qodsna.ir qodsna.ir
اندیشمند فلسطینی مطرح کرد:

ملت‌ لبنان یک تفاوت ویژه با سایر اعراب دارند/ حزب الله هرگز شکست نخواهد خورد/ برخی در لبنان از پیروزی بر اسرائیل خوششان نمی‌آید

وضعیت ملت لبنان با دیگر ملت‌های عربی فرق می‌کند، چرا که توانمندی‌های نظامی خود را توسعه داد و رژیم صهیونیستی را دو بار شکست داده است به طوری که این رژیم را وادار کرده تا پیش از غرق شدن در باتلاق هر جنگ دیگری علیه لبنان، هزاران بار به عواقب آن بیندیشد.

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)،عبدالستار قاسم اندیشمند و تحلیلگر فلسطینی در تحلیلی با اشاره به تحرکات اخیر عربستان سعودی علیه لبنان ابراز عقیده کرد: ملت‌های عربی غرق در رنج و اندوه هستند و چه بسا مردم لبنان بیشتر از دیگران متحمل سختی و رنج شده باشد.

 

وی با اشاره به رنج و سختی‌هایی که فلسطینی‌ها، سوری‌ها و عراقی‌ها متحمل شده‌اند، افزود : ولی روند تحولات اخیر بار دیگر خاطرات تلخ و دردناکی را برای ما یادآوری می‌کند که از درگیری‌ها و نزاع‌های دهه پنجاه تا جنگ داخلی که خیلی طول کشید و همچنین جنگ‌های مکرر رژیم صهیونیستی علیه لبنان در این کشور شد را شامل می شود و همچنان ملت لبنان در تیررس توفان حوادث قرار دارند.

 

سیاستمداران در لبنان هنوز اراده‌ای برای طراحی ابعاد یک استراتژی در سطح داخلی و خارجی برای حمایت از ملت و وطن ندارند، اکثر آنها همچنان طایفه‌ای عمل می‌کنند و هوشمندی سیاسی در دفاتر رهبران سیاسی و منافع آنها جایی ندارد.

 

بر اساس گزارش المیادین، در ادامه این تحلیل آمده است : ملت لبنان هدف هجمه قرار دارد، زیرا یک ملت عربی است که به اندازه کافی برای دفاع از خود و دفع تجاوزات از سوی هر طرفی، قدرت دارد و بر اساس قاموس و فرهنگ نظامی کشورهای غربی، ملت‌های عربی حق ندارند قوی باشند، اعراب از نظر غربی‌‌ها انسان‌های خوب، قابل احترام و میانه‌روی هستند البته تا زمانی که ضعیف باشند و به راحتی بتوان آنها را سواری داد(از آنها بهره‌برداری کرد).

 

فرق لبنانی ها با سایر اعراب

 

در این میان، وضعیت ملت لبنان با دیگر ملت‌های عربی فرق می‌کند، چرا که توانمندی‌های نظامی خود را توسعه داد و صاحب نظر و اراده و استقلال است، این ملتی است که رژیم صهیونیستی را دو بار شکست داده است به طوری که این رژیم را وادار کرده تا پیش از غرق شدن در باتلاق هر جنگ دیگری علیه لبنان، هزار بار به عواقب آن بیندیشد.

 

با این حال به سبب ابعاد طایفه‌ای متعصبانه گروهی(در اشاره به جریان وابسته 14 مارس به رهبری سعدالحریری)، برخی در لبنان از این پیروزی‌ها خوششان نمی‌آید و به دنبال شکست‌ها می‌گردند.

توطئه‌ها ضد ملت لبنان متوقف نمی‌شود، این توطئه‌چینی از سال 1946 همچنان ادامه دارد و به نظر نمی‌رسد در آینده متوقف شود، طایفه‌گری دروازه‌ها را به روی دخالت خارجی گشوده و سرزمین لبنان را صحنه رقابت میان کشورهای استعماری و غیر استعماری قرار داده است و این کشور را آماج تهاجم اطلاعاتی چند جانبه پیچیده بسیاری از کشورها قرار داده است. دستگاه‌های امنیتی خارجی به ویرانی و تباهی در لبنان دست می‌زنند و این سرزمین را صحنه جنگ‌های نیابتی خود و مرکزی برای گسترش فتنه‌ها و فساد در تمام جهان عرب قرار داده‌اند.

 

در حال حاضر، لبنان با بحرانی روبرو است که می‌تواند شدید و سخت باشد و آتش درگیری‌های داخلی را شعله‌ور کند، استعفای سعدالحریری در خارج از کشورش(لبنان) مسئله ساده‌ای نیست و نمی‌تواند عنصر وحدت باشد. ثبات مقبولانه‌ای در لبنان پس از انتخاب ژنرال میشل عون به عنوان رئیس جمهوری و آقای حریری به عنوان نخست وزیر حاکم شده بود، خیلی از اعرابی که به لبنان می‌رفتند و به شکوه و عظمت مردم این کشور می‌نگریستند، شادمان می‌شدند و به وجد می‌آمدند.

 

مصاحبه تلویزیونی اخیر سعدالحریری و توضیحات وی، ما را متقاعد نکرد که استعفایش داوطلبانه و با اراده آزاد بوده، حریری بینندگانش را متقاعد نکرد که علم روانشناسی و تاثیرات روانی را که ‌می‌تواند گفتمان سیاسی یا مردمی به جا بگذارد، را به خوبی می‌داند.

 

ضرر طایفه‌گری تنها محدود به ملت لبنان نمی‌شود، بلکه کشورهای عربی و اسلامی را که شاهد تنش‌های طایفه‌ای هستند، هم در برمی‌گیرد و این مسئله تاثیر منفی بر امنیت و آرامش داخلی در این کشورها می‌گذارد، به این معنا که رنج ملت لبنان از طایفه‌گری فراتر از مساحت این کشور است و بسیاری از ملت‌های عربی و اسلامی را هم در برخواهد گرفت، این طایفه‌گری دربرگیرنده تحریک علیه حزب الله و تمایل برخی کشورهای عربی و غیر عربی برای ضربه زدن به حزب الله و خلع سلاح آن است. سخنان اخیر سید حسن نصرالله درباره اقدامات تحریک‌آمیز رژیم صهیونیستی برای شعله‌ور کردن جنگ علیه لبنان، این رویکرد(رویکرد خصمانه رژیم‌های عربی علیه مقاومت لبنان) را مورد تاکید قرار می‌دهد به این معنا که هرجنگی که علیه لبنان رخ دهد، هدف نخست از آن جنگ، از بین بردن حزب الله خواهد بود.

 

در پایان این تحلیل آمده است : لبنان هدف هجمه و حمله قرار دارد، زیرا تنها کشوری است که در حال حاضر اعراب را در رویارویی با استعمار و اشغالگری رهبری می‌کند و به پیش می‌برد، لبنان، قوی‌ترین کشور و از نظر سازماندهی و نظم و تعهد به مقابله با توطئه‌های خارجی مقتدرترین است. هر تجاوزی علیه لبنان نه فقط مردم جنوب این کشور بلکه همه لبنانی‌ها را هدف قرار خواهد داد و تمرکز چنین جنگی بر غیرنظامیان خواهد بود که هدف از چنین جنگی، شوراندن و تحریک ملت لبنان علیه حزب اللهی است که قدرت و نیروی نخست در صحنه عربی به شمار می‌رود، با این حال اقدامات تحریک‌آمیز هر اندازه که باشد، حزب الله هرگز شکست نخواهد خورد و بهتر است که همه لبنانی‌ها زیر پرچم پیروزی متحد و یکپارچه شوند.

ادعای برخی از سیاستمداران لبنان(در اشاره به جریان غربگرای 14 مارس که هوادار و دنباله‌رو رژیم سعودی است) درباره حاکمیت و استقلال ، کسانی را که از اوضاع لبنان مطلع هستند، متقاعد نمی‌کند، این طیف از سیاستمداران تعهدی نسبت به حاکمیت کشورشان ندارند و در این زمینه حساس نیستند و بزرگترین دلیل در این زمینه این است که اشغالگران صهیونیستی برای سال‌های متمادی در لبنان چنبره زده و آن را اشغال کرده بودند و همچنان به تحرکات خود ادامه می‌دهند بدون اینکه این سیاستمداران به اقدامی برای مقابله آن دست بزنند.

 

انتهای پیام/ر.م/۳۰