جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

عراق و فلسطین؛
شکست ولیعهدسعودی در نخستین آزمون آدم بزرگها

محمد بن سلمان تصور می کرد که عادی سازی روابط با اسراییل وی را اولین و آخرین تصمیم گیرنده در باره سرنوشت فلسطین خواهد کرد لیکن شکل گیری راهپیمایی «حق بازگشت» از سوی مردم فلسطین به عنوان مکمل و تکمیل کننده اعتراضات مردم عراق نسبت به حضور وی در بغداد و نجف، روند آغاز شده از همکاری و یا اتحاد میان ریاض و تل آویو را با چالشی جدی روبرو کرده است.

 

خبرگزاری قدس(قدسنا)- مصطفی مطهری* : تلاش های محمد بن سلمان از آغاز دوران ولیعهدی اش برای مقتدر دیده شدن آهنگ شتاباتی داشت. از اصلاحات کودتا گونه در داخل با تغییرات وسیع و چکشی اجتماعی – فرهنگی – مذهبی تا بازداشت و شکنجه شاهزداگان نگون برگشته سعودی و ایجاد روابطی توام با وحشت انگیزی(مانند آنچه در مورد سعد الحریری اتفاق افتاد)، امتیاز دهی و حرکت بسوی امنیتی گرایی منطقه ای در عرصه خارجی از جمله این تلاش ها بود.

در واقع بن سلمان با این تصور که همه چیز در عرصه دوگانه داخلی و خارجی بر طبق مراد وی طی خواهد شد اساس شکل گیری مبانی جدیدی را برای بازی سیاسی سعودی ها در میدان های منطقه ای بنا نهاد. به عبارتی ولیعهد سعودی با این گمان، که با کمک پتردلارهای نفتی قابلیت و توان انجام هرکاری را دارد ارزیابی های خود را بر این مبنا قرار داده بود که سیاست ها و برنامه هایش بدون هرگونه عیب و نقصی، تمام و کمال عملیاتی خواهند شد.

به علاوه اینکه محمد بن سلمان اضافه بر غرور و توهم و تعصب جاهلانه اش حساب ویژه ای بر روی حمایت کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل باز کرده است.
واگذاری امتیازات بزرگ و بستن قرار دادهای شگفت آور نظامی – امنیتی – تجاری و خرید تسلیحات متنوع نظامی در کنار شناسایی اسرائیل و تلاش برای گسترش همکاری های دوجانبه منطقه ای با آنها در ذیل پروژه مبارزه با ایران از جمله مواردی است که دال بر نقش و جایگاه ویژه ای است که محور غربی – عبری در متافیزیک فکری و عملی محمد بن سلمان دارند.

اما آنچه به مثابه موانعی تاثیرگذار خط بطلانی را بر روی اهداف و برنامه های بلند پروازانه محمد بن سلمان کشید، وقایعی است که در چند هفته گذشته به صورت عمومی و مردمی در عراق و سپس در سرزمین های اشغالی به وقوع پیوست.

در واقع محمد بن سلمان در چند ماه گذشته با قصد و نیت نفوذ در عراق، هدف و سیاست دوگانه سازی تشیع را در پیش گرفت. از این رو با اعلام رسانه ای خبر سفر دو روزه خود به عراق (بغداد – نجف) تلاش کرد تا گمانه زنی ها از موضع گیری ها در این باره ز سوی عراقی ها را مورد سنجش قرار دهد که با موج مخالفت ها نه تنها از سوی نخبگان عراقی در نجف به ویژه از سوی بیت مجتهد بزرگ عراقی حضرت آیت الله سیستانی مواجه گردید بلکه با موج عمومی مخالفت های مردمی در عراق نیز روبرو شد.
واقعیت امر این است که گسترش روز افزون مخالفت ها در واکنش به سفر ولیعهد سعودی به عراق بود که وزارت خارجه سعودی را به واکنش واداشت تا بیانیه ای مبنی بر تکذیب سفر ولیعهد سعودی به عراق را صادر کند.

از جمله موارد دیگری که به آینده برنامه های محمد بن سلمان ضربه جدی وارد ساخت، اتفاقات اعتراضی در قالب راهپیمایی ها در سرزمین های اشغالی بمناسبت 30مارس روز زمین است.
 واقعیت امر اینکه جریان راهپیمایی‌های «حق بازگشت بزرگ» در نوار غزه و گسترش آن به تمام سرزمین های اشغالی با ویژگی های منحصر به فردِ اعتراضی اش که با شاخص های مسالمت آمیز عجین شده است، نه تنها آینده موضوع فلسطین را وارد فاز تازه ای کرد بلکه به ولیعهد سعودی نیز این پیام را می دهد که هر آنچه که وی در قالب بده و بستان های سیاسی - امنیتی با صهیونیست ها معامله می کند، بی ارزش بوده و فاقد هر گونه اعتبار است.چه اینکه در فلسطین نه تشکیلات خودگردان که ملت فلسطین و گروههای مقاومت اسلامی  ابتکار عمل را در اختیار دارد.
محمد بن سلمان با این ایده و تصور که با عادی سازی روابط و گسترش این روابط میان ریاض و تل آویو می تواند سرنوشت و آینده فلسطین را به دست گیرد، خود را اولین و آخرین تصمیم گیرنده در این باره می دانست. ولی شکل گرفتن و روی دادن اعتراضات موسوم به «حق بازگشت» از سوی مردم فلسطین به عنوان مکمل و تکمیل کننده اعتراضات عراقی ها نسبت به حضور محمد بن سلمان، روند آغاز شده از همکاری و یا اتحاد میان ریاض و تل آویو را که مسلماً موضوع فلسطین از جمله بخش های مهم این روابط ناخوشایند است را با چالشی جدی روبرو کرده است.

بطوریکه در این راستا جنبش حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومتی به عنوان نمایندگان بخش اعظمی از جامعه فلسطین اعلام کردند که «مخالف هرگونه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در تمامی سطوح است» و این به معنای پایان رویای سازشِ مطمع نظر جبهه غربی- عبری- سعودی در موضوع فلسطین است.

 نکته مهم درباره راهبرد اتخاذ شده ولیعهد سعودی که از ائتلاف سازی با جبهه های ضد ایرانی منطقه ای - فرامنطقه ای (عبری - غربی) و نفوذ در صفوف جبهه تشیع و تلاش برای انشقاق در آن از طریق نفاق تشکیل شده است این می باشد که رویکرد مذکور در قالب تعامل با قدرت های غالب سرزمینی هدف گذاری شده است. در واقع محمد بن سلمان با تاکید بر نقش دولت ها و جداسازی آنها از نقش و جایگاه تعیین کننده ملت هایشان بویژه در مورد عراق، نزدیک سازی سیاسی به دولت ها (نزدیک شدن به بغداد و تل آویو) را با سیاست ارتقا نقش و نفوذ سعودی در مناسبات منطقه ای را هدف گذاری کرده است.

اما تحولات اخیر در عراق و اعتراضات عمومی مبنی بر سفر احتمالی محمد بن سلمان برای دیدار از عراق از یکسو و راهپیمایی عمومی «حق بازگشت» در فلسطین اشغالی از سوی دیگر، به چالشی جدی برای تصمیمات سیاستگذاری شده منطقه ای وی تبدیل شد. بطوریکه برش و یا تقطیع در برنامه های منطقه ای گام به گام محمد بن سلمان از سوی معترضان عراقی - فلسطینی، آینده اهداف برنامه ریزی شده سعودی ها را با چالش و خلل جدی مواجه کرده است؛ و پیامد این خلل ها این خواهد بود که روند تغییرات شتابان مورد نظر محمد بن سلمان را با کندی مزمنی همراه می کند و حتی قابلیت این را نیز دارد تا چالش های مربوطه را از طریق تسری به بخش های دیگر سیاستیِ مورد تاکید ولیعهد سعودی منتقل کند و شرایط را برای وی و سیاست های داخلی و خارجی اش  سخت تر نماید.

 

* کارشناس مسائل شبه جزیره

 

انتهای پیام/




نظرات کاربران

فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.