بازخوانی ماجرای ترور نافرجام مشعل توسط موساد

گروه پژوهش خبرگزاری قدس

دو تن از عناصر دستگاه اطلاعاتی اسرائیل از واحد ویژه " کیدون" برای رسیدن به قربانی خود آماده بودند.یکی از آنها باید یک بطری نوشیدنی را پیش روی او باز می کرد تا نگاه قربانی را به خود جلب کند و نفر دیگر بایستی ماده ای سمی را بروی گردن وی می ریخت .
اعضای موساد بطور مستمر به عنوان تمرین و آزمایش مواد غیر سمی را بروی سر و روی افرادی که در خیابانهای تل آویو نشسته یا رهگذرانی که از مقابل مغازه ها و اماکن مختلف می گذشتند ، می ریختند و این عمل فیلمبرداری می شد تا نحوه واکنش نشان دادن افراد در شرایط مختلف بررسی شود. دانی یاتوم عضو کنیست اسرائیل و رییس وقت موساد که فصلی از تازه ترین کتاب خود را به موضوع ترور مشعل اختصاص داده بود در برابر شایعه هایی که بر ضد وی منتشر شد ادعا کرد که خود میدان تمرین ها را دیده است و به شخصه آن دو افسر مجرب را پیش از انجام عملیات ترور خالد مشعل به اشکال مختلف راهنمایی کرده بود.گویا اطمینانی که سازمان موساد به موفقیت این عملیات داشت باعث شده بود در تمرین ها برای احتمال به دام افتادن و یا دچار وضعیت دشوار شدن ماموران امنیتی موساد هیچ تدبیری اندیشیده نشود.از آنجایی که این اولین بار بود که عناصر نظامی "کیدون" در خارج از اسرائیل و در یک کشور عربی اقدام به عملیات تروریستی می کردند هیچکس اظهار نظر نکرد و معروف بود که عامل انجام عملیات ترور خالد مشعل ارتش و بواسطه گروه های خاص بود.
نکته دیگر این که این کماندوها به خوبی تجهیز شده بودند و دو گذرنامه کانادایی گرفته بودند ولی زبانهایی که می دانستند عبری و انگلیسی دست و پا شکسته با لهجه یهودی بود. برای اجرای عملیات 2 بار اشاراتی رسید و عاملان برای حضور میدانی تجهیزات خود را کامل کردند ولی بدلیل مشکلات عملی 2 بار کار به تاخیر افتاد و سرانجام در 25 سپتامبر 1997 در ساعت 10 صبح عناصر "تروریست" به شمایل دو "توریست" خود را استتار کرده وعازم دفتر خالد مشعل در یک مجتمع تجاری در امان پایتخت اردن شدند. همراه مشعل مردی بود قوی الجثه که طول قدش به بیش از 2 متر می رسید. او سیف همکار و محافظ مشعل بود. دو افسر اطلاعاتی موساد پس از چند روز زیر نظر گرفتن رفت و آمدهای مشعل در روز حادثه به سوی دفتر او را افتادند. اتومبیل حامل مشعل در پارکینگ روبروی مجتمع تجاری پارک کرد.ابتدا سیف و سپس مشعل از خودرو خارج شدند و به سوی در ورودی مجتمع راه افتادند.اندکی پس از فاصله از خودرو به ناگاه مشعل گویی اینکه چیزی را در خودرو جا گذاشته باشد ایستاد و پس از چند ثانیه سیف که همیشه همراه او بود از وی جدا و به سوی خودرو بازگشت. دراین فاصله دو افسرامنیتی اسراییل که مراقب اوضاع بودند یکی از آن دو بطری نوشیدنی را بازکرد و نفر دوم ماده سمی را بروی گردن مشعل ریخت و بعد از این عملیات که 2 ثانیه طول کشید مشعل بروی گردن خود احساس سوزشی کرد و گمان کرد که حشره ای او را نیش زده ولی محافظش سیف که متوجه اوضاع شده بود خودش را به مشعل رساند و مشکوک شد با کاغذ و کتابهایی که در دست داشت به صورت یکی از دو تروریست زد.مجریان عملیات از هم جدا شدند و هر یک طبق برنامه از پیش تعیین شده موساد به سویی گریخت و به سمت خودرویی که برای این کار اجاره شده بود دویدند ولی محافظ مشعل (سیف) توانست تا کنار آن خودرو بدود و شماره پلاک آنرا یادداشت کند. فرمانده واحد کیدون در خودرو منتطر نشسته بود و طبق برنامه قرار بود که ماشین را تا خودروی دیگری که برای فراری دادن آنها منتظر مانده بود برساند . تا اکنون مشخص نیست که چرا خودروی اولی راه خود را گم کرده و به مکان پارک اولیه خود بازگشت، اما شاید این مساله بخاطر اشتباه در برنامه ریزی بوده یا آنکه عاملان ترور بشدت تحت تاثیر وقایع قرار گرفته و توازن و توان اندیشه و تصمیم گیری خود را از دست داده بودند. دانی یاتوم رییس وقت موساد که مورد انتقادات شدیدی پس از این عملیات قرار گرفت در این باره می گوید: تاکنون شخصی عجیب تر و سمج تر از دستیار مشعل (سیف) ندیده ایم که توانست همان خودروی اولی را مدتی بعد در حالیکه در مکانی دور از وی توقف کرده بود و تروریست ها برای گریختن از آن پیاده شدند تا بسوی خودروی دیگر بروند ، شناسایی کرد. این دستیار مشعل بهمراه یک محافظ دیگر بدنبال آن دو نفر دویدند و فریاد بر آوردند و دو نفر دیگر نیز به آن دو محافظ پیوستند و تعقیب و گریز ادامه پیدا کرد تا آنکه آن دو نفر دستگیر شدند و نزد پلیس ادعا کردند که توریست کانادایی هستند. یک افسر اطلاعاتی اردن که در موقعیت بود در باره مشاهداتش از تعقیب و گریز سیف با دو افسر امنیتی موساد می گوید: متوجه اقدام مشکوکی شدم و به ناگاه شخصی قوی هیکل اما چابک را دیدم که دو نفر را دنبال می کند. در ابتدا این مرد قوی هیکل بسیار از آن دو دور بود اما پس از اندکی با سرعت برق آسایی به آنها نزدیک شد . گویی آندو قصد داشتند داخل خودرویی شوند که چند متر آن طرف تر منتظرش ایستاده بودند اما وقتی احساس کردند تعقیب کننده شان به آنها نزدیک شده است منصرف شده و وارد خیابانهای اطراف مجتمع شدند. تعقیب و گریز ادامه داشت شاید هفت تا هشت کیلومتر تعقیب و گریز طول کشید و سه نفر وارد منطقه مخروبه ای شدند که بیشتر بن بست به نظر می رسید و در حال ساخت و ساز امکان تجاری. من هم بر حسب وظیفه آنها را دنبال کردم. فاصله فرد تعقیب کننده با دو نفر بسیار نزدیک شده بود در این حین صدای گلوله ای شنیدم .  با صدای گلوله و زخمی شدن تعقیب کننده پی به حساسیت موضوع بردم و خود نیز آنها را تعقیب کردم اما سرعت بیش از اندازه آنان مانع از آن شد که بتوانم به آنان برسم.فر تعقیب کننده زخمی شده بود اما همچنان به دنبال آندو می دوید در یک آن صحنه ای دیدم که حیرتم را موجب شد. در نزدیکی گودالی بزرگ او هرچه توان داشت همانند عقابی در هوا پرید و خود را در حالی که خون زیادی از وی رفته بود بر روی آن دو نفر انداخت دقایقی پس از کشمکش بینم آن دو و فرد تعقیب کننده مشاهده کردم که هر سه به درون گودال بزرگ غلتیدن . رهگذران وقتی این صحنه را مشاهده کردند دور آنها حلقه زدند. در اینجا موفق شدم خود را به آنها نزدیک کنم . از بالا دیدم که چگونه سر و گردن آن دو نفر در میان بازوهای فرد تعقیب کننده گیر کرده است. پس از معرفی خود به مردم و درخواست ازآنها برای متفرق شدن وارد گودال شدم . فرد تعقیب کننده به پشت بر روی زمین خوابیده بود و دونفر دیگر سعی می کردند خود را از دست او نجات دهند . تقلای زیادی کرده بودند اما مردی قوی هیکل انگار هیچ حرکتی نمی کرد . نزدیک تر شدم و تلاش کردم صورت کسی را که دو نفر مهاجم را محکم زیر بغل گرفته بود شناسایی کنم . سرش را برگرداندم او را شناختم . او سیف از محافظان زبده خالد مشعل بود. حس کردم که اتفاق مهمی افنتاده است. سیف از شدت ضعف ناشی از خونریزی بی هوش شده بود اما چنانت آند دو مهاجم را در میان بازوانش گرفته بود و به همان حالت بیهوش شده بود که هیچ کس را یارای جدایی آندو از دستان سیف نبود. دو نفر را بازداشت کردم و به همراه همکارانم که در جریان قرار گرفته بودند به اداره پلیس و بعد به اداره اطلاعات بردیم. سیف را نیز به بیمارستان منتقل کردیم". این دو مامور موساد تحت بازجویی اردنی ها قرار گرفته و بلافاصله اعتراف کردند که اسرائیلی و از عناصر موساد هستند. در این میان حال مشعل بسیار دگرگون شد و به بیمارستان منتقل شد و پزشکان برای درمان او بدلیل عدم شناخت عامل بیماری دچار مشکل شدند. تعداد دیگری از ماموران تروریست موساد  که در این عملیات مشارکت داشتند توانستند به خارج از اردن بگریزند و تعدادی نیز برای پناهندگی به سفارت اسرائیل در عمان گریختند. پادشاه اردن (ملک حسین) تهدید کرد که روابط با اسرائیل را قطع خواهد کرد و یگان های ویژه را برای هجوم به سفارت اسرائیل گسیل خواهد داشت. نخست وزیر اردن، "افرایم هالیفی" سفیر اسرائیل نزد اتحادیه اروپا را که "شبتای شابیت" معاون رئیس موساد  و دوست نزدیک ملک حسین بود را فراخوانده و او در سفر به امان پیشنهاد کرد که پزشکان موساد پادزهر این سم را  برای از بین بردن آثار سم به کار گیرند. تل آویو به دلیل آنکه افسران امنیتی بازداشت شده در نزد اردن تخلیه اطلاعاتی نشوند پذیرفت در ازای ازادی آنان پادزهر مربوط به سمی که بر روی مشعل پاشیده بودند را در اختیار پزشکان اردنی جهت مداوای مشعل قرار دهد. اردن البته به دلیل عمق فاجعه ای که برای اسراییل پیش آمده بود از اسراییل درخواست کرد برای ازادی این دو افسر علاوه بر پادزهر مربوط به بیماری مشعل باید شیخ احمد یاسین رهبر معنوی جنبش حماس را که در زندانهای اسراییل به سر می برد ازاد نماید. به این ترتیب با پذیرفتن مطالبات طرف اردنی توسط طرف اسراییلی خالد مشعل درمان شد و از مرگ حتمی نجات یافت و شیخ احمد یاسین نیز از زندانهای اسراییل نجات یافت هرچند که وی در مارس 2004 توسط هلی کوپترهای اپاچی ساخت آمریکای اسراییل زمانی که از مسجدی در غزه خارج می شد ترور شد. بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانه های بیگانه این اولین باری نبود که دستگاه اطلاعات اسرائیل واحد ویژه کیدون  را به کار می گرفت چرا که در سال 1979 نیز این گروه یک بسته سمی را برای " ودیع حداد" یکی از فرماندهان جبهه خلق برای آزادی فلسطین ارسال کرده بود. به دلیل حساسیت منطقه اردن مقرر شد که عملیات با شکل و سیاقی که در موساد به عنوان عملیات خاموش شناخته می شود انجام شود تا کسی نتواند انگشت اتهام را متوجه اسرائیل کند. . سمی با کیفیت بسیار عالی فراهم شد که می توانست طی چند ساعت قربانی را از پای درآورد و علت نیز شناخته نشود ولی نتیجه تلاش اسرائیلی ها و برنامه ریزی آنها شکست موساد و تمام دستگاه اطلاعاتی صهیونیستها بود و تنها عاملی که باعث این شکست شد علاوه بر شتابزدگی خود اسرائیلی ها، رشادت و دلاوری محافظان خالد مشعل بود که با تمام توان به تعقیب تروریستها اقدام کرده و به حدی انرژی مصرف کرده بود که گفته اند وی پس از آنکه هر دو تروریست را در میان دو بازوی بسته شده خود اسیر کرده بود و خود در اثر شلیک تروریستها بیهوش شده بود ،مدتی طول کشید تا پزشکان توانستند بازوهای او را از هم بازکرده و دو تروریست را که بین بازوان رشید او دست و پا می زدند ،رها کنند وتحویل پلیس نمایند.