نشان می دهد و معلوم می شود که اصل و ریشه آن غیر از جزئی از برنامه امریکایی نیست.نعمت زاده یکی دیگر از دلایل ارائه پیشهاد گفتگوی ملی از سوی ابومازن را خلاص شدن از بار اتهامات وارده بر وی به دلیل تبانی با رژیم صهیونیستی دانست و گفت: از انجا که اسرائیل خود قصد حمله گسترده به غزه را دارد و در چند روز اخیر نیز شروع آنرا نشان داده است ابومازن قصد دارد خود را با مطرح کردن اتحاد با حماس از متهم شدن به همدستی با اسرائیلی ها در ریختن خون ملت خود خلاص کند.این کارشناس مسایل فلسطین امتیاز گیری بیشتر از امریکا و اسرائیل را از دیگر دلایل ارائه این پیشنهاد از سوی ابومازن دانست و گفت: سومین احتمال این است که ابومازن بخاطر امتیاز گیری از امریکا و اسرایئل و یافتن قدرت چانه زنی بیشتر قصد دارد با اتحاد ملی موضعی محکم تر را در برابر اسرائیل بدست آورد.وی کسب مشروعیت لازم در بین ملت فلسطین را یکی دیگر از دلایل ارائه پیشنهاد گفتگیو ملی ذکر کرد و افزود: چهارمین احتمال این است که ابومازن به توافقاتی با اسرائیلی ها دست یافته است ولی بدلیل آنکه مشروعیت اجرا نمودن آنرا از ان جهت که نماینده تمام ملت فلسطین نیست نداشته است لذا با این ترفند در پی آنست که ابتدا این مشروعیت را بعنوان نماینده کل ملت فلسطین بدست آورد و آنگاه از سوی همه آنها بار دیگر به سراغ اسرائیلی ها برود و عهدی که با آنها بسته بوده را عملی سازد و توافقات را با عنوان نماینده کل فلسطینی ها اجرایی نماید .نعمت زاده در ادامه اظهارات خود شرایط منطقه ای را در ارائه این پیشنهاد از سوی ابومازن بی اهمیت ندانست و گفت: پس از نشست دوحه و حل مشکل لبنان افکار عمومی اعراب و جهان این فشار را ایجاد کرده است که چرا اعراب در مساله فلسطین چنین ابتکار و جراتی را از خود نشان نداده اند.وی افزود: نکته قابل توجه دیگر این است که برغم پیشنهاد ابومازن و تاکید وی بر صادق بودنش در این مذاکرات، طرفین به علت مشکوک بودن هیچ اقدام عملی نکرده اند وبه لحاظ اجرایی شاهد هیچ شدت و سرعتی نبوده ایم و انجام گفتگوی ملی تنها در حد سخن و دعوت باقی مانده است .
تمام/

 


| شناسه مطلب: 155126







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.