qodsna.ir qodsna.ir

پروژه‌ صهیونیستی ایجاد تنگنای اقتصادی برای محور مقاومت در مرحله پس از عادی سازی

یکی از اهداف اسرائیلی ها از عادی سازی روابط ایجاد یک فرآیند فشار اقتصادی علیه محورمقاومت است. آنها در نظر دارند یک خط راه آهن میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و حیفا شکل گیرد تا به قطب ترانزیت منطقه تبدیل شود.

 

 

«سیدجعفر رضوی» در نشست «از معامله قرن تا خیانت قرن»:

عادی سازی روابط نتیجه فرآیندی 20 ساله از اقدامات آمریکا در منطقه است/ پروژه‌ صهیونیستی ایجاد تنگنای اقتصادی برای محور مقاومت در مرحله پس از عادی سازی روابط دنبال خواهد شد

 

 

 


به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری قدس (قدسنا)، نشست تخصصی «از معامله قرن تا خیانت قرن» عصر امروز سه شنبه در خبرگزاری قدس با حضور «سیدجعفر رضوی» کارشناس مسائل غرب آسیا برگزار شد.


وی در ابتدای این نشست در تشریح وضعیت فعلی منطقه و به ویژه تحرکات رژیم صهیونیستی گفت: طی یک ماه گذشته شاهد عادی سازی روابط بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی بوده ایم. البته روابط پنهانی میان حاکمیت های عربی حاشیه خلیج فارس با صهیونیستها  از دو دهه قبل وجود داشت و تنها این روابط هم اکنون وارد روند علنی سازی شده است. اقدامی که تحت عنوان  عادی سازی روابط پیگیری می شود.


 من در اینجا می خواهم تاریخچه ای از بحث عادی سازی روابط و ارتباط آن با معامله قرن ارائه کنم. معامله قرن در سال 2017 از سوی ترامپ مطرح شد اما طرح کامل آن در سال 2019 از سوی کاخ سفید رونمایی شد. این طرح در واقع ایده دولت ترامپ برای حل مساله فلسطین است.


دولت‎های آمریکا از سال 1948 از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی، تاکنون از این رژیم صهیونیستی حمایت کرده اند. این حمایت ها طی 72 سال تمام اشغال فلسطین ادامه داشته و تنها شکل آنها در برخی برهه ها دچار تغییر شده است.


حمایت های آمریکا از رژیم صهیونیستی از سال 1990  در دوران بوش پدر با  طرح «روند صلح خاورمیانه» وارد مرحله ای جدی تر شد که در واقع طرحی برای افزایش امنیت رژیم صهیوینستی بود. این طرح چند مبنای اصلی داشت. مهمترین مبنای آن  بحث دو دولت بود، بر اساس آن آمریکایی ها بنا داشتند که دو دولت مستقل در فلسطین تاریخی شکل بگیرد تا درگیری ها در آن به پایان رسیده و شرایط به سوی آرامش  و امنیت پیش رود. اما در نهایت کنفرانس مادرید به نتیجه نرسید و گفتگوهای پنهانی در اسلو ادامه پیدا کرد که به توافقنامه اسلو  و تشکیل دولت خودگردان فلسطین منجر شد.


در گذشته آمریکایی ها برای فلسطین طرح ارائه نمی کردند، اما در سال 1990 برای نخستین بار طرحی برای فلسطین ارائه کردند که پیش از آن این چنین نبود. این طرح فلسطینی های  سازشکار را وارد میز مذاکرات کرد و در سال 1993 یاسر عرفات رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت در شرایطی که صهیونیستها هرگز و حتی به صورت کلامی فلسطینی ها را به رسمیت نشناختند.


این روند تا سال 2014 پس از 10 دور مذاکرات پایان یافت.  مذاکرات سازش بدون رسیدن به نتیجه پایان یافت و  در هر دور یک بند از مطالبات فلسطینی ها را حذف کردند تا در نهایت به خواسته خود برسند. در سال 2014 فلسطینی ها سازشکار مذاکرات را رها کردند چون به هیچ نتیجه ای دست نیافته بودند و حتی دستاوردهای حداقلی گذشته خود را نیز از دست داده بودند.


روند مذاکرات از سوی اسرائیل با این هدف دنبال می شد که تشکیلات خودگردان باید دولت یهودی در فلسطین را به رسمیت بشناسد، اما در نهایت مذاکرات رها شد تا زمانی که دونالد ترامپ به قدرت رسید.  طرحی که دونالد ترامپ ارائه کرد با طرحهای روسای جمهور پپیشین تماما متفاوت بود. در این طرح موضوع  دودولت وجود نداشت و تنها از یک حاکمیت اسرائیلی سخن به میان آورده شده است. البته در آن به یک دولت موهوم فلسطینی بدون مرز و سلاح اشاره شده است.  این طرح که تحت عنوان معامله قرن مطرح شد  با مخالفت شدید سازشکاران فلسطینی  و اردن مواجه شد. حتی مصری ها نیز با وجود برخی مواضع در نهایت نشانه های موافقت و همراهی را نشان ندادند. یکی از مخالفان اصلی معامله قرن اتحادیه اروپا بود که طرح دو دولت را قبول داشت و زیر بار طرح معامله قرن نمی رفت.


اما آمریکایی ها در راستای معامله قرن گام هایی را برداشتند . انتقال سفارت آمریکا  از تل آویو به قدس نخستین گام آنها بود. در حقیقت آمریکایی ها با این کار بر خلاف قطعنامه های سازمان ملل  عمل کرده و قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناختند.


گام بعدی آنها بستن دفاتر سازمان آزادیبخش فلسطین بود، به این معنا که تاکید کردند دیگر نماینده ای برای فلسطینی ها متصور نیستند.همچنین دولت آمریکا در راستای پایان دادن به موضوع آوارگان فلسطینی،  کمک ها به آنروا را قطع کرد.


در اینجا این سوال پیش می آید که چه ارتباطی میان معامله قرن و عادی سازی روابط وجود دارد؟ باید تاکید کنم طرحهای صلح پیش از توافقات فعلی بر این مبنا بود که تا زمانی که اختلافات فلسطینی اسرائیلی حل نشود توافقی شکل نمی گیرد، اما توافقات عادی سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل، این مساله را زیر پا گذاشته و حاکمیت های عربی بدون در نظر گرفتن مساله فلسطین وارد روابط با  رژیم صهیونیستی شده اند.


در واقع روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی در راستای طرح معامله قرن بود، چون مقدمات اجرای معامله قرن را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی فراهم می کند  .


پس از این رخداد احتمالا باید شاهد طرح مجدد موضوع الحاق کرانه باختری باشیم که به نظر می رسد صهیونیستها بعد از توافقات عادی سازی به دنبال آن هستند.


همچنین ممکن است در آینده شاهد پیوستن کشورهای بیشتری به روند عادی سازی روابط باشیم. من در واقع عادی سازی روابط را بخشی از معامله قرن می دانم.


البته به اعتقاد من این تاکتیک عادی سازی روابط، به گفته برخی اتاق فکر های رژیم صهیونیستی زمان طرح و رونمایی از آن هم اکنون نبوده،  اما پیروزی های محور مقاومت در منطقه باعث شد تاکتیک عادی سازی زودتر وارد روند اجرایی شود.

 

«سیدجعفر رضوی» در نشست «از معامله قرن تا خیانت قرن»:عادی سازی روابط نتیجه فرآیندی 20 ساله از اقدامات آمریکا در منطقه است باید در برابر پروژه‌ صهیونیستی ایجاد تنگنای اقتصادی برای محور مقاومت صف آرایی کنیم پتانسیل محور مقاومت در سطح منطقه باید به کار


در واقع صهیونیستها در راستای ممانعت از موفقیت های محورمقاومت و با توجه به بحث خروج آمریکا از خاورمیانه، تلاش دارند خود را به عنوان جایگزین آمریکا مطرح کنند تا کشورهای منطقه به سوی روابط با اسرائیل کشیده شوند.


البته عادی سازی روابط میان اسرائیل و حاکمیت های عربی حاشیه خلیج فارس پیامدهای منفی نیز دارد. از جمله اینکه  متاسفانه پای رژیم صهیونیستی به مرزهای امنیتی و آبی ما وارد شده است.  صهیونیستها همواره در دهه های اخیر همارودی با قدرت ایران را دنبال کرده اند و معتقدند حالا که ایران تا جولان آمده، ما باید وارد نزدیک ترین مرزهای آن ها شویم.


البته صهیونیستها پیش از این در منطقه خلیج فارس و کشورهایی نظیر امارات، قطر و عمان به طور محرمانه و خزنده حضور داشتند اما امروز این روند وارد فضای علنی شده است.


یکی دیگر از پیامدهای منفی این رخداد ، کشورهایی هستند که تمایل دارند وارد عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی شوند . کشورهایی نظیر سودان، جیبوتی و ... می خواهند به سمت اسرائیل بروند تا جایگاه خود را ارتقا بخشند و حاکمیت خود را تثبیت نمایند.


از سوی دیگر، یکی از اهداف اسرائیلی ها از عادی سازی روابط ایجاد یک فرآیند فشار اقتصادی علیه محورمقاومت است. آنها در نظر دارند یک خط راه آهن میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و حیفا شگل گیرد تا به قطب ترانزیت منطقه تبدیل شود. اینها خطرها و پیامدها مرحله دوم عادی سازی روابط است که باید روی آنها تمرکز کنیم.


البته این رخداد پیامدهای مثبتی نیز دارد از جمله اینکه جناح سازش عملا متوجه شده که روند مذاکرات و سازش بی نتیجه است، بر این اساس حقانیت دیدگاه مقاومت ثابت شد که تنها راه بازپس گیری فلسطین مقاومت است و سازشکاران پس از 27 سال مذاکره فهمیده اند که سازش نتیجه ای ندارد. درواقع اثبات حقانیت  گزینه مقاومت یکی از پیامدهای جدی و مثبت این رخداد است.


اما در مقابل ما  باید در عرصه میدانی مواضع اتخاذ شده علیه عادی سازی را به طور عملی مشاهده کنیم. همچنین اقدامی همه جانبه در همه عرصه ها به طور بلندمدت در راستای  تقویت وحدت جهان اسلام انجام دهیم. فراموش نکنیم که ما پتانسیل عظیم محور مقاومت را داریم که می تواند کل منطقه را تحت شعاع قرار دهد.

 

 

«سیدجعفر رضوی» در نشست «از معامله قرن تا خیانت قرن»:عادی سازی روابط نتیجه فرآیندی 20 ساله از اقدامات آمریکا در منطقه است باید در برابر پروژه‌ صهیونیستی ایجاد تنگنای اقتصادی برای محور مقاومت صف آرایی کنیم پتانسیل محور مقاومت در سطح منطقه باید به کار

گزارش :محمدعلی تخت رونده

انتهای پیام/