سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir
با حضور شعرای خارجی برگزار شد:

شب شعر فلسطین در سی و چهارمین نشست «کبوتران مسجد دور دست»

در استقبال از روز جهانی قدس حوزه هنری با همکاری جمعیت دفاع از ملت فلسطین سی وچهارمین نشست «کبوتران مسجد دور دست» با عنوان : «قدس ما را آزاد خواهد کرد» عصر دیروز برگزار کرد.

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) در استقبال از روز جهانی قدس دفتر ادبیات بیداری حوزه هنری با همکاری جمعیت دفاع از ملت فلسطین سی وچهارمین نشست «کبوتران مسجد دور دست»  را با شب شعر فلسطین تحت عنوان : "قدس ما را آزاد خواهد کرد" عصر دیروز در سالن سلمان هراتی برگزار شد.

 

بر اساس این گزارش طی این نشست شاعرانی ازکشورهای: ایران، فلسطین، بحرین، یمن، پاکستان و افغانستان، به شعرخوانی پرداخته و سپس از سخنان و مشارکت دیگر ادیبان، هنرمندان، محققان و فعالان فرهنگی حوزه مقاومت بهره برده شد .

 

 

در ابتدای این نشست «احمد شهریار» از پاکستان شعری برای کودکان فلسطینی خواند.

 

نوشتم خون، نوشتم درد، دردِ صبحِ آزادی

نوشتم غم، نوشتم آه، آهِ خنده و شادی

نوشتم یک عروسی، یک عروسِ مانده در آتش

نوشتم کفش های سوخته با پای دامادی

نوشتم یک عروسک در کنارِ کودکِ بیجان

نوشتم بادبادک زیرِ سقفِ ملکِ اجدادی

نوشتم "غزه"، کاغذ قایقِ دریای خونین شد

نوشتم "انتفاضه"، جان گرفت آهنگِ آزادی

نوشتم تا بگریم، تا بگریانم جهانی را

جهان بی خبر از دردِ ویرانی و بربادی

خداوندا! به امید رهایی می سپارم جان

که خون شد زیرِ چنگِ کدخدا خاکِ خدادادی

منم مجنونِ صحرای پر از انسانِ وحشی که

به غارت برده اند امنیت هر شهر و آبادی

منم آن کودکِ ده ساله‌ی تیشه بدست اینجا

که با کوهی از آهن می کند تمرین فرهادی

من آن محمود درویشم، منم آن ناظمِ حکمت

که دارد در سرِ خود آرزوی صبحِ آزادی

نگاهِ خسته و پیرم طلوعِ عشق را دیده

شنیده گوشِ سنگینم، صدای خنده و شادی

 

در ادامه «احمد شهریار» شعری به زبان اردو در وصف مردم فلسطین خواند که ترجمه آن بدین شرح است.

 

ی شهرهای هروشیما و ناگاساکی! (نگاه کنید) صورت کودکان هراسان  و هواپیماهای بی لحاظ را
(و در آن واحد) تمام مردمان اعلی و اسفل و نوری و خاکی، خاک شدند، ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی!

شعله های از آتش، ابرهای از دود، سایه ای از هراس، باطلاقی از خون، محصول رسیده ای سرها و شخمهای پولادین
ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی! دستها از تن جدا شدند، چادرها از سر و عصای خسته و قدیمی سوخت و خاکستر شد

ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی! کرگس ها بر جسدهای مرده نشسته اند، قابل بر ذهنها مسلط و اسرائیل بر کشور شما
"این پسران خدا" خشمگینند و می خواهند دمار از روزگار خلق خدا در آورند.

ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی! زمانه چقدر ظالم است و نوشته تقدیر! پسر بچه ای که اینجا در حال بازی کردن بود
اکنون بیایید و نگاهش کنید که چگونه جسدش بر روی زمین افتاده و روحش در آسمانها پرواز می کند!

ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی! امروزه همه نشه شان فرق دارد، همه جام در کفند و در جام همگی خون اس
خون همه شان گرم و مستی شان از جنس دیگری است، ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی!

ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی! حتما شما هم شعبده های ستم را دیده اید
اما این مظلومی و این همه ستم را هرگز تجربه نکرده اید، ای شهرهای هروشیما و ناگاساکی!

 

 

در ادامه این نشست «سید سکندر حسینی» از افغانسان اشعاری در مدح فلسطین خواند.

 

خورشید ز دوش قله بالا می رفت
موسای کلیم سمت سینا می رفت

از دامن این خاک مقدس یک روز
پیوسته دعا به عرش اعلی می رفت


با جوشن و عهد و ندبه تلقین می کرد
همراه کمیل نیز تمرین می کرد

تا زنده کند دوباره عاشورا را
یاد از غم و اندوه فلسطین می کرد


در قدس که باغ های زیتون گل کرد
از نام شهید قطره ی خون گل کرد

در دامن سینا که بذر لیلی افشاند
از هر وجبش هزار مجنون گل کرد


روزی که دل شکوفه ها خونین شد
یک کوفه و چند کربلا خونین شد

وقتی که گلوی قدس را تیر زدند
محراب مقدس خدا خونین شد

 

 

در ادامه این نشست «ابوالقاسم حسینجانی» از شعرای خوب کشورمان اشعار خود را در وصف فلسطین بدین شرح خواند.

 

تا وقتی که دیگران ...

این سرابی که به تو می دهند

آب نیست

پلک هایت را بتکان،

 فلسطین!

تا وقتی که دیگران

به جای تو فال می زنند

تا وقتی که دیگران

به جای تو بال می زنند

تو هیچ وقت برنده نخواهی شد!

تعریف تازه یی، دست و پا کن

تصمیم تازه یی بگیر

وگرنه، تعریف دیگران

-تصمیم دیگران-

همه ی بود و نبودت را، خواهد گرفت!

شیطان اگر چه موافق نیست

منافق هم نیست

این آب دزدکان همه جایی، اما

همه تردستی های تزویر را روانند

مثل آب

تصمیم تازه یی بگیر

تعریف تازه یی، دست و پا کن

وگرنه، تعریف دیگران

-که کم هم نیست-

هر روز تحریف تازه یی ست!

با این سوداگران صنعت نعل و میخ

هیچ گاه

به هیچ کجا نمی شود رسید

گریه هاشان را با تو تقسیم می کنند

خنده هاشان را با دگران-

این خوش خدمتان خوش خط و خال!...

چیزی مقدس تر از کفر نیست

وقتی به شیرینی

شیطان را

 نشانه رفته ای:

فمن یکفر بالطاغوت،

و یومن باالله-

فقداستمسک بالعروه الوثقی!...

امنیت، در جایی که ایمان نیست

بی معنی ست

هر چند

شورایش را، هم

که داشته باشند!

قانون، دروغ بزرگی ست

وقتی که

-هیچ وقت-

نیست!

و دروغ:

فراوان ترین قانون

در هر کوچه و کانون ...

پلک هایت را-

بتکان فلسطین!

از خارزار

نمی شود انگور چید

این سراب

برای تو

آب نمی شود.

 

 

در ادامه این نشست «محمد جواد شاه مرادی» از ایران اشعاری در وصف ملت فلسطین خواند.

 

قدس در حلقه اشغالگران مانده حزین

کعبه در چنبر پیمان شکنان چله نشین

آن چو ابری شده و خیمه زده بر رخ ماه

این چو ماری شده و حلقه زده گرد نگین

آن طرف می چکد از پنجه قابیلی آن

خون مظلومیت غزه و قانا و جنین

این طرف پشت دغل بازی خدمت به حرم

خون بحرین و یمن می چکد از پنجه این

این یهودا صفتان را ز وفاداری حق

چه نشانی ست به داغ خیانت به جبین

بشکند دست کسی کز سر خوش رقص کفر

خونی از مردم مظلوم بریزد به زمین

مشت شب وا شده، سوگند به این شهر امین

فجر پیدا شده، سوگند به زیتون و به تین

 

 

در ادامه این نشست «محمد سلیمان» از فلسطین اشعاری به زبان عربی خواند.


مدت له القدسُ الشریفةُ کفَّها

وتحلقَ العشاقُ والندماءُ

 

وتزینَ الأقصى غداةَ حلولِهِ

واستبشرت بصعودِهِ العلیاءُ

 

ورأى الفؤادُ دنوه

فی الأفق

ما لا یدرک الخلصاءُ والکبراءُ

 

سُقیا الکلامِ من الحبیب

حبیبُه

کشفاً فکشفاً ما هنا وسطاءُ

 

فی المنتهى

 والله ثمَّ المشتهى

والآی عند الروضة الآلاءُ

 

هیا تقدمْ...

لا یجوز لطالبٍ

إلا محمدَ أن یزولَ غطاءُ

 

إلا محمد

والصلاة هدیةٌ

مِن بعدُ خمس ٌکلهن لقاءُ

 

أعطى له الرحمنُ ثوبَ إمامةٍ

قد خاطها قدساً له العظماءُ

 

ورأى الفؤادُ

فما طغى من عفةٍ

وکأن لفتة عینه عذراءُ

 

لما انثى

بکت السما من لهفةٍ

وإلیه أرسل دمعَها الاسراءُ

 

أنْ بعدَهُ أرضُ القداسة دنست

حتى استباح صلاتها الأعداءُ

 

أن بعده الأجلابُ دمعا أو دماً

سفحوا الحرائر والقرى صماءُ

 

 

لا حمحمت خیل الرسول

ولا سرت سود الخیول

ولا انتخى الزعماءُ

 

حتى الفضولُ

تفرقت أحلافهم

لما غزى أخلاقَها الحلفاءُ

 

فبأی حرف یا حبیب تجیبنی

وبأی شعر والقصید رجاءُ

 

ما خابَ من جعل النبی وسیلةً

لله حین صلاته استسقاءُ

 

 

ظمأت عروبتنا لیوم واحدٍ

یشفی صدورَ المؤمنین قضاءُ

 

مدداً سألتُ بما کتبت وإن أکن

قصرت حسبی أن یُقالَ دعاءُ

 

فبجاه خیر مُیَمِّمٍ ومُیَمَّمٍ

یاربُّ تکشفُ هذه النَکباءُ

 

 

در ادامه این نشست دکتر «مجتبی رحماندوست» استاد دانشگاه تهران، نویسنده و شاعر گفت: انسان به اندازه نیازش و احساس نیازش و بلندی و وسعت نیازش انسان است نه به میزان وصولش، و نیاز مولد حرکت است و حرکت آنگاه که در مسیر وصول به قله است انسان سازی را معنی می کند.

 

استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: در گستره به بردگی کشیدن بشریت در دنیا جمعی از عزتمندان به انداختن طوق بندگی به گردن تن در ندادندو عزت آفرینان بزرگی هم یافت شدند که به برداشتن این طوق از گردن های دیگران پرداختند و آزادی آخرین شدند.

 

وی ادامه داد: در دوره ای بسر می بریم که شیاطین عالم به برده گی شبانه روزی پرکارند و از سوی دیگر قهرمانانی را می بینیم که با روحشان و تن و پوست و گوشت و خونشان به بریدن بت های اسارت گرسنه و انسانیت خویش را در منظر آرای جهانیان به نمایش گذاشته اند.

 

نویسنده و شاعر مقاومت تاکید کرد: در این میان فلسطین معیار و سنجه ای شده است که پرداختن به آن قله و اوجی را ترسیم می کند که در مسیر آزادی آزادگانی از جهان را به دنبال خود می کشند و از آنان لشکر حریت و آزادگی می سازد و از آنان خار چشم نمرودیان و فرعونیان معاصر را بر می افرازد.

 

وی بیان در پایان بیان داشت: اینک زمان آن رسیده است که ادبیات و هنر، خاصه شعر رباعی شود و دست بر زانوی خود لا حول ولا قوه الا باللهی بگوید و غزل عشق آزادی و آزادگی سه دهه و مثنوی رهایی از قیود شیطان های بزرگ و کوچک را بسراید و روی آزادگان عالم را سپید کنند و شعر آزاد بخوانند.   

 

 

در ادامه این نشست «حجت الاسلام عبدالله حسینی» اشعاری در مدح فلسطین مظلوم و مقاومت خواند.

 

آمدیم از هزاره اندوه

سبدی از ستاره زیر عبا

ماه جیب و کهکشان در جیب

پیکری پاره پاره زیر عبا

حموره مشرقیه عشق است در افق پرتویی که یافته نشر

دل به قرآن شبی تفعل زد

گفت والفجر و لیال العشر

از اذل گویایی در تقسیم

عشق کارش به ما محول شد

مختصر بود اصل نسخه عشق با حواشی ما مطول شد

14 قرن گر ز قتل گذشت

تا به اکنون قریق غم هستیم

بر سر عمامه سیه داریم

زان که از اولیای دم هستیم

سر سپرده به دست اولاامر دور این انقلاب پیچیدم

تا که روزی به دارم آویزند بر سر خود طناب پیچیدم

خوش درخشیده ایم و این اشراق خصم ما را به رقم خی شوم است

ساقیا از فراق می مردیم تا به کی این رهی مختوم است

قبله در قید و قدس در زنجیر

بنشینید استخاره کنید آی نامردها به آخرتان تاء تنیس را سواره کنید

غرب نصف النهار مبدا نیست به گرینویچ اعتماد مکن

مقصد امروز مسجد الاقصی است

نصر رسیده است اجتهاد مکن

کعبه را کرده ایم نصب العین

شعرهامان تمام آیینی است

از ره مکه منحرف شده اید

زان که قبله نمامایتان چینی است

هم لباسم جناب نصرالله فاخت سیلی به گوش اسرائیل

سی و سه روز کرد بر دشمن طعم تلخ شکست را تحمیل

آنکه چون حرف جر بر اسرائیل آمده ناگهان و جر داده است

با من از فتح قله ها گفته است

خبر از مطلع سحر داه است

فتح با ماست، کسر با دشمن

بمب ما را تکان نخواهد داد

یای موسی همیشه یکسان است

تن به اعرابتان نخواهد داد

آشکارا حلال شیعی را در افق کرده ایم استحلال

لشکر فاتح خمینی را فتح قدس است منتهی العامال

می شود طالع آفتاب از قلب با افول ستاره داوود

روز فتح المبین خون آن روز، روز رضوان شیعه خواهد بود

جرعه ای شد نصیبم از دستت در مسیرت مرا مصمم کرد

تا که دندان عقل را کندم عشق سقراط را معمم کرد

شعله های مقاومت برپاست از دمشق و منامه تا بیروت

نصر پرچم زده است، شعله های مقاومت پیداست

از دمشق و منامه تا بغداد نصر پرچم زده است در بیروت

در یمن عشق می زند فریاد آنچنان که خمینی ما گفت

عاقبت صهیونیسم خواهد مرد

پرچم این رژیم غاصب را سرسر انتفاضه خواهد برد

گرچه مه در محاق غیبت رفت

افق شرق و غرب تاریک است

متبادرترین خبر این است که ظهور ستاره نزدیک است

همه آماده ایم و جان بر کف

لشکر عشق را، لشکر قدس را امیر کجاست

برسان فاعل مقدر را، ای خدا مرجع ضمیر کجاست

 چقدر این کسوف طول کشید، تا به کی این ضمیر مستتر است

نه فقط اهل عشق منتظرند بلکه خداوند نیز منتظر است

باکی از مرگ نیست در این راه پیش عشاق مرگ مقهور است

جز شهادت مباد قسمت ما مرگ از آستان ما دور است

رهبرم در جهاد لب تر کن، تر کنم تا که خاک را با خون

چهارده قرن می کشم با عشق، انتظار نبرد با صهیون

اذن میدان بده که دل تگنم، می کنم بهر مرگ بی تابی

دور چشم تو می کشم دیوار با سر وحشیان وهابی

تو فقط زیر لب تلاوت کن اولین آیه معارج را

تا که من فوج فوج بفرستم به جهنم همه خوارج را

رهبرم گوشه جبین خم کن تا کنم جان خویش قربانی

چفیه بر دوش و دست بر ماشه این همه قاسم سلیمانی

 

 

در ادامه این نشست «علیرضا غزوه» از اساتید و شاعران برجسته کشورمان در مدح فلسطین گفت:

 

درخت سیب را می آورند

با دستبند

به جرم این که چرا

سیب هایش را چون سنگ، پرتاب کرده است! 

درخت پرتقال را می آورند

به جرم این که چرا

میوه های امسالش خونین است 

در خت زیتون را می آورند

به جرم این که چرا

یک در میان گلوله به دنیا آورده است! 

دادگاه، رسمی ست  

متّهم موجی ست که به او ایست دادند

                            و نایستاد 

متّهم کبوتری ست

که از قبة الصخره نرفت 

متّهم، گنجشکی ست

که زبان عبری نمی داند! 

دادگاه، رسمی ست 

متّهم، درخت "سدرة المنتها" ست!

و جاده ای که به معراج می رود 

متّهم، تمام سنگ قبرهایند

که "بسم الله" دارند 

و تمام مادران

که در شکم هاشان،

           فرزندانی دارند

                سنگ در مشت!

 

در حال تکمیل...




مطالب مرتبط

در پنجاه و سومین محفل کبوتران مسجد دور دست درسالگرد شهادت راشل کوری عنوان شد:

عزیزی: پس از شهادت راشل کوری، راشل کوری‌های بسیاری متولد شدند/ سلیمی نمین: راشل با ایستادگی و پایمردی برای حفاظت از حقی که  شناخت وارد مبارزه شد/ رویوران: شهیده راشل کوری از پیروان راستین امام زمان (عج) بود
در پنجاه و سومین محفل کبوتران مسجد دور دست درسالگرد شهادت راشل کوری عنوان شد:

عزیزی: پس از شهادت راشل کوری، راشل کوری‌های بسیاری متولد شدند/ سلیمی نمین: راشل با ایستادگی و پایمردی برای حفاظت از حقی که شناخت وارد مبارزه شد/ رویوران: شهیده راشل کوری از پیروان راستین امام زمان (عج) بود

پنجاه و سومین محفل کبوتران مسجد دور دست در آستانه سالگرد شهادت راشل کوری (16 مارس 2003) عصر امروز با عنوان «پرواز یک فرشته از حصار غزه» در محل حوزه هنری با مشارکت خبرگزاری قدس برگزار شد.

|

سه شنبه هفته جاری می شود:

پنجاهمین و یکمین نشست کبوتران مسجد دور دست با موضوع «فراگیری زبان و ادبیات عبری»
سه شنبه هفته جاری می شود:

پنجاهمین و یکمین نشست کبوتران مسجد دور دست با موضوع «فراگیری زبان و ادبیات عبری»

پنجاهمین و یکمین نشست کبوتران مسجد دور دست روز سه شنبه هفته جاری 9 بهمن ماه با موضوع «آشنایی و فراگیری زبان و ادبیات عبری؛ ضرورت یا هزینه؟» برگزار می شود.

|

سلطانشاهی در پنجاهمین نشست کبوتران مسجد دوردست:

برای اولین بار در تاریخ اروپا مسلمانان بوسنی دارای هویت سیاسی شدند/ نگرانی از جمعیت مسلمان بوسنی عامل تحمیل جنگ بر آنها شد
سلطانشاهی در پنجاهمین نشست کبوتران مسجد دوردست:

برای اولین بار در تاریخ اروپا مسلمانان بوسنی دارای هویت سیاسی شدند/ نگرانی از جمعیت مسلمان بوسنی عامل تحمیل جنگ بر آنها شد

پنجاهمین نشست کبوتران مسجد دور دست عصر امروز در محل سالن سلمان هراتی حوزه هنری با موضوع وضعیت مسلمانان بوسنی و هرزگوین، قبل و بعد از استقلال برگزار شد.

|

نظرات کاربران

فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.