qodsna.ir qodsna.ir

چالش هایی که اسرائیل
با آن روبرو است

« احمدرضا روح الله زاد»

 

  • خبرگزاری قدس ( قدسنا) - احمدرضا روح الله زاد*
  •  

اسرائیل در ضعیف ترین و شکننده ترین شرایط خود از سال 1948 قرار دارد و افق روشنی فرا راه آن دیده نمی شود.

 

هنگامی که ایده ایجاد یک دولت یهودی در ذهن جریان استعمار شکل گرفت، مطالعات زیادی برای اینکه این دولت در چه محدوده جغرافیایی و با چه سازوکاری باید ایجاد شود و ماموریت و کارکردش چه باید باشد و چگونه باید به استمرار حیاتش و تقویت روز افزونش  در مقابل تهدیدات کمک شود، صورت گرفت و نهایت آن مطالعات آن شد که یهودیان باید با هر انگیزه ای از اوطان خود به سمت فلسطین کوچانده شوند و جایگزین ملت تاریخی فلسطین شوند که به دست یهودیان مهاجر تعلیم نظامی دیده و با کمک نظامیان استعمار از آنجا رانده خواهند شد.

 

همچنین حمایت مالی، تسلیحاتی و نظامی و اقتصادی جریان استعمار از آن باید مداومت داشته باشد و این کوچانده شدگان یهودی باید در جغرافیای فلسطین اشغال شده تماما به عنوان سربازان استعمار در منطقه در پیگیری و اجرای سیاست های منطقه ای آن عمل کنند. بر این اساس دولت یهودی که اسم آن اسرائیل خواهد بود می بایسب از توان نظامی بالایی برخوردار باشد که هر تهدیدی را علیه خود نابود کرده و در صورت لزوم ظرفیت های منطقه ای که می توانند منافع استعمار را تهدید کنند مورد حمله قرار داده و آن را برطرف سازد.

 

پس از تاسیس و تثبیت اولیه اسرائیل در جغرافیای اشغال شده فلسطین، اسرائیل هر روز در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی به جلوحرکت کرده است و با توجه به حمایت هایی که از استعمار دریافت می کرده است، تبدیل به قدرتمند ترین رژیم منطقه شد. قدرتی که در چندین جنگ با رژیم های عربی، با شکست آنها خود را بر آنها و منطقه تحمیل کرد.

 

اما امروز شرایط کاملا دگرگون شده است. اسرائیل دیگر نه تنها قدرتمند ترین رژیم منطقه ای محسوب نمی شود، بلکه قدرت های نوظهور منطقه هر یک به تنهایی توان بازدارندگی اسرائیل را به چالش کشیده اند و حتی برخی خود به تنهایی قادر به تحمیل شرایط تلخ یک شکست کلی و ویرانگر به آن هستند که مساوی با حذف اسرائیل از جغرافیای منطقه است. این درحالی است که این قدرت های نوظهور در یک هماهنگی بی نظیر و پویا خود را تعریف کرده اند که به محور مقاومت معروف شده اند.

 

در چنین شرایطی اسرائیل به اعتراف استراتژیست های نظامی و امنیتی صهیونیست، شرایط وحشتناکی از ناامنی را تجربه می کند که در تاریخ 71 ساله آن هرگز مشابه آن وجود نداشته است. کما اینکه روزنامه معاریو اسرائیل اخیرا به نقل از تحجلیلگران اسرائیلی تاکید دارد شرایط امنیتی اسرائیل از زمان جنگ سال 1973 بسیار ضعیف تر و شکننده تر شده است.

رژیم صهیونیستی در حال حاضر در محاصره تهدیدات امنیتی متعددی قرار دارد؛ باریکه غزه از جنوب به میزانی از قدرت و اقتدار رسیده است که ماشین نظامی اسرائیل که در سال 1967 ظرف نیم ساعت غزه را اشغال کرده بود، اکنون قادر به ادامه جنگ بیشتر از 2 روز با آن را ندارد. از سوی دیگر همین توان بازدارندگی موجب سقوط دولت اسرائیل شده است و حدود یکسال است که رژیم صهیونیستی قادر به تشکیل دولت جدید نیست.

 

در شمال حزب الله لبنان قرار دارد که کوچکترین تجاوز اسرائیل را با قدرتمندترین شکل پاسخ می دهد و اسرائیل نگران موشک های دقیق و نقطه زن آن و پهبادهای تهاجمی و انتحاری آن و نیز نگران ورود رزمندگان حزب الله به منطقه الجلیل فلسطین اشغالی در صورت وقوع هر جنگی در آینده است. خصوصا که تجربه گرانبهای جنگ با تروریست ها در سوریه را نیز با خود دارند.

 

در شمال غربی ارتش قدرتمند سوریه قرار دارد که جنگ 8 ساله با تروریست ها آن را پخته و مقتدر ساخته است و البته همپیپانان ارتش مقاوم سوریه نیز آماده تحمیل اراده خود به اسرائیلی هستند که سال ها است منتظر فرا رسی فرصت مناسب  بوده اند.

در عراق یک جامعه مقاوم شکل گرفته است و یک نیروی مردمی قوی که به تنهایی از توان چندین ارتش منطقه ای بالاتر هستند و خود را برای وارد کردن ضربه نهایی مهیا می کنند.

 

در یمن ارتش و انصارالله به عنوان یک بازیگر قدرتمند به معادله منطقه وارد شده اند و ائتلاف عربی به رهبری عربستان و امارات و برخوردار از کمک های متعدد نظامی و اطلاعاتی و سیاسی و امنیتی امریکا، انگلیس و فرانسه و اسرائیل را در شرایط استیصال قرار داده است و رسما از تهیه بانک اهداف خود در رژیم صهیونیستی سخن می گوید، این  یک تهدید حقیقتا جدی است.

 

ایران که با انقلاب خود نظام منطقه ای را به سمت تغییر حرکت داد اکنون به تنهایی به عنوان یک قدرت بی مهار مطرح است و با یاران منطقه ای اش که از آن با عنوان حوزه نفوذ یاد می کنند، در بالاترین شرایط ذهنی و عملیاتی برای رویارویی نهایی نه تنها با اسرائیل بلکه با مجموعه ای از قدرت های نظامی جهان قرار دارد.

 

در چنین شرایطی اسرائیل احساس می کند فضای بین الملل نیز علیه آن در حال شکل گیری است. افکار عمومی غرب اگر تا سال ها به خود اجازه پرسش در باره اسرائیل و اقدامات خشونتبار آن و نیز حمایت های دولت های غربی از این رژیم جنگ افروز را نمی دادند، اکنون در مسیر تغییر قرار گرفته است.

 

جنبش تحریم اسرائیل فراگیر شده است و از بعد تحریم اقتصادی به ابعاد علمی، سیاسی، فرهنگی و هنری گسترش یافته است. سیاستمدارانی در غرب ظهور یافته اند که صراحتا از مخالفت با اسرائیل و حمایت از فلسطین سخن می گویند و در تلاش برای ایجاد محدودیت حمایت  دولت هایشان از اسرائیل هستند. رشیده الطبیب و ایلهان عمر نمایندگان کنگره امریکا و جرمی کوربین رئیس حزب کارگر انگلستان از جمله این سیاستمداران هستند.

 

در داخل نیز اسرائیل در آغوش چالش های متعددی گرفتار شده است. از یک سوی سیاست تبعیض نژادی دو دسته از چالش های امنیتی را در جامعه صهیونیستی موجد شده است، یکی صهیونیست ها مانند شورش فلاشه ها و نیز اعتراضات معیشتی مانند سال 2011 و دیگری شهروندان عرب تبار که هر لحظه می توانند با قیام خود فلسطینیان کرانه و بیت المقدس و غزه را با خود همراه سازند و یا برعکس با قیام و جنگ فلسطینیان این شهروندان عرب تبار که 21 درصد شهروندان رژیم صهیونیستی را تشکیل می دهند، در کنار فلسطینیان قیام کننده قرار گیرند.

 

 

 

چالش مهم دیگر نیز در ساختار سیاسی اسرائیل است. بیش از 20 سال است که هیچ دولتی در اسرائیل نتوانسته دوره خود را کامل کند و ناگزیر همه ائتلاف ها شکست خورده است. این موضوع نشان می دهد که جامعه صهیونیستی که یک جامعه متکثر از اقوام محتلف است نتوانسته نیازهای قشرهای مختلف را برآورده سازد و این جامعه هر روز به سمت تکثر بیشتر حرکت می کند در چنین شرایطی اختلافات سیاسی نیز افزایش پیدا می کند. ناتوانی اسرائیل برای تشکیل دولت طی سال جاری ، علیرغم برگزاری دو انتخابات و آماده شدن برای برگزاری انتخابات سوم، نشان می دهد که جامعه اسرائیل در حال گسسته شدن است.

 

از سوی دیگر حنای رهبران صهیونیستی دیگر برای مردم رنگ ندارد. همواره تعریف شرایط امنیتی و نشان دادن توان خود برای سرکوب دشمن و از بین بردن تهدید فورا از سوی جامعه صهیونیستی با واکنش مثبت روبرو می شد و طراحان تهدید امنیتی پاسخ لازم را در انتخابات دریافت می کردند.

 

اما تحولات یکسال گذشته  و برگزاری دو انتخابات نشان داد که اینگونه شعارها و اقدامات دیگر در انتخاب جامعه صهیونیستی نقش چندانی ندارد. حتی وارد کردن حمایت های رهبران قدرت های جهانی در عرصه انتخابات تاثیر خود را از دست داده است. دونالد ترامپ بیشترین قرابت و حمایت را از نتانیاهو انجام داد اما این حمایت ها مانند شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، انتقال سفارت امریکا به قدس، شناسایی ضمیمه سازی جولان اشغالی و خروج از توافق هسته ای با ایران و افزایش فشارها به ایران در کنار گسترش موج ایران هراسی در جامعه صهیونیستی، نتوانست در انتخابات اسرائیل تاثیری داشته باشد.

 

در چنین شرایطی باز هم نتانیاهو و تیمش تلاش دارند از امنیت به عنوان یک برگ در انتخابات احتمالی آینده استفاده کنند. تجاوزات به مسجد الاقصی، طرح مباحث ضمیمه سازی دره اردن و کرانه باختری، حملات جسته و گریخته موشکی به سوریه با اعلام اینکه مواضع ایران در سوریه را هدف قرار داده است و نیز حمله پهبادی با کمک امریکا و نیروهای همپیمان آن در عراق به مواضع حشد الشعبی عراق، حملات گاه و بیگاه به غزه که البته با واکنش نیز روبرو است، همچنین دیدار نتانیاهو با وزیر امور خارجه امریکا در لیسبون پرتغال و دیدار اسرائیل کاتس با وزیر امور خارجه روسیه در رم ایتالیا و گفتگوی تلفنی با پوتین و با تاکید اینکه در همه این اقدامات سیاسی تلاش کرده اند تهدید ایران را علیه اسرائیل مطرح و زمینه برای حذف این تهدید از طریق قدرت های جهانی را فراهم سازند و نیز بحث روابط با اعراب با هدف تاثیر گزاری بر انتخابات آتی شدت یافته است.

 

اما تحلیلگران معتقدند این اقدامات هیچ تاثیری در شرایط رقابت احزاب سیاسی اسرائیل نخواهد داشت و انتظار تکرار نتیجه دو انتخابات گذشته در انتخابات سوم یک انتظار طبیعی است و بحران سیاسی اسرائیل همچنان ادامه خواهد داشت. اظهارات مقامات مصری در اینکه طرح معامله قرن امریکا جای خود را با تحقق یک آتش بس طولانی با حماس داده است نشان می دهد هیاهوی پر طمطراق نتانیاهو و ترامپ در یکسره سازی بحران فلسطین به نفع اسرائیل نتیجه ای جز هیچ نداشته است و در حال حاضر هم نتانیاهو و هم ترامپ شانس های خود برای پیروزی در انتخابات و تکرار ریاست خود بر اسرائیل و امریکا تقریبا از دست داده اند.

 

*تحلیلگر مسائل غرب آسیا


| شناسه مطلب: 335955