جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

از تغییر تاکتیک حماس تا
پیروزی بزرگ در عراق

گروه تحلیل قدسنا

 

گروه تحلیل و تفسیر خبرگزاری قدس (قدسنا)  :  در پی تحولات متعددی که در منطقه رخ داد در پی آن برآمدیم که محتوای این تحولات را از نگاه قدسنا با مخاطبان خود که در تلاش برای واکاوی علل این رخدادها هستند در میان بگذاریم.

درباره سند سیاسی راهبردی حماس، این سند از مجموعه ای از ایده ها و موضع گیری ها تشکیل شده که ابتدا به بحث فلسطین و جایگاه دینی اش می پردازیم.  این سند می گوید که حتی یک وجب این سرزمین قبل واگذاری نیست و بر همین اساس هم صحبت از جهاد برای آزادسازی فلسطین از نهر تا بحر می کند. اما در بخشهایی از این سند بحث مرحله بندی آزادسازی فلسطین را مطرح می کند و امکان برپایی یک دولت فلسطینی در کرانه باختری، نوارغزه و اراضی 1967  مطرح می کند بدون اینکه موجودیت دشمن را در بقیه سرزمین‌های اشغالی به رسمیت بشناسد.این نشان می دهد که تغییر خاصی در سند اتفاق نیافتاده حماس قبلا هم به بحث آتش بس بدون شناسایی معتقد بود و شیخ احمد یاسین این مسئله را مطرح کرده بود بنابراین این سند دقت بالاتری از سندی قبلی در سال 1988 دارد در سند قبلی بسیاری از مسائل مغفول مانده و حماس موضع خود را روشن نکرده اما در این سند مشخص است که تعدادی زیادی از افراد کارشناسان روی آن کار کرده‌اند و حماس هم گفته چهارسال روی آن کار کرده اند، و براساس صلاحدید در روزهای آخر فعالیت خالد مشعل به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس اعلام شد.

نرمش یا  تغییر تاکتیک در حماس

سوال اینجاست که سند جدید سیاسی حماس یک تغییر تاکتیک است یا یک تغییر استراتژیک و راهبردی؟ بسیاری معتقدند حماس تغییر تاکتیک داده است. مجموعه شاخص‌های موجود در این سند همین مسئله را به خوبی نشان می دهد. یکی از آنها بحث پذیرش دولت به صورت مرحله بندی در مرزهای 1967 است. تاکید بر اینکه مشکل ما با یهود نیست بلکه با صهیونیستهای اشغالگر است، این هم می تواند بخش جدیدی از این تاکتیک شمرده شود. بخش دیگر این تاکتیک این است که حماس را یک تشکل مقاوم فلسطینی معرفی می کند براین اساس نادیده انگاشتن روابط حماس با اخوان المسلمین می تواند یک تاکتیک باشد برای ایجاد زمینه های مصالحه و همکاری با دولت مصر که غزه تنها گلوگاه ورودی و خروجی خود را در اختیار مصر می داند.
 

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تغییری در سند و مواضع سیاسی حماس رخ نداده است. حماس همچنان در این سند بر موضع خود در آزادسازی کل فلسطین از نهر تا بحر تاکید دارد. اما این موضع گیری حماس در پذیرش مرحله بندی آزادسازی به صورت مستقیم هیچ مسئله ای ایجاد نمی کند و مشکلی ندارد. نتانیاهو این سند را پاره کرد و به زباله انداخت این نشان می دهد که سند از سوی طرف مقابل هم پذیرش ندارد. اما این به صورت غیر مستقیم کمک می کند به کسانی که فقط معتقد به آزاد سازی مناطق اشغالی  1967 است، یعنی در شرایط کنونی تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری ابومازن معتقد است که این سرزمین باید از طریق گفتگو آزاد شود و دولت فلسطینی در آن تشکیل شود. ایجاد دولت فلسطینی در یک منطقه (1967) در چارچوب راهبرد حماس یک مسئله نامأنوس است. اما در چارچوب سیاستهای فتح که توافق اسلو را داشته و بحث گفتگو و تعامل با دشمن را داشته یک چارچوب کاملی برای این سازش دارد، پس  چارچوب سازشکارانه با صهیونیستها با این سند حماس به صورت ناخواسته تقویت خواهد شد. به همین دلیل است که مشاهده می کنیم جنبش جهاد اسلامی از این سند انتقاد می کند. اما صحبتهایی که رمضان عبدالله شلح دبیرکل جهاد اسلامی در تایید حماس چند روز بعد نشان می دهد که به صورت مستقیم هیچ تغییری و تحولی در حماس رخ نداده، همچنان حماس بخشی از مقاومت است و یکی از گسترده ترین پایگاههای مقاومت در فلسطین محسوب می شود.

همچنین درباره سند اشکالات زیادی مطرح شده است. یکی از مسائلی که مطرح است این است که نقطه سقوط جنبش فتح همین تغییر سند سیاسی این جنبش و پذیرش اسرائیل به عنوان یک موجودیت بود. و اینکه سرزمین فلسطین را به مرزهای 1967 محدود کرد. این اشکال تا حدودی درباره حماس مطرح نیست چون حماس این راه حل را نهایی نمی داند بلکه آن را مرحله ای می داند . آزادسازی سرزمین فلسطین را واجب می داند، کل سرزمین فلسطین را وقف می داند و واگذاری حتی یک وجب آن را به طرف صهیونیستی هرگز جایز نمی داند.

اشکال دیگری که به این سند وارد شد این است که چرا انتخاباتی که از ابتدای اسفند در حماس آغاز شد همه پستها انتخاب شد اما پست رئیس دفتر سیاسی حماس در آن انتخاب شد. این مسئله تا زمانی ادامه پیدا کرد که سند سیاسی حماس از سوی خالد مشعل اعلام شد و ظرف دو روز پس از آن انتخابات برگزار و اسماعیل هنیه به عنوان رئیس دفتر سیاسی جدید انتخاب شد. آیا این ارتباطی به انتخابات درونی حماس دارد؟ آیا این مسئله ارتباطی به جایگاه خالد مشعل دارد؟ آیا خالد مشعل که سند را اعلام کرد برای راضی کردن طرفهایی این سند را اعلام کرده؟ آیا تحت فشار عربستان یا قطر قرار داشته یا نداشته است؟ همه این سوالها و شبهات مطرح است. در این زمینه نمی توان به طور کامل پذیرفت که خالد مشعل در ارائه این سند تحت فشار و دخالت دیگر قرار نداشته است. چرا که با اعلام سند برخی کشورهای منطقه که همواره در تلاش برای فعال سازی راه حل عربی هستند احساس کردند که این سند به فرآیند سازش عربی اسرائیلی کمک خواهد کرد. در این زمینه هر چند که دفتر سیاسی فعلی و قبلی هر دو این سند را قبول دارند نشان می دهد که انتقال رهبری حماس از خارج (مشعل) به داخل (هنیه) تغییری در موضع گیری این جنبش ایجاد نکرده است و اسماعیل هنیه حمایت خود را از سند فعلی اعلام کرده است. در نهایت اینکه خالد مشعل سند جدید را تحت فشار قطر و عربستان سعودی تنظیم کرده باشد، وجود دارد، هر چند این در چارچوبی قرار گرفته است که جنبش حماس از اصول و ثوابت خود عقب نشینی نکرده است.

 

 روابط عربستان و آمریکا

بسیاری معتقدند که این اقدام عربستان در جهت تثبیت جایگاه عربستان برای زعامت جهان اسلام بوده است. همچنین عربستانی‌ها در تلاش برای ایجاد ائتلاف علیه ایران و محور مقاومت با حضور آمریکا و کشورهای دیگر در نشست ریاض بودند. ایجاد یک ناتوی عربی اسلامی اسرائیلی آمریکایی علیه ایران نیز یکی از اهداف مهم این نشست ارزیابی می شود. البته من معتقدم آنچه که در ریاض رخ داد تغییر معادله شمرده نمی شود بله عربستان سعودی موفق شد نمایندگان 54 کشور عربی و اسلامی را در نشست حاضر کند، اما این به این معنی نیست که عربستان توانست اهداف خود را تحقق بخشد. چرا که آمریکا جمعا 460 میلیارد دلار قراردادهای نظامی و تجاری با عربستان سعودی منعقد کرد اما این قراردادها کاملا در راستای اهداف و راهبردهای آمریکا است نه اهداف سعودی. دونالد ترامپ پیش از این اعلام کرده بود که عربستان سعودی یک گاو شیرده است که باید از شیر آن استفاده کرد. ترامپ با این اقدام کاملا مازاد تجاری عربستان سعودی را برداشت کرده ودر جهت ایجاد فرصتهای شغلی در آمریکا و بالا بردن نرخ رشد اقتصادی در آن کشور تا سه درصد که وعده آن را داده قرار گرفته است.

اما در آخرین اظهارنظر ترامپ قبل از ترک عربستان سعودی این مسئله مهم بود که گفت حاظر نیست به جای این کشورها وارد جنگ شود بلکه حاضر است به این کشورها سلاح دهد. وی تاکید کرد که آمریکا به جای هیچ کس در منطقه وارد جنگ نخواهد شد این نشان دهنده این واقعیت است که آمریکا در پی پول اعراب است و نه چیز دیگر، و در مقابل گرفتن پول آنها نیز حاضر نیست آن حمایت مورد  نظر آنها را انجام دهد. قراردادهای فروش تسلیحات بیشتر جنبه نظامی دارد و ترامپ مانند یک تاجر وارد منطقه شده و با انعقاد این قراردادها کاملا یک سفر موفق را داشته است.

البته در ریاض چند اظهارنظر ضد ایرانی ریاض از سوی ترامپ مطرح شده که تاریخ مصرف آن تنها در همین سفر ارزیابی می شود. دوم اینکه اعلام اینکه ایران حامی اصلی تروریسم و بر هم زننده امنیت در منطقه است به اعتقاد من باور آمریکا این نیست. آمریکا می داند که در 11 سپتامبر 15 نفر از افراد مهاجم سعودی بودند و آمریکا می داند که ریشه های تروریسم در عربستان سعودی است و بر همین اساس قانون جاستا را مصوب کرد. این مسائل نشان می دهد که آمریکا در واقع معتقد به این است که ریشه های تروریسم در منطقه در عربستان است اما قراردادهای هنگفت مالی و تسلیحاتی با عربستان ایجاب می کرد که مواضعی متناسب با خواسته‌های عربستان در ریاض مطرح شود. توجه  این جمله ترامپ است که گفته بود عربستان سعودی یک گاو شیرده است که باید آن را دوشید و هر زمانی که شیر آن تمام شد باید سرش را برید و گوشت آن را کباب کرد.
 

تحولات محور مقاومت در عراق و سوریه

درباره محور مقاومت در عراق و سوریه پیروزی های مهم رخ داده است. به ویژه اینکه در موصل دیگر جز یکی دو محله مکان دیگری برای آزادسازی باقی نمانده است و امکان آزادسازی آن در چند روز آینده وجود دارد. همچنین حشد الشعبی در حال حرکت به سوی مرز است و در تلاش برای آزادسازی مناطق باقیمانده است. تسلط حشد الشعبی بر مرزها نیز باعث شده مسئله همکاری دولت عراق و سوریه در مبارزه با تروریسم مطرح شود. در عراق ما در آستانه یک پیروزی بزرگ علیه تروریسم هستیم. یعنی بعد از موصل آزادسازی تلعفر و حویجه اتفاق خواهد افتاد و آزادسازی این دو منطقه به معنای از بین رفتن دو پایگاه اصلی داعش در عراق است.

در سوریه براساس اجلاس آستانه چهار و مناطق کم تنش عملا یک توافق مهم و جدیدی رخ داده است. این واژه مناطق کم تنش واژه جدیدی است که وارد مصطلحات سیاسی شده است. ما در گذشته آتش بس یا منطقه امن و ... داشتیم که واژه هایی تعریف شده بودند. مناطق چهارگانه در سوریه که شامل ادلب در شمال، حماه، غوطه شرقی در اطراف دمشق و درعا در جنوب سوریه است.
 

در این مناطق یک طرف دولت است و یک طرف یا گروههای تکفیری تروریستی قرار دارند و یا اینکه شاهد حضور گروههای مسلح به اصطلاح میانه رو  نیز هستیم. براین اساس در مناطق با گروههاس مسلح میانه رو  آتش بس برقرار است و با گروههای تکفیری جنگ جریان دارد. پس این مناطق را نمی توان مناطق امن و یا آتش بس اعلام کرد. با گروهی آتش بس و با گروهی افزایش تنش جریان دارد. یکی از مهمترین ویژگی  های این توافق این است که جنگ علیه تروریسم یک وظیفه همگانی است.و یعنی حتی گروههای معارض دولت سوریه باید در روند مبارزه با تروریسم کمک داشته باشند. در غوطه شرقی اقدامی جیش الاسلام علیه جبهه النصره انجام داد نشان دهنده پیامدهای اجرای این توافق است.

به همین دلیل هم اکنون دولت سوریه هم اکنون فرصتی پیدا کرده است که منطقه بادیه را پاکسازی کند و در جنگ با گروههای تکفیری در کنار دیگر معارضان این اقدام را دنبال کند. دولت سوریه در حال پاکسازی جاده دمشق – بغداد است و در حال حاضر تنها 30 کیلومتر از آزادسازی این جاده تا مرز باقی مانده است. اگر دولت سوریه به آنجا برسد، به نیروهای حشدالشعبی که از شمال به آنجا رسیده‌اند ملحق خواهد شد. این یک پیروزی بزرگ برای ارتش سوریه شمرده خواهد شد. اینکه نیروهای آمریکایی پیشقراولان ارتش سوریه در این مناطق که در حال حرکت به سوی مرز بودند را بمباران کردند، نشان می دهد دکه آمریکایی‌ها در جنگ علیه تروریسم جدی نیست و نیروهایی که با تروریستها به صورت جدی می‌جنگند برای آنها مشکلاتی را ایجاد کرده و در فعالیت‌های آنها کارشکنی می‌کنند. بمباران نیروی هوایی آمریکا نشان داد بیش از آنکه آمریکا ضد نیروهای تکفیری تروریستی باشد در پی تسلط بر شرق سوریه است.

در آن سوی مرز 4500 نفر در اردن آموزش نظامی دیده اند و آمریکا آنها را با تانک‌های سنگین مجهز کرده است. آمریکا به دنبال این است که این نیروهای از منطقه تنف که میان سوریه، عراق و اردن قرار دارد، وارد مرز شوند و مناطق مرزی را تحت کنترل داشته باشند و مانع از رسیدن ارتش سوریه به ارتش عراق در نقطه صفر مرزی شوند. همه این اقدامات نشان داد آمریکا در حال حاضر برنامه سیاسی خاصی را دنبال می‎کند و در تلاش برای بازتولید طرح 6 سال پیش خود در سوریه هستند. یعنی به عبارتی آمریکا به دنبال این بود که با تغییر نظام در سوریه ارتباط ایران و عراق با لبنان و فلسطین را قطع کند. اما از آنجایی که در این زمینه شکست خورد، حالا تلاش دارد شرق سوریه را از کردها بگیرد و با در اختیار گرفتن غرب عراق ارتباط میان شرق و غرب محور مقاومت را قطع کنند.

 

تحولات بحرین و حمله به منزل شیخ عیسی قاسم

 

اقدامی که دولت بحرین در حمله به افراد متحصن در خانه شیخ عیسی قاسم انجام داد قطعا با چراغ سبز آمریکا رخ داده است. دیدار اخیر حمد آل خلیفه پادشاه بحرین با ترامپ در عربستان سعودی، مقدمه ای بود که طی آن آمریکا دست این رژیم های استبدادی را برای هر گونه سرکوب در منطقه باز گذاشت. قیام فعلی در بحرین از 6 سال پیش آغاز شده است و دولت بحرین هنوز موفق به مهار این قیام هنوز نشده است. دعوت از نیروهای عربستان و امارات و جذب هزاران مزدور از پاکستان و کشورهای دیگر تاکنون نتوانسته این قیام را مهار کند. در نهایت اکنون دولت آل خلیفه سعی دارد با حمله به منزل شیخ عیسی قاسم که خلع تابعیت شده بازداشت شود، و از این طریق این قیام متوقف شود.

 

البته آل خلیفه در اشتباهی بزرگ قرار دارد آنها فکر می کردند که با اقداماتی که انجام داد‌ه اند و با بازداشت شیخ علی سلمان از رهبران قیام 14 فوریه این قیام قابل مهار است اما این اتفاق رخ نداد. شیخ علی سلمان رئیس جمعیت الوفاق بحرین و بزرگترین تشکل سیاسی در این کشور است که نیمی از اعضای پارلمان از همین تشکل سیاسی هستند. بازداشت شیخ عیسی قاسم هم نه تنها قیام را متوقف نخواهد کرد بلکه آن را شعله ورتر خواهد نمود.

 

شیخ عیسی قاسم بزرگترین مرجع دینی در بحرین است و هرگونه برخورد با وی عملا برخورد با احساسات دینی اکثریت مردم بحرین است. براین اساس، حمله به منزل شیخ عیسی قاسم و بازداشت همه افراد موجود در آن هزینه بسیار سنگینی برایرژیم آل خلیفه در بر خواهد داشت. ما شاهد بودیم که علمای بحرینی فورا فتوا دادند که مردم در حمایت از شیخ عیسی قاسم کفن پوش به میدان بیایند، این مسئله به گسترش قیام منجر خواهد شد و آنچه که دولت برنامه ریزی کرده برای مهار بحران نتیجه معکوس خواهد داشت.

 

پیامدهای احتمالی سفر ترامپ
ترامپ یک عنصر نژادپرست و ضداسلامی است.  تلاش عربستان سعودی برای تغییر وجهه ترامپ به «مجاهد اکبر» در دفاع از اسلام و مسلمین واقعا برای بسیاری که از حقایق باخبر  هستند شبیه به یک شوخی است. همچنین در عربستان سعودی ترامپ داعش و حزب الله و حماس را گروههای تروریستی خواند، این عملا یک رشوه از عربستان به اسرائیل بود که حماس و حزب الله را به عنوان تروریست معرفی کرد.

 

بحث سوم درباره فلسطین است. فلسطین بحث کاملا مشخصی دارد. این سرزمین از 70 سال پیش اشغال شده و رژیم صهیونیستی در این سرزمین موجودیت خود را اعلام کرده است. پس بر این اساس نادیده گرفتن وقایع تاریخی و وجود یک ملت 13 تا 14 میلیونی فلسطینی اصلی ترین علل ادامه بحران در منطقه است. البته برخی تصور می کنند که ترامپ در سفر منطقه طرح‌‌هایی در زمینه ازسرگیری گفتگوها و مکانیزیمی برای حل بحران بر اساس طرح دودولتی در اختیار دارد، اما کسی که با شهرک سازی موافق است، کسی که را هه حل دو دولت را تنها راهکار نمی داند، نمی تواند در خدمت فلسطینی‌ها قرار گیرد.

 

اینکه شعار بدهند که گفتگوهایی قرار است با حضور نماینده آمریکا برای حل مسئله فلسطین به مدت 12 تا 18 ماه آغاز شود، در حد صحبت کردن است و جز وقت کشی در مسئله فلسطین چیزی دیگری نیست. گفتگوها در مسئله فلسطین در گذشته هم اتفاق افتاده و هیچ گاه اسرائیل تمکین نکرده است. از توافق اسلو تا حالا 24 سال گذشته اما هیچ راه حل برای مسئله فلسطین اندیشیده نشده است.

 
انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری ایران

 

دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر روستا در 29 اردیبهشت سال 1396 برگزار شد و کشور ایران رئیس دولت آتی و مردم در شهرها و روستاها منتخبین خود در شوراها را برای چهار سال آینده مشخص کردند. این انتخابات در حالی برگزار شد که :

 

این نخستین انتخابات پس از توافق هسته ای ایران با 1+5 بود و هم در عرصه داخلی و هم در سطح منطقه ای و هم در سطح بین المللی این توافق، موافقان و مخالفانی جدی داشته و دارد و بسیاری بر این باور بودند که این توافق در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران موثر است. بر این اساس بسیاری هم در داخل کشور و هم در خارج سعی در برجسته سازی این موضوع با اهداف خاص خود بودند.

 

این انتخابات پس از سکانداری دونالد ترامپ بر دولت امریکا در ایران برگزار می شد و با توجه به تلاش امریکا در ترسیم وی به عنوان یک فرد عصبانی، عجول و دیوانه برای کاهش هزینه های تسلیم سازی ملل و دولت های هدف، بسیاری بر این باور بودند که حضور ترامپ به عنوان رئیس جمهور امریکا می تواند در انتخابات ایران در چارچوب اهداف این کشور موثر باشد. خصوصا که ترامپ در ظرف یکصد روز از قبول مسئولیت در امریکا دستور حمله موشکی به سوریه را صادر کرد و در ادبیات نمایشی جنگ طلبانه، ناوگان دریایی خود را به شبه جزیره کره اعزام کرد. همچنین همراه با رژیم هایی که خود را در قامت رقیب و یا دشمن ایران توهم دارند، علیه ایران موضع گرفته بود.

 

این انتخابات در حالی برگزار شد که کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال افریقا درگیر ناامنی مضاعف پدیده تروریستی – تکفیری هستند و تلاش ها برای گسترش این ناامنی به داخل ایران نیز در دستور کار رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای غربی و جاهلیت عرب قرار دارد  که با هوشیاری و برخورد قاطعانه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی ایران ناکام مانده است.

 

ایران با توجه به بحران تروریستی در سوریه و عراق، به عنوان همپیمان، دولت های منتخب این دوکشور در جنگ علیه تروریست ها حضوری فعال دارد و جریان هایی در تلاش بودند تا از این موضوع برای کاهش مشارکت مردم در امر انتخابات سوء استفاده کنند.
 

با توجه به درگیر بودن جامعه ایران به مسئله انتخابات، ایالات متحده امریکا با همراهی انگلیس و اسرائیل و اردن در صدد بودند از این فرصت برای گشودن جبهه ای جدید در جنوب سوریه بهره برداری کنند و مانع ارتباط ارتش دوکشور سوریه و عراق در طول مرزها شوند تا از این طریق هزینه های ایران را در حمایت از این دو کشور را افزایش دهند. اما با مشورت ایران نیروهای نظامی عراق و سوریه سریعا برای کنترل مرزها اقدام کردند و موفقیت های چشمگیری نیز بدست آوردند.

 

در شرایطی که جامعه ایران درگیر مباحث انتخابات بود، برنامه سفر ترامپ به عربستان و رژیم صهیونیستی با هدف اعلامی تاسیس یک ائتلاف ضد ایرانی تحت عنوان ناتوی عربی با حمایت امریکا هماهنگ شد که یکی از اهداف آن تاثیر گذاری بر انتخابات ایران بود.

 

حضور گسترده و فراگیر مردمی در انتخابات در چنین شرایطی در واقع  یک ظرفیت بزرگ برای نظام اسلامی در سطوح داخلی و منطقه ای و بین المللی ایجاد کرد. بر این اساس این انتخابات:

 

نمایش نظم اجتماعی جامعه ایران بود که هم در کوران تبلیغات و هم در حین برگزاری و هم پس از اعلام نتایج انتخابات، ملت ایران بلوغ سیاسی و اجتماعی خود را نشان دادند. در این انتخابات از بد اخلاقی های سال 1388 خبری نبود. هر چند حریان هایی که امتدادشان در بیرون از مرزها قرار داشت، هم منتظر بودند و هم تلاش داشتند که سال 88 تکرار شود اما بلوغ جامعه و نظم اجتماعی فراگیر مردمی، هر بهانه ممکن را از این جریان ها دریغ کرد.

 

نمایش قانون مداری جامعه و کاندیداها بود. اگر در دوره های گذشته شاهد قانون گریزی هایی از سوی برخی نامزدها و طرفدارانشان بودیم، در این دوره از همان آغاز همه خود را در چارچوب قانون تعریف کردند و این خود فرصتی را به مجریان انتخابات داد تا با آرامش کامل انتخابات را برگزار کنند.

 

نمایش اخلاق و اخلاق مداری بود. اگر در دوره های پیش شاهد برخی بی اخلاقی های فاحش از سوی برخی نامزدها و هواداران بودیم، در این دوره اخلاق تا حد زیادی بر رقابت ها حاکم بود. (البته در اندک مواردی خروج از دایره اخلاق و ادب دیده شد که با توجه به روند رو به رشد بلوغ سیاسی جامعه بر مدار دموکراسی دینی، انتظار می رود در آینده همین اندک موارد هم دیده نشود).

 

نمایش شدت احساس تکلیف جامعه ایران در تعیین سرنوشت بود. مردم ایران نشان دادند که حضور در انتخابات را به عنوان یک تکلیف شرعی، قانونی و شهروندی تلقی کرده و بر این اساس از همان ساعات اولیه برای انجام این تکلیف اقدام کردند.

 

نمایش اعتماد دو طرفه نظام و مردم بود. مردم با حضور خود در همه مراحل انتخابات نشان دادند که به نظام اسلامی اعتماد کامل دارند و نظام اسلامی نیز با ایجاد فرصت های لازم برای مردم تا در تعیین روند مدیریتی جوامع تصمیم بگیرند، نشان داد که به مردم اعتماد کامل دارد. بی بردید این اعتماد دوطرفه امنیت آفرین است و در بستر امنیت توسعه تحقق خواهد یافت.

 

نمایش انسجام ملی ایران بود. همه مردم ایران نشان دادند که برای نیل به استقلال واقعی کشور مطالبات پایین دستی فردی و گروهی و قومی و مذهبی و غیره باید در چارچوب مطالبات بالادستی تعریف شود و این درک درست از آینده کشور موجب رقم زدن انسجام فراگیر ملی در این انتخابات شد.

 

نمایش ثبات نظام بود. نظام اسلامی ایران بر دو پایه جمهور(مردم) و اسلام تعریف شده است. بی تردید حضور گسترده جمهور در هر ساختاری ثبات آفرین است و نظامی که در آن ثبات ناشی از اراده مردم است، نظامی قابل اعتناء و اتکاء است. زیرا چنین نظامی ثبات خود را به قدرت های بیگانه گره نزده است و با تقدیم منابع ثروت ملت خود به قدرت های خارجی، ثبات و امنیت را گدایی نمی کند، بلکه حضور مردم این نظام را در پیگیری مطالبات ملی و منطقه ای و بین المللی تقویت خواهد کرد.

 

بر این اساس تردیدی نیست که نظام اسلامی ایران با توجه به این رای اعتماد 41 میلیونی مردم در 29 اردیبهشت، برای حفظ منافع و امنیت ملی و اسلامی ایران در سطح منطقه و فرامنطقه ای قوی تر، جدی تر و با دلگرمی و پشت گرمی بیشتر ورود خواهد داشت.
 

 تقویت محور مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن، به عنوان امتداد سیاست های داخلی کشور و تقویت کننده امنیت کشور را هم به عنوان یک اولویت جدی و یک تکلیف مهم که از سوی ملت به دولت واگذار شده است تا با حضور موثر در این محور؛ موجب استمرار امنیت بی مثال فعلی برای جامعه ایران  گردد.


انتهای پیام/م.ت/22/


| شناسه مطلب: 300461







نظرات کاربران

فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.