qodsna.ir qodsna.ir

اینکه شاعری‌علیه‌ظلم‌و استکبار جهانی شعرمی‌سراید، به‌معنی‌فراموش‌کردن‌مسائل‌کشورخودش نیست

میلاد عرفانپور از شاعران جوان و پر آوازه کشور است که در طول این چند سال اخیر او را با رباعی های جذابش می شناسیم. او در طول این سالها به جامعه ی ادب و هنر نشان داد که نسبت به مسائل و اتفاقات پیرامونش بی تفاوت نبوده و همواره در تبیین مسائل ارزشی و اعتقادی توجه خاصی از خود نشان داده است. در واقع میتوان او را شاعرِ زندگی نامید.

میلاد عرفانپور در مصاحبه با خبرنگار قدسنا:

اینکه شاعری علیه ظلم و استکبار جهانی شعر می سراید، به معنی فراموش کردن مسائل کشور خودش نیست

 

 

میلاد عرفانپور از شاعران جوان و پر آوازه کشور است که در طول این چند سال اخیر او را با رباعی های جذابش می شناسیم. او در طول این سالها به جامعه ی ادب و هنر نشان داد که نسبت به مسائل و اتفاقات پیرامونش بی تفاوت نبوده و همواره در تبیین مسائل ارزشی و اعتقادی توجه خاصی از خود نشان داده است. در واقع میتوان او را شاعرِ زندگی نامید. این نظام ارزشی برای عرفانپور آنقدر پررنگ است که ماهیت بسیاری از اشعار او را دربرگرفته. حال خبرنگار قدسنا به سراغ او رفته تا از حال و هوای این روزهایش بگوید و از انگیزه هایش برای سرودن این گونه شعرها.

 

* چرا سبک رباعی را برای سرودن اشعارتان انتخاب کردید و از چه سنی شروع به شعر گفتن کردید؟

من از سن 12 سالگی بود که شعر را شروع کردم و اشعارم همگی با جوشش درونی شروع شد و نه با برنامه ریزی قبلی. در خانواده ای بزرگ شدم که با شعر و ادب بیگانه نبود، و شروع شعر گفتن من با علاقه و جوشش درونی بود. من در سنین نوجوانی با خواندن اشعار رباعی سراهایی همچون سیدحسن حسینی، ایرج زبردست، قیصر امین پور و دیگر شعرا به قالب رباعی علاقه مند شدم و از آنان تاثیر گرفتم.

 

اینکه چرا رباعی، دلایل متعددی دارد و یکی از دلایل آن این است که ما در زمانه ای هستیم که انسان ها مشغله ها و دغدغه های فراوانی دارند و مخاطبان هنر، عمدتا فرصت های کوتاهی برای مطالعه دارند. اینکه یک اثر هنری بتواند در کوتاه ترین زمان، و در خلاصه ترین شکل ممکن پیام خودش را برساند، یک حسن بزرگ برای دنیای امروز است که در عین کوتاه بودن می توانند پیام خود را منتقل کنند. استقبال مخاطبان از قالب هایی مثل فیلم کوتاه، کتاب های جیبی و... نیز بخاطر همین مساله است.

 

دلیل دیگر انتخاب رباعی، بخاطر ظرفیت های ذاتی و خاص رباعی است. موسیقی رباعی باعث لحن زیبایی میشود و این موسیقی متاثر از جمله " لاحول و لا قوه الا بالله " است. رباعی به قولی 18 و به قول دیگری 24 قالب وزنی دارد و این امر کمک شایانی به شاعران در سرودن شعر میکند و این قالب در موضوعات مختلف قابلیت مضمون سرایی دارد.

 

* از شما ترانه های ارزشمندی همچون راز روشن، پایداری و زیبایی عشق به یادگار مانده . چند وقت هست که به سراغ ترانه رفتین و تا چه اندازه اینگونه ترانه هابرای مخاطبان تاثیرگزار بوده است؟

من از ده سال گذشته در زمینه ترانه ورود کردم، البته از قبل آن گونه ای از ترانه را در هیئت ها تجربه کرده بودم و شعر هیئتی شباهت زیادی به ترانه دارد. تجربه ترانه گفتن من از آن موقع شروع شد و تا کنون ادامه دارد. از نظر تاثیرگزاری هم ترانه چون با موسیقی همراه است بر ذهن مخاطب اثر بیشتری دارد.

 

* برخی از آثار را میبیبنیم که در عین اینکه اثر قابل قبولی هستند نسبت به نقد و بررسی و ترویج آن اقداماتی صورت نمیگیرد، آیا به نظر شما مافیایی در نقد و بررسی کتاب وجود دارد؟

اصولا شاعر یا نویسنده ای که کتابی چاپ می کند، خودش به دنبال آن نیست که راجع به کتابش مقاله نوشته شود و پژوهشی صورت بگیرد. اینکه شاعر تمام همتش تبلیغ اثرش باشد، کاری به دور از اخلاق است، چرا که اگر اثر چاپ شده، اثری فاخر و قابل قبول باشد، صاحب نظران و علاقه مندان به آن می پردازند. البته نباید از نقش دانشجویان، رسانه ها و ناشران هم غافل شویم، چرا که آنان نیز در نشر و ترویج آثار نقش کلیدی و مهمی دارند.

 

ما در کشورمان گروهی را داریم که متعصّبانه  به مسائل نگاه میکنند و برخی کتاب فروشی ها هستند که کتاب های بعضی از شعرا را برای فروش تحویل نمیگیرند. در زمینه نقد و بررسی هم چنین نگاهی هست و برخی از منتقدان ، عده ای را از دایره توجه خود خارج میکنند ولی این مساله آنقدری فراگیر نیست که شاعری را مهجور کند. اگر شعری خوب باشد، آن شعر راه خودش را بین مردم باز و محبوبیتش را بین مردم پیدا می کند.

 

* شما در موضوعات و ساحت های متفاوتی شعر سرودین، آیا این مسئله باعث پراکندگی موضوعات در کتاب های شما نمیشود؟

به نظر من یک شاعر باید شاعر زندگی باشد و باید بتواند در همه موضوع ها و ساحت ها شعر بگوید. شاعر باید هم عاشقانه و عارفانه بگوید، وهم در مسائل اجتماعی به خوبی روشنگری کند. طبیعت انسان ایجاب میکند که در مسائل مختلف موضوع گیری های متفاوتی داشته باشد و من اشعاری که در طول یک سال سرودم را به تفکیک موضوع در فصل های مختلف جمع آوری میکنم.

 

به عقیده من شعرهایی تاثیر مناسب بر ذهن مخاطب می گذارند که در مسیر زندگی خلق شده باشند و نوعی از الهام و نگاهی خاص پشت این سروده ها باشد. ولی بعضی از شعرا این مطلب را قبول ندارند و با مهندسی کلمات اشعارشان را می سرایند. از جمله "چیزی که از دل برآید، به دل نشیند" میتوانیم بفهیمیم که چقدر احساسات درونی شاعر در میزان تاثیرگزاری شعرش موثر است و شعری ارزشمند است که پس از یک لرزه و ارتباط روحی شکل گرفته باشد. در سرودن شعر گویی خداوند دست شاعر را میگیرد و در جایگاهی میبرد که شاعر از آن منظر به تماشا بنشیند و این عنایت خداوند است که شعرِ شاعر را روانه ی کاغذ میکند که شاعر در موضوعاتی ارزشمند میتواند بسراید.

 

* شما شاعری هستین که برعکس برخی از شاعران نسبت به اتفاقات پیرامون خودتان بی تفاوت نبودید و هر جا حس کردید حق مظلومی پایمال شده با شعرهایتان اعتراض خودتان را رساندین(چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران، مثل مظلومیت مردم فلسطین و یمن)، چرا همچین روحیه ای در بین شاعران فراگیر نیست؟

من شاعری هستم که خودم را در برابر اتفاقات و مسائلی که در جامعه رخ می دهد مسئول می دانم و برای تفکرم مبانی اعتقادی دارم، و اگر من نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم این نشان دهنده انفعال من است و باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشم که نسبت به مسئله ای میتوانستم دفاع کنم و نکردم.

 

اینکه شاعری علیه ظلم و استکبار جهانی شعر می سراید و در اشعارش به یاد مظلومان دیگر کشورها هست، به معنی فراموش کردن مسائل کشور خودش نیست! پرداختن به موضوع کشتن کودکان مظلوم فلسطینی این معنا را نمی دهد که شاعر مردم کشور خودش را فراموش کرده، بلکه وظیفه هر انسان آزاده ای است که نسبت به ظلم اعتراضش را نشان دهد، ولو اینکه این ظلم در کشور خودش اتفاق نیوفتاده باشد. ولی متاسفانه جریان های زرد و گاها ژورنالیستی وجود دارند که سعی در رواج این تفکر هستند که چرا به مسائل کشور خودتان نمی پردازید، در حالی که رسالت شاعر این است که همواره حق را بگوید. شاعر باید اعتقاد قلبی اش را با صداقت  بیان کند و باور شاعر نیز باید درست باشد و برمبنای حقیقت شکل گرفته باشد و نباید راجع به تفکرات ناصحیح و نادرستش شعر بگوید. در واقع شاعر در مرحله اول باید باورهای درست داشته باشد و در مرحله بعدی خودش اهل عمل باشد و به گفته هایش عمل کند؛ خداوند کریم هم در قرآن می فرماید: « لم تقولون ما لا تفعلون » و ان شاءالله اهل عمل به چیزی باشیم که می گوییم.

 

میلاد عرفانپور در ادامه در خصوص شعری که راجع به شخصیت برجسته قاسم سلیمانی سروده بود گفت: من این شعر را با علاقه شخصی در خصوص ایشان سرودم. نکته مهم و قابل توجه برای شاعران این است که موضوع شعر مهم نیست، بلکه موضع شعر مهم است. موضع شعر نباید غلط باشد و اگر از این مطلب استفاده نشود، شاعر رسالتش را درست انجام نداده است و ما باید از کسی که برای جامعه الگوست، شعر بگوییم و همت خود را برای نشر تفکر و الگوهای صحیح به کار گیریم.

 

برخی از افراد به این گونه شاعران ارزشی برچسب "شاعران سیاسی" را میزنند، آنها همان هایی هستند که در طول هشت سال دفاع مقدس حتی یک بیت شعر هم در خصوص شهدای آن دوران نسرودند و تنها دغدغه شان سیگار توی جیب و معشوقه هایشان بوده است.

اگر معنای شاعرسیاسی، روشن گری کردن و انقلابی گری باشد، آری من یک شاعر سیاسی ام و انقلابی گری مایه ی فخر و مباهات من است. چرا که این سیاست است که بر تمام جنبه های زندگی افراد جامعه تاثیر می گذارد.

 

برخی شاعران هیچ گاه شعر اجتماعی و سیاسی نمی گویند، و ترس از ریزش مخاطب دارند و همواره سعی دارند که ویترین شعری خود را به یک سبک نگه دارند، در حالی که شاعر باید شاعر زندگی باشد و رخدادهای مختلف زندگی را از منظر شاعرانگی ببیند.

 

عرفانپور در پایان سخنانش در پاسخ به خبرنگار قدسنا در خصوص شعر خوانی در محضر رهبر معظم انقلاب گفت: شعر خواندن در محضر کسی که خودش در شعر صاحب نظر است، دشوار است و البته شیرینی های خاص خودش را هم دارد. ایشان از جوانی با شعرای بزرگی ارتباط داشتند و از صاحب نظران این حوزه محسوب میشوند. باید در آن جلسه باشید تا فضای شیرین آن را درک کنید.

 

انتهای پیام/م.ه


| شناسه مطلب: 335402