qodsna.ir qodsna.ir

جنگ اوکراین،
درسی است که دنیا باید از آن بیاموزد

«حسین رویوران»

 

 

با آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، غرب با اعلام بیش از سه هزار تحریم بر ضد روسیه در عرصه های مختلف و بر ضد افراد حقیقی و حقوقی و دولتی، تلاش داشت تا مسکو را در ابعاد اقتصادی و اجتماعی فلج کند و قبل از میدان جنگ در داخل شکست دهد ولی جایگاه تعیین کننده روسیه در زمینه های نفت، گاز، پتروشیمی و فلزات در بازار بین المللی و تدابیر پیشگیرانه و هوشمندانه روسیه قبل و بعد از آغاز جنگ، مانع از این شد که روسیه دچار بحران جدی شود واکنون بحران دو سویه و بلکه جهانی شده و در برخی موارد شدت بحران در غرب بیش از روسیه است.

 

جاه طلبی های امریکا و ناتو در جهان، اکنون قاره اروپا را بیش از هر زمان دچار بحران ساخته و ممکن است شرق آسیا را از ورودی تایوان نیز دچار بحران بزرگتری سازد. این افزون خواهی و سلطه طلبی غربی اکنون نه تنها جهان را دچار بحرانهای بی سابقه ساخته که امنیت جهانی را در معرض جنگ فراگیر سومی قرار داده است. امروزه، ابعاد این بحران سازی جهانی را در قیمت نفت و گاز و کاهش عرضه مواد خوراکی و دامی و چند برابر شدن قیمت آنها مشاهده می کنیم و اصرار کاخ سفید بر منطق ادامه جنگ با تشدید حمایتهای مالی و تسلیحاتی امریکا از رژیم زلنسکی در اوکراین ممکن است همه کشورهای جهان را در ابعاد مختلف در معرض تهدیدهای جدی قرار دهد.

 

می توان گفت که این جنگ طلبی غربی مجموعه ای از نتایج در عرصه بین المللی داشت که تلاش می شود در این وجیزه به برخی از آنها اشاره گردد.

1- برخی از کشورهای صادر کننده نفت و گاز می گفتند که انرژی کالای استراتژیک است و باید به قیمت عادلانه به بازار ارائه گردد و درآمدهای نفتی باید در سطح حقیقی قیمت قرار گیرد تا منجر به توسعه و رشد کشورهای صادر کننده انرژی باشد ولی برخی کشورهای صادر کننده نفت که وابسته و متحد غرب اند مدعی بودند اگر غرب خرید نفت و گاز را متوقف کند این کشورهای صادر کننده نفت اند که دچار بحران می شوند و نه غرب و به همین علت قانون نانوشته تعیین قیمت انرژی از طریق عرضه و تقاضا را قبول کردند. اکنون با تحریم نفتی روسیه  واقعیت نقش و حجم تاثیر گذاری نفت به عنوان خونی نمایان شده است که ماشین صنعتی جهان را به حرکت در می آورد. البته جایگاه مهم روسیه و حجم صادرات نفت و گاز این کشور و وجود اراده سیاسی مستقل در مسکو در نمایان سازی این حقیقت نقش مهمی داشته است. امروزه موقعیت ایران در مذاکرات وین با موقعیت گذشته آن تفاوت کرده و حتی رژیم وابسته ای مانند عربستان سعودی با چنین فهمی برای سفر بایدن رئیس جمهور امریکا به این کشور شرط می گذارد. اکنون بسیاری از مسئولین کشورها با سفر به کشورهای صادر کننده نفت تلاش دارند با امضای توافقهایی تضمین هایی در زمینه سوخت در اختیار داشته باشند.

 

2- تلاش امریکا برای قطع وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه و به اصطلاح تقویت وحدت نیروهای غربی تحت لوای ناتو عملا به اروپا فهماند که روسیه مهمترین شریک تجاری اروپا بوده و نه تنها تامین کننده عمده گاز و نفت این اتحادیه است که تامین کننده مواد خوراکی و کان های فلزی در محیط داخلی این قاره و با حمل و نقل محدود است و ایجاد جایگزین های سریع و مناسب ممکن نیست مگر اینکه اروپا به عقب برگردد و از ذغال سنگ و امثالهم استفاده کنند. قاره اروپا یک واحد جغرافیایی است که واحدهای سیاسی آن با همکاری و احترام متبادل باید در کنار هم زندگی کنند. اظهارات اخیر برخی نمایندگان مجلس المان در باره آرام شدن و اندیشیدن در باره آینده این قاره بدور از انفعال نشان از فرآیندهایی است که خوشایند امریکا نمی تواند باشد.  رای دادن مردم مجارستان به حزبی که همکاری با روسیه را در اولویت مطرح می کرد و همچنین رای ندادن مردم فرانسه به احزاب راستی که با امریکا همراهی می کنند شاخص های مهم اروپایی است که نمی توان آنها را نادیده گرفت.

 

3- قطعا سیاست امریکا در ارایه دهها میلیارد دلار سلاح های کیفی به ارتش اوکراین تلاشی در جهت فرسایشی کردن جنگ و افزایش هزینه های مادی و معنوی جنگ برای آقای پوتین رئیس جمهور روسیه و کوششی در جهت افزایش اعتراضات مردم روسیه به سیاستهای پوتین همچنین، تقویت موقعیت زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در هرگفتگویی در آینده با روسیه است. اما واقعیت به گونه دیگری رقم خورد و با سیاست های جدید پوتین در فروش نفت و گاز به خارج به روبل روسیه، قیمت روبل را بهبود داده و از قیمت قبل از جنگ نیز بهتر شد و اینگونه درآمدهای ارزشی مردم روسیه افزایش یافت و رضایتمندی اجتماعی نسبت به سیاست های پولی و اقتصادی بیشتر شد در حالیکه نارضایتی در کشورهای غربی به ویژه در اروپا گسترش یافت به گونه ای که در همه جای اروپا اعتراضات اجتماعی نسبت به تورم دیده می شود و اعتصابات پی در پی در راه آهن و حمل و نقل در انگلیس و فرانسه و المان نیزآغاز شده است و دهها سندیکا در اروپا به دولت ها اخطار داده که اگر در جهت بهبود درآمدهای اقشار کارگری اقدامی انجام نگیرد به معترضین خواهند پیوست.

 

4- برگزاری اجلاس ویژه مجموعه بریکس در این زمان که در برگیرنده روسیه، چین، هند، برزیل و افریقای جنوبی است و تصمیمگیری در باره ایجاد یک ارز بین المللی که بانک های مرکزی این پنج کشور ضامن قیمت آن باشند، می تواند تحول بزرگی در مناسبات اقتصادی جهان ایجاد کند و حاکمیت انحصاری دلار و یورو به عنوان ارز مبادله بین المللی را تهدید کند و سلاح تحریم که دمِ دست ترین ابزار تنبیهی غرب بر ضد مخالفان خود بود از دست آنها بگیرد و نه تنها آنها را خلع سلاح کند که زمینه فروپاشی اقتصادی غرب را تسریع کند. امروزه غرب بیش از صد تریلیارد (هر تریلیارد مساوی است با هزار میلیارد) دلار بدهی دارد  ولی به علت حاکمیت انحصاری دلار و یورو بر بازار مبادلات جهانی، این بحران نمایان نشده است. غرب با افزایش نقدینگی تلاش دارد سطح رفاه خود را حفظ کند و میزان بالای تورم خود را به دیگر کشورهای جهان تحمیل کند. امروزه غرب یک زندگی انگلی دارد و سطح رفاه موجود در آن نتیجه زحمت و کوشش این جوامع نیست بلکه نتیجه نظام سلطه مبتنی بر قدرت نظامی و ژاندارمی جهانی است که امریکا با ناوهای هواپیمابر و پایگاه های نظامی آن را حفظ می کند. امروزه بخش دولتی امریکا حدود 25 تریلیارد دلار بدهی دارد و بخش خصوصی این کشور نیز بیش از این مقدار بدهی دارند و مجموع بدهی اروپا از امریکا نیز بیشتر است و اگر این شرایط در هر جای دیگری باشد به فروپاشی سریع آن منجر می شود.

 

آنچه مسلم است نظام سلطه غربی بر جهان امروز، با استمرار جنگ در اوکراین وارد بحرانی شده که ممکن است به سست شدن پایه های آن منجرگردد. امروزه در نظام بین المللی دو گروه فعال و تاثیر گذار به چشم می خورد. گروه بالا رونده که اقتصاد رشد یابنده دارند با ذخایر پولی و ارزی زیاد و بدون بدهی و شاخص های قدرت ملی آن ها در حال رشد است و گروهی داریم که اقتصاد آنها به علت پیری دچار رکود و بدهی است و کسری تجاری و بدهی آنها سال به سال در حال افزایش است و همه پیش بینی ها نشان می دهد که تولید ناخالص چین در سال 2026 از امریکا عبور خواهد کرد. غرب که در حال حاضر توان اصلاح شرایط اقتصادی خود را ندارد  تلاش می کند یکی از این دو برنامه را دنبال کند. یا رقبای خود را درگیر بحران کند که بحران سازی در هونگ کونگ چین به نتیجه نرسید و هل دادن روسیه به جنگ با اوکراین تا الان به نفع غرب قابل تعریف نیست و یا اینکه بر ضد محور بالارونده اعلام جنگ کند و یک جنگ جهانی جدید و ویرانگر راه اندازی کند تا مانع از دست دادن تاج وتخت سلطه غرب بر جهان شود.

 


| شناسه مطلب: 368817