مقاله/
« رد پای گرگ» ؛ انگلیس و 100 سال تراژدی استعمار و اشغال فلسطین
نقش محوری دولت انگلستان در حمایت از صهیونیست ها با هدف پیشگیری از ترسیم جغرافیای متحد عربی اسلامی در منطقه و فراهم کردن زمینه ای برای یک جدال دائمی و فرسایشی برای امت اسلام با انتشار اعلامیه بالفور، ثروت هنگفت خاندان های یهودی و جهالت سران عرب از اصلی ترین عوامل بروز غده ای سرطانی به نام دولت جعلی اسرائیل بود.
خبرگزاری قدس (قدسنا): سالها پیش از این و با رسیدن جنگ جهانی اول به حوزة سرزمینهای عربی، یکی از سیاستمداران صهیونیست انگلستان طی یادداشتی به کابینه و نمایندگان مجلس عوام بریتانیا پیشنهادی به این مضمون ارائه میکند:
"یک دولت یهودی تحت نظارت انگلستان در فلسطین به وجود آید و بین سه تا چهار میلیون نفر یهودی که در اروپا متفرقاند به آنجا بروند و به این ترتیب انگلستان یک حکومت دست نشانده و حافظ منافع خود را در کنار "مصر" و "کانال سوئز" ایجاد کرده و نقطة حساسی را در دست خواهد داشت".
صاحب این پیشنهاد یکی از اعضای "فدراسیون صهیونیستهای انگلیسی" بوده و "هربرت ساموئل" نام داشت. در آن زمان رئیس این فدراسیون کسی نبود جز دکتر "حیم وایزمن" که در دانشگاه منچستر انگلستان کرسی تدریس شیمی داشت. وی به دلیل اختراع ماده "استون" که برای ساخت مواد منفجره در جنگ جهانی اول بسیار به کار انگلستان آمد، محبوبیت و نفوذ کلام فراوانی در میان رجال و سیاستمداران انگلیسی داشت. از این پس شخص دکتر "حیم وایزمن" به جدیترین مدافع پیشنهاد "هربرت ساموئل" تبدیل و با استفاده از تمام نفوذش با عالیترین مقامات انگلیسی برای عملی ساختن پروژة "دولت یهودی" وارد مذاکره شد. دوم نوامبر سال۱۹۱۷، نامهای از سوی وزارت خارجه انگلستان به "بارون ادموند روچیلد" (رئیس شاخة فرانسوی "روچیلد"ها) ارسال شد. متن این نامه که اوّلین نتیجة فعالیتها و مذاکرات سیاسی "فدراسیون یهودیان انگلیسی" (به ریاست دکتر "حیم وایزمن") با رهبران سیاسی و اقتصادی بریتانیا بود، بدین شرح است:
لرد روچیلد عزیز!
بسیار خوشوقتم اطلاعیه زیر را که از طرف دولت اعلیحضرت در جهت همدردی با آمال صهیونیستی یهود، به کابینه تسلیم و به وسیلة آن مورد تصویب قرار گرفته است، به اطلاع شما برسانم: دولت اعلیحضرت، تأسیس یک "موطن ملی" برای مردم یهود در فلسطین را به دیدة مساعد مینگرد و بهترین تلاشهای خود را برای تسهیل وصول به این هدف به کار میبرد و صریحاً تأکید میورزد که هیچ عاملی نباید به زیان حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در هیچ کشور دیگر، صورت گیرد. باعث امتنان من خواهد بود، اگر این اطلاعیه را به اطلاع "فدراسیون صهیونیزم" [سازمان جهانی صهیونیزم" به عنوان بازوی اجرایی "کنگرة جهانی صهیونیستها"] برسانید.
ارادتمند شما، آرتور جیمز بالفور
صهیونیستها، نامة فوق را که در ادبیات سیاسی جهان به نام "اعلامیة بالفور" شناخته میشود، به عنوان سند رسمی و معتبر حق حاکمیت یهود بر فلسطین تلقی کرده و میکنند.
در ان زمان خاندان "روچیلد"، پادشاهان بیتاج و تخت اروپا محسوب میشدند و قدرتمندترین آنان یعنی "روچیلد لندن" لقب پادشاه یهود را یدک میکشید. "بارون ادموند روچیلد"، رییس روچیلدها در فرانسه، مهمترین پشتیبان اقتصادی و سیاسی "جنبش صهیونیزم" و "سازمان جهانی صهیونیزم" بود. طبیعی است که نامه وزیر امور خارجه بریتانیا (نزدیکترین و وابستهترین کشور به پادشاه یهود) به یکی از سران "امپراتوری روچیلد" که با عنوان "لرد روچیلد عزیز" آغاز شده و در آن پیام پادشاه انگلستان ابلاغ شده باشد، به منزل وعدهای قطعی محسوب خواهد شد.
در طی سالهای بعد انگلیسی ها با وعده های بسیار و قراردادهایی که هرگز به مفاد آن عمل نکردند( سایس پیکو) سران ساده لوح عرب( شریف مکه( حجاز) و فیصل(عراق) را فریفتند و این اطمینان را به آنها دادند که قرار نیست تغییری در وضعیت مسلمانان فلسطینی به وجود آید و این تنها یک همزیستی مسالمت آمیز خواهد بود.
ابتدا در ژانویة سال ۱۹۱۸ دیپلماتی به نام "هوگارت" مأمور شد تا با "شریف مکه" ملاقات کرده و او را دلگرم سازد. "هوگارت" به جده رفت و به "شریف مکه" قول داد که حمایت بریتانیا از "وحدت ملت عرب" پابرجاست و قرار نیست در "فلسطین"، اعراب، تابع یهودیان و یا بالعکس باشند، "بیتالمقدس" نیز توسط یک "سیستم بینالمللی" اداره خواهد شد، مسجدالاقصی نیز به مسلمانان تعلق خواهد گرفت و حمایت انگلیس از "بازگشت یهودیان" تا جایی است که به آزادی "جمعیت بومی فلسطین" از نظر سیاسی و اقتصادی ضربه نزند. وی هرگز اعلامیه بالفور را تکذیب نکرد و با بهره برداری از حسن نیت و خوشبینی بیش از حد و غیر عاقلانه سران عرب ، عکس العمل های احتمالی آنان را با چند وعده و استناد به معاهداتی که تضمین آن مشخص نبود کنترل کرد.
این در حالی بود که همزمان در ۱۹ ژانویه سال۱۹۱۸ یک هیأت سه نفره توسط "کمیتة خاورمیانه وزارت خارجة انگلستان" انتخاب شدند تا تحت سرپرستی "حیم وایزمن" (رئیس فدراسیون صهیونیستهای انگلیسی) به فلسطین بروند و در آنجا با همکاری یکی از مأموران وزارت خارجة انگلستان به نام "اورمسبی گور" نتایج سیاسی حاصل از صدور اعلامیة بالفور و امکانات اجرای مفاد آن را بررسی کنند. این هیأت سه نفره "کمیسیون صهیونیزم" نام گرفت.
اما واقعیت این بود: از تاریخ طرح اعلامیه بالفور حرکت نرم صهیونیسم برای بلعیدن یک سرزمین آزاد با هدایت دولت انگلستان شتاب گرفت.
از آن روز تقریبا یک قرن می گذرد و از جغرافیای سرزمینی فلسطین تنها باریکه غزه و کرانه باختری برای فلسطینیان باقی مانده است و بقیه نواحی با قتل عام و نسل کشی حساب شده ، بر هم زدن نظم و اتحاد گروههای مبارز فلسطینی، بی کفایتی سران عرب و کشورهای اسلامی و همچنین همراهی جریان غالب استعمارگر جهانی با این روند، از دست رفته است.
نقش محوری دولت انگلستان در حمایت از صهیونیست ها با هدف پیشگیری از ترسیم جغرافیای متحد عربی اسلامی در منطقه و فراهم کردن زمینه ای برای یک جدال دائمی و فرسایشی برای امت اسلام با انتشار اعلامیه بالفور، ثروت هنگفت خاندان های یهودی و جهالت سران عرب از اصلی ترین عوامل بروز غده ای سرطانی به نام دولت جعلی اسرائیل بود.
به نظر می رسد این جریان پول و قدرت فاسد جهانی، همچنان در حال ادامه همین روند است و پیشگیری از هر گونه اقدام جدید علیه ملت های اسلامی و حمایت از حق سرزمینی مردم فلسطین نیازمند آگاهی و هوشمندی امت اسلام و همراه ساختن دیگر ملت های جهان علیه یک ظلم مسلم تاریخی است.
منبع:
برگرفته از مقاله محمد علی صمدی
انتهای پیام/
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس