شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir
گزارش روز/

بیانیه بالفور و کارکردهای تاسیس اسرائیل برای جریان استعماری غرب

مطالعه تاریخ آشکار می کند که جریان استعمار از دیر باز سودای تسلط بر کل جهان اسلام را داشته است. با توجه اینکه جامعه جهانی دیگر استعمار اشغالی را آنگونه که درهمین منطقه ای که اکنون میزبان ماست و از آن با عنوان هند و چین یاد می کرد، بر نمی تابید و شکل جدیدی از استعمار باید متولد می شد.

 

خبرگزاری قدس (قدسنا) «احمد روح الله زاد»*:   فلسطین یک سرزمین تاریخی است که پیروان ادیان ابراهیمی را در آن علقه هایی است. بر این اساس این سرزمین یک سرزمین مقدس است. با آنکه این مکان قدسی مورد عنایت 3 دین آسمانی، می بایست محور صلح و آرامش در جهان باشد، سالهاست که به خاستگاه جنگ و ناامنی تبدیل شده است!

 

شکی نیست آنچه این سرزمین قدسی را از نقش وظیفه ای خود دور ساخته، اختلاف ادیان نیست. زیرا منشأ هر سه دین موسوی، عیسوی، محمدی(ص) یکی است و آن ذات خدای یگانه است و تردیدی نیست که ادیان ریشه دار از یک منشأ به تقابل و جنگ با دیگر دعوت نمی کنند بلکه فراخوانشان به وحدت و دوستی است و جنگ و دشمنی در دین خالص الهی جایگاهی ندارد.


اکنون سوال مطرح این است که چرا فلسطین اکنون محور صلح نیست؟ چه عواملی مانع از ایفاء این نقش محوری شده اند؟ و بر عکس موجب شده اند که فلسطین به عنوان محور جنگ و ناامنی مطرح شود؟


بی تردید ریشه همه این اختلافات را باید در خود خواهی ها و زیادی خواهی آدمی جستجو کرد. اگر به عمق تاریخ سری بزنیم، شواهد بسیاری خواهیم یافت از کسانی که فراتر از حق طالب بوده اند و همین آدمیان، خالق جنگ ها در تاریخ هستند. البته همواره برای بسیج مردم و به خدمت واداشتنشان، دلایلی را برای آغاز جنگ و تجاوز ساخته اند.


حمله مغول به رهبری چنگیز و تیمور، حمله اسکندر به یونان و ایران، تحمیل دو جنگ اول و دوم جهانی و جنگهایی که متاسفانه جامه دین برآن پوشاندند( جنگ صلیبی و حتی تروریسم تکفیری که چند سالی است جهان اسلام را متلاطم ساخته است) همه این جنگ ها ریشه در خودخواهی و زیادی خواهی آدمی دارد. فلسطین نیز امر مستثنی نیست.


بحران فلسطین در واقع از زمانی شکل گرفت که استعمار زمان، برای بلعیدن ثروت منطقه و تحمیل سلطه خود در شکل جدیدی از استعمار، دهان باز کرد.


اکنون یکصد سال از صدور اعلامیه بالفور می گذرد. بیانیه ای که حکایت آشکاری از زیاده خواهی و سلطه طلبی استعمار زمان یعنی بریتانیا یا همان انگلستان را روایت می کند.


این بیانیه یک شبِه صادر نشده است بلکه تاریخی به دنبال خود دارد. نگاه به تاریخ یا همان فرایند شکل گیری این بیانیه ما را در تعریف نسبت ما با مسئله فلسطین و وظیفه ای که انسانیت، اخلاق و دین به آن حکم می کند، کمک بسیار می کند. زیرا ابرهایی که در قضیه فلسطین، خورشید حقیقت را پوشانده اند کنار زده خواهند شد و گرمای مفرح خورشید حیات می بخشد. مگر نه آن است که آدمی اگر تکلیف نشناسد و عمل به تکلیف نکند، آدمی را شایسته نیست؟


مطالعه تاریخ آشکار می کند که جریان استعمار از دیر باز سودای تسلط بر کل جهان اسلام را داشته است. با توجه اینکه جامعه جهانی دیگر استعمار اشغالی را آنگونه که درهمین منطقه ای که اکنون میزبان ماست و از آن با عنوان "هند و چین" یاد می کرد، بر نمی تابید و شکل جدیدی از استعمار باید متولد می شد. متاسفانه ماموریت اینکار به جامعه یهود واگذار شد. سوال چرا یهود؟ زیرا جامعه یهود در قرون متمادی خود را به صورت ابزاری در خدمت صاحبان زور مطرح کرده بودند. نامه بناپارت به یهود اروپا برای مهاجرت به فلسطین و تشکیل دولت یهودی با کمک فرانسه در همین چارچوب تعریف می شود.


سخن لوید جرج نخست وزیر وقت انگلیس مبنی بر اینکه؛ ایجاد یک پادگان مستعمره یهودی نشین در سرزمین فلسطین برای حفظ منافع بریتانیا حیاتی است و یا این بخش از مقاله آلفرد بالفور که تاکید می کند؛ اندیشه صهیونیسم، خوب یا بد، زشت یا زیبا ریشه در امید ها و آرزوهایمان دارد. پس تاسیس یک وطن یهودی در سرزمین کهن فلسطین برای منافع بریتانیا بسیار مهمتر از 750 هزار عرب متعصبی است که در این سرزمین باستانی زندگی می کنند، ریشه در همین نگاه استعماری به فلسطین دارد.


از سوی دیگر تئودور هرتزل که وی را بنیانگذار صهیونیسم می دانند( هرچند روایات تاریخی دیگر است و نشان می دهد که جریان صهیونیسم  نیز ساخته و پرداخته استعمار است با استفاده از ظرفیت های تورات و تلمود) برای سیسیل رودز فرمانده ارتش استعماری بریتانیا (کشور رودزیا بر گرفته از نام وی است!!!)  نامه ارسال می کند و در آن تاکید می کند؛ من شما را دعوت به ساختن تاریخ می کنم. این موضوع ربطی به اروپا ندارد بلکه به آسیا ربط دارد آن هم نه همه آسیا بلکه بخشی از آسیای صغیر. سپس تاکید می کند ؛ پس چرا من شما را دعوت به ساختن تاریخ می کنم؟ زیرا بریتانیا یک کشور استعماری است و جنبش صهیونیسم هم یک اندیشه استعماری است. بر این اساس ما ( یعنی یهودیان صهیونیسم) می توانیم سدی در برابر بربریت آسیا برای اروپا باشیم. این نامه نشان می دهد که هرتزل ظرفیت های جامعه یهود را که همواره خود را در خدمت قدرتمندان تعریف کرده را به رودز یادآوری می کند.


بر همین اساس است که باید گفت بیانیه بالفور بر پایه یک مطالبه استعماری و با مطالعات عمیق صادر شده است و رژیم صهیونیستی هم در واقع همانطور که از سخنان لوید جرج دریافت می شود، یک پادگان نظامی برای تامین منافع استعمار در قلب جهان اسلام است.


حال این سوال مطرح می شود که کارکرد این پادگان نظامی یعنی اسرائیل در طی این سال ها چه بوده است؟ مدیریت ناامنی و جنگ در منطقه مهمترین و اصلی ترین کارکرد رژیم صهیونیستی است. زیرا در صورت وجود ناامنی اهداف زیر برای استعمار غرب محقق خواهد شد:


1-    صادرات انرژی منطقه به صنایع غرب بی وقفه انجام گرفته است.
2-    این انرژی باید همواره از قیمتی برخوردار باشد تا سوددهی صنایع غربی در حداکثر مطلوبیت خود باشد.
3-    این انرژی باید به صورت خام صادر شود و کشورهای منطقه از ارزش افزوده آن بی نصیب باشند بلکه این ارزش افزوده باید به جامعه غربی تزریق شود.
4-    درآمد های حاصل از صدور انرژی نباید در منطقه دپو شود(رجعت پطرو دلارها). در حال حاضر کشورهای عرب نفت خیز منطقه به گزارش بانک جهانی حدود 4 هزار میلیارد دلار فقط در امریکا به صورت سپرده دارند که سود سالیانه آن مبلغ هنگفتی است که امریکا از خروج آن هم جلوگیری می کند. وقتی در اواخر دوره اوباما کنگره درصدد انتشار گزارش نقش عربستان در وقوع حادثه تروریستی 11 سپتامبر بود، دولت عربستان تهدید کرد که 750 میلیارد دلار اوراق قرضه خود در امریکا را به فروش خواهد رساند و بحران اقتصادی امریکا را تشدید خواهد کرد.
5-    وجود این درآمدها در منطقه می تواند به ایجاد زیر ساخت های توسعه کمک کند و در این صورت به مرور زمان صادرات انرژی خام و ارزان کاهش یافته و متوقف خواهد و جایگاه غرب و شرق به لحاظ وابستگی و توسعه تغییر خواهد کرد.
6-    تبدیل کشورهای منطقه به بازار بزرگ مصرف کالاهای غربی که مهمترین و بیشترین سهم را سلاح دارد. از این طریق هم درآمدها نفتی را مجددا جذب کرده و هم اقتصاد غرب را شاداب نگه می دارد و هم کشورهای منطقه را از توجه به زیر ساخت ها محروم می سازد و هم مسابقه تسلیحاتی در منطقه را استمرار می بخشد که حاصل آن جنگ های متعددی است که تا کنون رخ داده است.
7-    تهی کردن منطقه از مهمترین ثروت خود یعنی جوانان نخبه کشورها از دیگر ماموریت های پادگان نظامی اسرائیل و تزریق آنها به جامعه غربی است. جوانانی که با هزینه همین کشورهای به سختی تحصیل می کنند اما به دلیل نبود زیر ساخت های توسعه و ظرفیت های جذب این جوانان مهاجرت اجباری کرده و به غرب می روند و جامعه غرب بدون اینکه هزینه ای برای تربیت این افراد بپردازد ثروت بزرگی را به دست  می آورد.
سوال:میزان خساراتی که جوامع اسلامی از هر روز ادامه حیات اسرائیل، این پادگان نظامی استعمار برای سلطه بر جهان اسلام، به جوامع اسلامی وارد می شود چقدر است؟ چقدر این سخن امام خمینی عمیق است که فرمود اسرائیل غده سرطانی است و باید از صفحه روزگار محو شود.

 

*کارشناس مسائل منطقه

انتهای پیام /الف.س/


| شناسه مطلب: 347667







نظرات کاربران

فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.