اسرائیل،پیرمردشصت سالهای که آرامش ندارد!(سلیم الحص)
اسراییل به زودى شصتمین سالگرد تولد خود را جشن مىگیرد و رژیم صهیونیستى در پس دیوار حایل، همچون دژى بالاى سر اعراب ایستاده است. وى در نخستین اقدام خود توانسته بود مصر را از جمع کشورهاى عرب بیرون آورد و سرانجام در سال 1979 توانست قرارداد صلح جداگانهاى را با قاهره به امضا رساند. چهار سال پس از آن نیز اسراییل توانست قرارداد دوم صلح را با اردن امضا نماید.
در این میان حساب ملتهاى عرب در فلسطین، سوریه و لبنان جدا است.فلسطین از یکسو سیاهترین تاریخ رنج خود را نشان داد و در روى دیگر چهره قهرمانى خود را به رخ کشید. فلسطین داستان بی سابقهای در تاریخ بشریت است. داستان ملتی که اینگونه پیشروى بشریت و به نام قانون سر بریده مىشود. شوراى امنیت سازمان ملل در راس هرم مشروعیت بینالملل تصمیم گرفت تا در خاک فلسطین به عنوان یک سرزمین عربی، رژیم صهیونیستى را به دنیا آورد. تولد مقاومت پس از اخراج دهها هزار فلسطینى ساکن در سرزمینهاى اشغالى نیز محال بنظر مىرسید. ولى هر زمان نام فلسطین به میان آمد، نام مقاومت هم بر سر زبانها بود. مقاومتی که فلسطینىها با پایداری خود بهاى سنگینى تاکنون براى آن پرداختهاند. فلسطینىهای زیادى جان و مال خود را در راه مقاومت از دست دادند و نتیجه این اقدام ظالمانه وضعیتى بود که جهان اسلام را به صحنه مشاهده تجاوزهاى اسراییل تبدیل نمود. تا جاییکه هیچ ملتى از نتایج مستقیم و غیرمستقیم تجاوزهاى اسراییل دور نماند. این، چهره رنج فلسطین است.
چهره قهرمان فلسطین را در ایستادگى و مقاومت ملت جنگدیده آن مىتوان مشاهده کرد. فلسطین قویترین قدرت خاورمیانه را پیشرو داشت. قدرتی که از حمایت همهجانبه کشورهاى بزرگ جهان برخوردار بود. این ملت پس از شصت سال تحمل مصیبت نه تسلیم شد و نه به زانو درآمد. در صفحه تاریخ نیز درخشانترین ایستادگىها را ثبت کرد. سرزمین به دست دشمن افتاد، ولى یاد فلسطین همچنان در دل فلسطینىها و اعراب زنده است. یاد فلسطین در جهان محقق نخواهد شد مگر در سایه حمایت کشورهایى که در جامعه جهانى از صهیونیسم حمایت کردند. سازمانهایى که به دروغ شعارآزادى، دموکراسى و حقوق بشر را سرمىدهند. ارزشهایى که آنها از آن سخن میگفتند اصول اساسى تمدن کنونى را تشکیل مىداد که در فلسطین بدور ریخته شد.
ملت فلسطین هرگز سرنوشتى را که صهیونیست و کشورهاى بزرگ براى آن رقم زده است را نپذیرفتند. هرچند این سرنوشت با جوهر سازمان ملل و بنام حقوق بشر نوشته شد. فلسطینىها اعتراض خود به چنین سرنوشتى را از طریق مقاومت و ایستادگى خود در برابر اسراییل ثبت کرده است. ملتهاى خاورمیانه نیز وفادارى خود به فلسطینىها را ثابت کردهاند و اینگونه است که موضوع فلسطین داستان اصلی خاورمیانه شده است.
به دلیل درد و رنج ملت فلسطین است که کشورهاى منطقه به بحران کشیده شدهاند. بحرانى که در اعتراضهای خیابانى و کودتاهاى نظامى پىدرپى که برخى از آنها خواب مسوولان حکومتى را آشفته ساخت نمود یافت.
پس از شصت سال که از تولد رژیم صهیونیستى مىگذرد دیگر بر همگان آشکار شده است که این رژیم همانند گذشته از سرنوشت خود احساس آرامش نمیکند. بلکه این رژیم اکنون مىداند بدلیل افزایش تصاعدى قدرت و امکانات مقاومت فلسطین و بویژه لبنان در دو راهى حساسى قرار گرفته است. رژیم اسراییل عادت به دفاع از ظلم و تجاوزهاى خود دارد. تروریسم دکترین دفاعى اسراییل را تشکیل مىدهد که پیشتر نیز از آن پیروى کرده و اکنون نیز همین شیوه را ادامه مىدهد. درحالیکه ایستادگی ملت فلسطین و خاورمیانه در برابر اسراییل برای آن رژیم باورپذیر نبود.
شصتسال از تاسیس اسراییل گذشته است و منطقه از تجاوزهاى آن رژیم در امان نبوده است. آخرین تجاوز گسترده اسراییل در منطقه، جنگ علیه لبنان بود که با مقاومت جوانان در فلسطین و لبنان و پایدارى ملتهای عرب روبرو شد. بنحوى که بحران اعراب و اسراییل برخلاف میل و علاقه این رژیم به سمت و سوى دیگرى کشیده شد.
این امر پس از آن صورت گرفت که ملل عرب دریافتند، پیروزى بر اسراییل از طریق جنگ و ارتش کلاسیک صورت نخواهد گرفت بلکه تنها با مقاومت مردمى است که مىتوان بر اسراییل غلبه کرد. در جنگ کلاسیک هیچ ارتشى تجهیزات نظامى، تسلیحات پیشرفته و امکانات فوقالعاده اسراییل را در اختیار ندارد که بتواند در برابر آن مقاومت کند. تنها مقاومت فلسطین و لبنان بود که توانست نقاط ضعف این رژیم زورگو را عیان سازد.
مقاومت ملى در لبنان توانست بیروت را از اشغال صهیونیستها خارج کند و اشغالگران نیز در سال 1982 مجبور به ترک بدون قیدوبند بیروت شدند. اسراییل سعى داشت تا قرارداد ننگین 17 مى را به بهاى سنگینی به چنگ آورد، ولى ملت لبنان بسرعت آن قرارداد را زیر پاى خود له کرد. اسراییل سرانجام در سال 2005 مجبور به خروج از تمامى خاک لبنان شد و تنها مزارع شبعا را که شرایط خاصى دارد نزد خود نگاهداشته است. مقاومت لبنان به شیوهاى افسانهاى در برابر تجاوزهاى رژیم صهیونیستى ایستادگى کرد. در جنگ ژوئیه 2006 نیز توانست شکست سختى بر دشمن اسراییلى تحمیل کند. اسراییل نیز بدنبال بازتاب داخلى این شکست وسوالهاى فراوان مجبور به اعتراف علنى به شکست در جنگ شد. در نتیجه چنین مقاومتى بود که رژیم اشغالگر ناچار به عقبنشینی از غزه بدون انجام هیچ گفتوگویى شد. البته رژیم صهیونیستى همچنان تجاوزهاى زیادى را بر ملت فلسطین بویژه با محاصره نوار غزه اعمال میکند.
با پیروزى روش مقاومت، چهره بحران اعراب و اسراییل نیز در میان اعراب تغییر کرد. اسراییل دیگر احساس امنیت نمىکند. شرایط جدید نیز نتایج وخیمترى براى صهیونیستها چه به لحاظ ورود و خروج یهودیان به سرزمینهاى اشغالى و چه به لحاظ نمودار منفى ورود سرمایه به این سرزمین خواهد داشت. اکنون امنیت و اکنون آرامش رژیم صهیونیستى سلب شده است که از سرنوشت وخیم در انتظار اسراییل خبر مىدهد.
اسراییل، اکنون پیرمردى شصتساله شده و برخى سران عرب نیز همچون مردان مست به این سو و آنسو مىروند و بدون هیچ دلیلى براى امضاى قرارداد صلح با اسراییل از یکدیگر سبقت مىگیرند. قراردادی که آنها از آن با عنوان طرح صلح عربى نام مىبرند و فشارهاى ایالات متحده نیز محرک اصلى آن است.
اینجا است که باید بر موضوع بازگشت آوارگان فلسطینى به سرزمین خود تاکید کرد تا ساکنان این مرز و بوم بخشى از حقوق خود را دریافت کنند و بهیچوجه نباید اجازه داد تا طرح عادلانه موضوع آوارگان فلسطینى را بمعناى تابعیت و سکونت در محل اقامت خود تفسیر کرد.
شتاب دولتهای عرب براى انجام صلح و سازش با رژیم صهیونیستى مىطلبد تا ملل عرب به شیوه «مهاتما گاندى» بر این موضوع اعتراض کنند. گاندی نیز با استفاده از همین شیوه بود که به اشغالگرى بریتانیا در هندوستان پایان داد.
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس