qodsna.ir qodsna.ir

فارین پالسی پاسخ می دهد: چرا اسرائیل قادر به حمله نظامی علیه ایران نخواهد بود؟

فارین پالسی: در بستر اجتماعی بسیار نظامی شده اسرائیل در دهه های اخیر که گرایش سیاسی به طور چشمگیری به سوی راست افراطی بوده صحبت از بمباران ایران تلاشی است برای ضعیف جلوه نکردن در دید رقبای سیاسی.

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)، نشریه فارین پالسی در گزارشی با اشاره به این که اسرائیل علیرغم لفاظی هایی که علیه ایران انجام می دهد توان حمله نظامی به آن کشور را ندارد می نویسد:”این اولین باری نیست که اسرائیل می خواهد جهان بداند که آماده و مایل به حمله نظامی علیه ایران در صورتی است که مجبور به این کار شود.

 

در هفته های اخیر بنی گانتس وزیر دفاع اسرائیل دو بار از آمادگی آن رژیم برای حمله نظامی علیه ایران با هدف جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای آن کشور سخن گفت.

 

آویو کوخاوی رئیس ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل به منظور تقویت روحیه هشدار دهنده مدعی شد که پیشرفت هسته ای ایران باعث شده تا اسرائیل برنامه های عملیاتی خود را تسریع کند و بودجه دفاعی را افزایش دهد.

 

او از تشکیل تیمی اختصاصی برای آمادگی به منظور حمله به تاسیسات هسته ای ایران در صورت صدور دستور چنین حمله ای از سوی رهبری سیاسی اسرائیل خبر داد.

 

نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل نیز گفته که در صورت لزوم به تنهایی در برابر ایران اقدام خواهد کرد.

 

قطعا اسرائیل عملیات نسبتا محدودی علیه ایران انجام داده مانند خرابکاری هسته ای و حمله به متحدان ایران در سوریه و ممکن است در آینده نیز به عملیات مشابهی ادامه دهد.

 

با این وجود، محدودیت های سیاسی و نظامی موجود برای تصمیم گیرندگان اسرائیلی نشان می دهد که چنین رویارویی نظامی ای بسیار بعید خواهد بود.

 

صحبت از حمله قریب الوقوع و پنهان ارتش اسرائیل در عمق خاک ایران نادیده گرفتن یک هنجار قدیمی است که دهه ها بر روابط امریکا و اسرائیل حاکم بوده است: اسرائیل نمی تواند به سادگی خواسته ها و نگرانی های پشتیبان ارشد خود را نادیده گیرد به ویژه زمانی که موضوعی در ارتباط با اولویت های سیاست خارجی امریکا باشد.

 

این مسئله توسط ایهود باراک نخست وزیر سابق اسرائیل در کتاب خاطرات اش به وضوح شرح داده شده است. باراک در این کتاب می نویسد تنها دو راه وجود داشت یا آن که امریکایی ها خود اقدامی علیه تاسیسات ایران انجام می دادند و گزینه دیگر آن که اجازه می دادند تا اسرائیل خود کارهای لازم را انجام دهد.

 

با این وجود، باراک می گوید مانع اسرائیل دقیقا همان رویکردی بود که دولت های متوالی امریکا پیش روی اسرائیلی ها قرار داده بودند.

 

حتی در دوران مداخله نظامی جورج دابلیو بوش رئیس جمهوری اسبق امریکا نیز اسرائیل چک سفید امضایی از سوی امریکا برای انجام هر کاری که میل داشت و در تضاد با منافع امریکا بود دریافت نکرد.

 

همان گونه که باراک در کتاب اش می نویسد زمانی که بوش در سال ۲۰۰۸ میلادی از تلاش اسرائیل برای خرید مهمات سنگین از امریکا مطلع شد به “باراک” و “ایهود اولمرت” نخست وزیر وقت اسرائیل گفته بود من می خواهم اکنون به هر دوی شما بگویم که ما از هرگونه اقدام تان علیه ایران کاملا ناراضی هستیم.

 

خاطرات باراک نشان می دهد همین روند در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز بر روابط امریکا و اسرائیل سایه افکن بود.

 

در آن زمان لئون پانتا وزیر دفاع وقت امریکا زمانی که دولت اوباما بر فشار سیاسی و اقتصادی بین المللی علیه ایران متمرکز بود آشکارا بیان کرد که امریکا برنامه ای برای حمله نظامی علیه ایران ندارد.

 

باراک می نویسد:پانتا از من خواست که برای تصمیم نهایی چندین بار دوباره فکر کنیم. او از باراک پرسیده بود: اگر شما تصمیم به حمله به تاسیسات ایران بگیرید ما چه زمانی مطلع خواهیم شد؟ باراک اشاره می کند اسرائیل از ادامه حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای ایران در تابستان ۲۰۱۲ خودداری ورزید چرا که بر روابط آن رژیم با امریکا آسیب وارد می ساخت.

 

خواسته های واشنگتن پس از نهایی شدن برجام در سال ۲۰۱۵ محدودیت های تل آویو را تداوم بخشید. در آن زمان نیز اسرائیل نمی توانست بدون چراغ سبز اوباما علیه ایران اقدامی انجام دهد.

 

خاطرات باراک نشان می دهد روسای جمهوری امریکا در اعلام دیدگاه ها و خواسته های خود به مقام های اسرائیلی به ویژه زمانی که اهداف اصلی سیاست خارجی امریکا در میان باشد سکوت نمی کنند.

 

اسرائیل هم چنین نمی تواند از خواسته ها و نگرانی های امریکا چشم پوشی کرده و آن را نادیده گیرد. امروز هرگونه نقض آشکار حاکمیت ایران توسط اسرائیل در تضاد با دو هدف سیاست خارجی دولت بایدن است: نخست محدود کردن برنامه هسته ای ایران از طریق غیر نظامی با تلاش برای احیای توافق هسته ای ایران که در سال ۲۰۱۵ میلادی حاصل شد و دوم پایان دادن به حضور نظامی امریکا در خاورمیانه.

 

شاید از نظر سخت افزار نظامی ارتش اسرائیل پیشرفته تر از نیروهای مسلح ایران باشد اما این برتری در صورت وقوع جنگی همه جانبه که نیروی زمینی ارتش اسرائیل را به میدان جنگ بکشاند بسیار کم اهمیت خواهد بود چرا که از زمان شکست مفتضحانه ارتش اسرائیل در جنگ سال ۲۰۰۶ میلادی با حزب الله لبنان، نیروهای مسلح اسرائیل آگاه شده اند که نیروی زمینی آن کشور برای یک جنگ تمام عیار با یک نیروی رزمی غیر دولتی نیز آمادگی کافی را ندارد.

 

از آن زمان به این سو، اقدامات اصلاحی توسط ارتش اسرائیل برای رفع نواقص نیروی زمینی آن رژیم صورت گرفته اما شواهد کمی وجود دارند که نشان دهند نیروی زمینی ارتش اسرائیل از زمان جنگ سال ۲۰۰۶ میلادی به این سو بهبود قابل توجهی داشته است.

 

این نشریه در ادامه می افزاید:در سال ۲۰۱۸ میلادی، اسحاق بریک از فرماندهان نظامی اسرائیلی به نمایندگان کنست (پارلمان) اسرائیل هشدار داد که نیروی زمینی آن رژیم برای جنگی دیگر در آینده آماده نیست.

 

با توجه به چنین ضعفی بعید است که بالاترین رده های نظامی و سیاسی اسرائیل دستور عملیات نظامی گسترده و آشکار را در داخل خاک ایران صادر کند چرا که می دانند چنین حمله ای اسرائیل و ایران را در مارپیچی بازگشت ناپذیر از تنش قرار می دهد و این یعنی قرار دادن سربازان ارتش اسرائیل در برابر نیروهای وابسته به ایران در منطقه چون حزب الله.

 

با این وجود، این پرسش مطرح می شود که اگر اسرائیل در محاسبات خود درباره ایران چراغ قرمز واشنگتن را مدنظر قرار می دهد چرا مقام های آن رژیم صحبت های تندی را علیه ایران بیان می کنند؟ پاسخ این است: چنین تهدیداتی برای مصرف داخلی در درون اسرائیل مطرح می شوند.

 

در بستر اجتماعی بسیار نظامی شده اسرائیل در دهه های اخیر که گرایش سیاسی به طور چشمگیری به سوی راست افراطی بوده صحبت از بمباران ایران تلاشی است برای ضعیف جلوه نکردن در دید رقبای سیاسی. هم چنین، لفاظی های مقام های اسرائیلی با هدف چانه زنی برای تقویت موقعیت اسرائیل در مورد برنامه هسته ای در برابر بایدن است تا در نهایت بگوید در مقابل چشم پوشی بایدن از مخالفت اش با گسترش شهرک سازی های غیر قانونی در سرزمین های اشغالی فلسطینی، اسرائیل نیز در مورد توافق هسته ای با ایران با امریکا همراه می شود و هم چنین کمک های مالی و نظامی بیش تری را از امریکا دریافت می کند.

 

انتهای پیام/ع.غ