qodsna.ir qodsna.ir

صحنه‌آرایی خطرناک برای حماس در قالب آشتی ملی

گروه تحلیل خبرگزاری قدس

گروه تحلیل و تفسیر خبرگزاری قدس (قدسنا):

 

دوشنبه هفته جاری دولت رام الله به ریاست رامی حمدالله نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین وارد باریکه غزه می شود تا براساس توافق آشتی میان حماس و فتح در قاهره پایتخت مصر اداره امور مدنی و امنیتی این باریکه را برعهده گیرد.
به این ترتیب پس از 10 سال یک دولت فراگیر در کرانه باختری و نوار غزه شکل خواهد گرفت که مسئولیت ان بر عهده تشکیلات خودگردان فلسطین است.
سک معنای دیگر این توافق ان است که به یک دهه جدایی میان کرانه باختری و نوار غزه براساس توافقی که قاهره میانجی ان بود پایان داده می شود و یا پایان داده خواهد شد.

تمامی مسلمانان در جای جای این کره خاکی در خصوص قضیه فعلی فلسطین یک آرزو دارند و‌آن هم پایان دادن به اختلافات میان فلسطینی ها چه اینکه ادامه این اختلافات جز به نفع رژیم صهیونیستی نیست و این رژیم همچنان با این بهانه که دارای یک شریک فلسطینی واحد برای مذاکره نیست به همه قوانین بین المللی پشت پا می زند.

اما پرسش اساسی این است که چه چیزی سبب شده است همه طرف های داخلی و منطقه ای و بین المللی حتی رژیم صهیونیستی و آمریکا که تاکنون هرگونه آشتی ملی در فلسطین را وتو می کردند این بار موافق بوده و حتی روند آن را تسهیل نمایند.؟


در نگاه اول و باتوجه به فشارهایی که طی دو سه ماه اخیر از قطع برق و نبود سوخت گرفته تا عدم پرداخت حقوق کارمندان وجود داشت اینگونه القا می شود که حماس احتمالا تحت فشار داخلی وادار به قبول این توافق شده و از بیم شورش داخلی به مطالبات تشکیلات خودگردان، فتح ، مصر و... تن داده است. این درست است که نوار غزه تحت شدید ترین تحریم ها و مجازات های بین المللی و منطقه ای طی این یک دهه قرار داشت اما مردم مسلمان و مقاوم غزه نشان دادند که حتی با وجود تدارک سه جنگ خونین (22 روزه در سال 2009 و هشت روزه در سال 2012 و 51 روزه در سال 2015 ) حاضر نشدند به مجاهدان فلسطینی حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومتی پشت کنند و همچنان بر میثاق خود با خون شهدای انتفاضه ایستادند. این امر باعث تقویت مواضع گروههای مقاومت فلسطینی در غزه شد و آنها را در معادله قدرت نه تنها از رقیب خود در فلسطین یعنی فتح بلکه حتی از رژیم صهیونیستی در موقعیتی برتر قرار داد هرچند زخم محاصره را بر پیکره یکایک اهالی غزه حس می کرد.


پس این فرضیه که حماس از بیم فشارها و شورش داخلی وادار شده است به مطالبات فتح تن دهد و از این رو آمریکا و اسراییل موافق این اشتی شده اند فرضیه ای نادرست خواهد بود.
پس چه موضوعی سبب همراهی همه طرف های منطقه ای و بین المللی هم پیمان با اسراییل با این توافق اشتی شده است؟
برای درک این همراهی باید نگاهی به تحولات منطقه و موقعیت جریانها و کشورهایی انداخت که به نوعی عقبه فکری و معنوی جریان های سازش و مقاومت در فلسطین محسوب می شود.


در حال حاضر کشورهای موسوم به محور مقاومت در آستانه یک پیروزی راهبردی و تاریخی در منطقه با غلبه بر گروه تروریستی و البته ساخته دست آمریکا و اسراییل و سعودی قرار دارند و این امر موقعیت محور موسوم به مخالف مقاومت را در وضعیت حرجی قرار داده است.

بویژه اسراییل و سعودی ها تلاش فراوانی داشتند تا با ساخت بحران در سوریه و عراق و جداکردن زنجیره های مقاومت از هم مانع از گسترش دامنه بیداری اسلامی منطقه به سمت مرزهای فلسطین اشغالی و عربستان شود بیداری که متاثر از ظلمی بود که رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین روا داشته بود.

 شکست اسراییل در نهادینه کردن بحران در سوریه و عراق از یک سو به معنای تقویت زنجیره های مقاومت در منطقه از ایران و عراق گرفته تا یمن و فلسطین بوده و از سوی دیگر به معنای بازگشت فلسطین به اولویت محور مقاومت و توجه به موضوع فلسطین و رویارویی با اشغالگران صهیونیست است امری که در سال 2011 و با وقوع بیداری اسلامی تا پشت دروازه های فلسطین (اشاره به حرکت میلیونی مسلمانان در روز زمین به سمت مرزهای لبنان و فلسطین و اردن و فلسطین )نیز پیش رفت. این بازگشت دوباره به معنای تجمیع همه ظرفیت های مقاومت -که اینک در عراق و سوریه با تجربه های مقاومتی جدیدی روبرو است- برای جنبش های مقاومتی فلسطینی جهت رویارویی با اشغالگران صهیونیستی است و لذا هضم کردن و یا مصادره کردن آنان در کشورهای هم پیمان با اسراییل دستورکاری است که با توافق آشتی ملی در صدد‌  آن هستند.


بدون شک کسی مخالف اتحاد و وحدت میان فلسطینی ها نیست که اگر کشوری باشد که چنین آرزویی داشته باشد خائن به امت اسلام و مسلمین است لیکن باید از خود پرسید کشورهایی که در چهار دهه اخیر همواره مانع این وحدت بوده اند چگونه به یکباره دایه مهربانتر از مادر شده اند.


تاریخ 4 دهه اخیر فلسطین بویژه نوار غزه پر است از وعده های توخالی نهادهای بین المللی و منطقه ای برای رهایی اهالی این منطقه از محاصره و جنگ اما دریغ از تحقق حتی یکی از این وعده ها. وعده کمک به بازسازی غزه در کنفرانس شرم الشیخ در سال 2009 میلادی و کنفرانس اقتصادی پاریس یکی از همین وعده هاست. وعده بازسازی فرودگاه بین المللی غزه، ورزشگاه بین المللی غزه و... هزاران وعده دیگر.


جنبش حماس و سایر جنبش های مقاومتی در مرحله بسیار حساسی قرار دارند. اولا به موقعیت خود می بایست اشراف داشته باشند به این معنی که دشمنان قضیه فلسطین بواسطه نیازشان وارد مذاکره با این جنبش ها برای اشتی ملی شده اند و مرعوب صحنه سازی خطرناک عدم پرداخت حقوق و قطع برق در استانه فصل سرما نشوند.

راز همراهی آمریکا و اسراییل با اشتی فلسطینی ها

هدف دشمن از ورود به مذاکره همراه با بسته های تشویقی خلع سلاح مقاومت از طریق وارد کردن آنان به معامله آتش بس طولانی مدت است.
رژیم اشغالگر قدس به رغم همه تبلیغاتش همچنان از مقابله با موشک های استراتژیک مقاومت غزه عاجر مانده است. یک راه بیشتر ندارد و آن اینکه جنبش های مقاومت فلسطین را از طریق کشورهای عربی هم پیمانش وارد یک معادله اتش بس طولانی مدت کند و از این طریق از شر کابوس موشک های مقاومت رهایی یابد. این تجربه ای است که پیشتر اسراییلی ها با خود مصری و اردنی ها انجام داده اند وگرنه رویارویی با ارتش اسطوره ای مصر به تنهایی می تواند کابوسی باشد برای هر قدرت بازدارنده ای اما می بینیم که تل اویو هیچ نگرانی نسبت به جنگندگی ارتش مصر ندارد. چرا؟ چون بال این ارتش را در قالب قرار داد صلح کمپ دیوید و نظارت بین المللی بسته است.

این موضوع راز موافقت آمریکا و اسراییل با برقراری توافق آشتی ملی فلسطین است.


انتهای پیام/