qodsna.ir qodsna.ir

شمال آفریقا پیش درآمد
رونمایی از "معامله قرن"

علیرضا عرب

در دوم آوریل 2019م( 13فروردین98) عبدالعزیز بوتفلیقه رئیس جمهور این کشور با فشار و التیماتوم  ارتش الجزایر استعفا داد.

 

و متعاقبا  مجلس ملی الجزایر در 9آوریل 2019م ( 20فروردین98) "عبدالقادر بن‌صالح" را به عنوان رئیس جمهوری موقت این کشور معرفی کرد.

البته لازم به ذکر است که رئیس جمهوری موقت،عبدالقادر صالح،  از نزدیکان عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهوری مخلوع الجزایر و منصوب وی در ساختار حکومت بوده و نیز مورد حمایت ارتش نیز هست.

در نهایت قرار شد انتخابات ریاست جمهوری طی دو تا سه ماه آینده برگزار شود .

در رویدادی دیگر مورخ 11آوریل 2019م (22فروردین 98)
"عمرالبشیر" رئیس جمهور سودان  توسط ارتش این کشور طی کودتایی برکنار شد و در حبس خانگی قرار گرفت.

سران ارتش سودان به مقر ریاست‌جمهوری این کشور رفته و به عمرالبشیر اعلام کردند «جایگزینی جز کناره‌گیری وجود ندارد» و او باید قدرت را ترک کند.

و عمر البشیر پس از روبرو شدن با این وضعیت، استعفا داد.

و سپس شورای نظامی انتقالی توسط ارتش سودان تشکیل شد و "عوض بن عوف"، معاون اول عمر البشیر و وزیر دفاع به ریاست شورای نظامی انتقالی این کشور انتخاب شد.

این شورای نظامی انتقالی باید ظرف دو سال حکومت انتقالی تشکیل دهد.

  اما بسیاری احزاب و گروههای سیاسی اعلام کردند که شورای نظامی را غیر قانونی دانسته و اقدام ارتش کودتا است و باید یک حکومت غیر نظامی تشکیل شود.

به دلیل ادامه دار بودن اعتراضات مردمی، یک روز بعد از تشکیل شورای نظامی انتقالی در سودان، مورخ 13آوریل 2019م(24فروردین 98
«عوض بن عوف» رئیس این شورا از سمت خود کناره‌گیری کرد.

و در بیانیه‌ای با اعلام استعفای خود، ژنرال «عبدالفتاح البرهان» بازرس کل ارتش سودان را به‌عنوان ریاست جدید شورای نظامی انتقالی منصوب کرد.

رئیس جدید شورای نظامی سودان، عبدالفتاح البرهان، کسی است که شخصا «عمر البشیر» رئیس‌جمهور مخلوع این کشور را بازداشت کرده است.

لازم به ذکر است که "عبدالفتاح البرهان" ، فرمانده نیروهای زمینی سودان در جنگ یمن بوده است.

 

الف)واکاوی تحولات اخیر شمال آفریقا:

تحولات اخیر شمال آفریقا در الجزایر و سودان در وهله اول متاثر از ساختار اقتصادی،اجتماعی و سیاسی کشورهای مزبور است.

در ساختارهای پیشامدرن و سنتی دو نهاد دیوانسالاری (دولت) و ارتش از هم مجزا هستند و در وجود حاکم بزرگ،شاه یا خلیفه متحد می شوند.

در ساختارهای مدرن شکاف میان دولت و ارتش رفع شده است و ارتش زیر مجموعه دولت(دیوانسالاری) قراردارد.

در ساختارهای شبه مدرن این دوگانگی کماکان وجود دارد و البته شدت آن بصورت ساختارهای سنتی نیست.

اما به هر روی نهاد ارتش دارای درجه استقلال بالایی از نهاد دولت است.

ما در کشورهای شمال آفریقا با دولت های شبه مدرن مواجه هستیم.

لذا در این دولت های شبه مدرن ارتش کاملا زیر مجموعه دولت نیست و دارای میزان بالایی از استقلال است.

شاخصه دیگر کشورهای شمال آفریقا وابستگی آنان است که دو جنبه کلی دارد:

1)وابستگی به غرب
2)وابستگی به نظام اقتصاد جهانی

البته این به معنای قرار داشتن این کشورها در مدار مرکزی اقتصاد جهانی نیست بلکه صرفا نقش حاشیه ای در اقتصاد جهانی را دارا هستند اما حاشیه ای بسیار وابسته به تحولات و امواج اقتصاد بین المللی.

بنابراین در این کشورها دولت،ارتش و فرایند توسعه وابسته است.

در این کشورها طبقات حاکم اعم از سیاستمداران ، نظامیان و نخبگان اقتصادی مقابل هرگونه تحولی مقاومت خواهند کرد.

طبقات حاکم خود جزئی از دولت و ارتش بوده و حامی آن محسوب می شوند.

بنابراین آنچه در کشورهای عربی از آن بعنوان "دولت عمیقه" یا "پنهان" یاد می شود همان طبقات حاکم در این کشورها هستند.

لذا تحولات جهان عرب از سال 2011م موسوم به بهار عربی   در کشورهای عربی عمدتا ناکام ماند و منجر به جنگ های داخلی و مداخلات خارجی شد و گسل های قومی و مذهبی در سطح منطقه را فعال کرده و صف آرایی های منطقه ای را  تشدید کرد.

 

عامل مهم دیگر در شکست حرکت های مردمی و بازتولید ساختارهای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی قبلی فقدان  فرهنگ سیاسی کارآمد و منسجم نزد مخالفین است.

فرهنگ سیاسی مخالفین دارای انسجام و کارآمدی و شفافیت لازم جهت تغییر وضع موجود نبود.

فرهنگ سیاسی مخالفین متنوع ،متکثر و عمدتا اصلاح گرایانه بود فلذا قادر به ایجاد اتحاد میان مردم و پیگیری تغییرات اساسی در ساختارهای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی نشد.

در این کشورها با فرهنگ سیاسی انقلابی مواجه نیستیم و بنابراین نباید توقع وقوع تغییرات اساسی و دگرگونی واقعی در ساختارهای موجود را داشته باشیم.

طبقات حاکم در حاکمیت باقی ماندند و صرفا حاکمی رفت و حاکمی دیگر آمد.

البته شرایط تونس متفاوت بود زیرا جامعه مدنی قوی تر و دولت مدرن تر بود اما وضعیت این کشور هم کماکان متزلزل ارزیابی می شود.

عامل دیگری که سد راه تحولات و تغییرات در جهان عرب شد ،  مداخله و نفوذ کشورهای مستبد و رانتیر نفتی عرب بویژه سعودی و امارات بود.

 آنها تحولات و تغییرات را به سمت منازعات قومی و مذهبی منحرف کردند تا مردمسالاری در جهان عرب شکست بخورد و خطری  کشورهای رانتیر نفتی مستبد و وابسته را تهدید نکند.

فعال کردن شکاف های قومی و مذهبی در سطح منطقه عملا حرکت های مردمی را خنثی و منحرف کرد و رژیم های مستبد ، ثروتمند و وابسته عربی را مصون نگاه داشت.

 

ب) تحولات اخیر شمال آفریقا و موعد رونمایی از "معامله قرن"

بنابراین با نگاهی عمیق به تحولات اخیر الجزایر و سودان و با توجه به وابستگی دولت ها و ارتش های این دو کشور به غرب و از سویی دیگر نفوذ و مداخله عربستان سعودی،امارات و مصر در ساختارها و کارگزاران عالی رتبه آنها و از طرفی دیگر نزدیک شدن موعد رونمایی از طرح صلح ترامپ برای منازعه فلسطینی-اسرائیلی موسوم به "معامله قرن" به نظر می رسد تحولات مزبور به نوعی کنترل شده بوده  و در راستای مساعد ساختن محیط اجرای معامله قرن برنامه ریزی و هدایت شدند.

معامله قرن ، معامله بزرگ است به این مفهوم که محیط معامله قرن صرفا به فلسطین محدود نیست و باید محیط امنیتی اسرائیل را تضمین کرده  و منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تامین کند.

اجرای موفق "معامله قرن" برگ برنده ارزشمندی برای دونالد ترامپ در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری آمریکا محسوب می شود.

لذا به نظر می رسد تحولات اخیر در لیبی، الجزایر و سودان پیش درآمد "معامله قرن" است.

منطقا تحولات شمال آفریقا اثرات مستقیم بر پرونده یمن و تحولات آن خواهند داشت و شاهد فشار بیشتر بر انصارالله یمن خواهیم بود.

در محیط دیگر، فشارها بر عراق و سوریه و لبنان نیز در همین راستا افزایش خواهد یافت.

فشار ها بر ایران بعنوان مرکز ثقل مقاومت نیز که به ویژه از زمان روی کارآمدن ترامپ مستمر و متمرکز بوده در  حال افزایش روزافزون است.

بنابراین "معامله قرن" واقعا آغاز شده است و شمال آفریقا و خاورمیانه عرصه تقابل "اراده" محور مقاومت و محور آمریکایی-صهیونیستی خواهد بود.

 

علیرضاعرب، عضو کمسیون سیاسی و امور بین الملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین

 


| شناسه مطلب: 327184