پنج‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

صهیونیسم = نژادپرستی

تفاوت‌های صوری و اختلاف رنگ در نژادهای مختلف، اغلب سبب شده است تا برخی نژادها خود را برتر از دیگر نژادها بدانند و این امر اغلب صحنه‌های خونینی را در تاریخ جهان آفریده است. صهیونیست‌ها از جمله نژادهایی هستند که قوم خود را برتر از اقوام دیگر تلقی می‌کنند و به همین دلیل در رعایت اصول ملی و نژادی خود پافشاری می‌کنند.
پافشاری صهیونیست‌ها بر اصول ملی و نژادی خود، در حالی صورت می‌گیرد که آن‌ها فاقد نژادی مشترک‌اند؛ زیرا بنا به گواهی «تورات» هبرون‌ها که صهیونیست‌ها خود را از اعقاب آن‌ها می‌دانند، تنها کسانی نبوده‌اند که در فلسطین می‌زیسته‌اند. فنیقی‌ها، حتی‌ها، کنعانی‌ها... از جمله اقوامی بودند که در این سرزمین زندگی کرده‌اند. رومی‌ها بعد از تسلط بر سرزمین فلسطین، به دلیل حضور طولانی مدت خود و اختلاف‌هایی که با هبرون‌ها داشتند، به تدریج باعث پراکندگی هبرون‌ها در سرزمین‌های اطراف مدیترانه و آمیختگی این نژاد با نژادهای دیگر شدند. ویل دورانت ضمن این که میان خون و نژاد تفاوت قائل است. اعتقاد دارد:
«خون را نباید با جنس و نژاد یکی دانست. خون می‌تواند بر روی تمدن معینی تأثیری بسزا بر جای بگذارد؛ زیرا در نتیجه‌ی اختلاف خون‌ها ممکن است تمایلات اساسی یک ملت به شکل زیستی (بیولوژیکی) و نه به شکل نژادی، تغییر کرده و به شکل عالی‌تر یا پست‌تر درآید.» 1
یهودی‌ها، به سبب زندگی چند‌هزار ساله در سرزمین‌های افریقایی، و پراکندگی در جهان فاقد زندگی اقتصادی مشترک، فرهنگ، سرزمین، تاریخ و حتی زبان مشترک هستند و به احتمال زیاد حتی فاقد اعتقادات متافیزکی مشترک هستند. آن چه اکنون به عنوان زبان عبری در اسرائیل رواج داده می‌شود، در حقیقت زبان «ییدیش» است که آمیزه‌ای از زبان لهستانی و واژه‌های اسلاوی است و زبان مشترک تمامی یهودیان نبوده و نیست. تاریخ ادعایی مشترک آنها‌ نیز فاقد اعتبار علمی است؛ زیرا زندگی چند‌ هزار ساله در جوامع مختلف، بیش از پدیده‌ی فرضی و ذهنی تورات و تفکرات ناشی از آن، موجبات ساخت و پاخت تاریخ را برای یهودی مذهبان فراهم آورده است.
به لحاظ اعتقادات نیز باید گفت یهودی‌ها از اعتقادات مذهبی مستحکمی برخوردار نیستند و به ویژه روشنفکران آن‌ها بعضی اعتقادات و وقایع ماوراءطبیعی را در مقوله‌ی خرافات می‌گنجانند.
از جهت تفاوت‌های فیزیکی و اناتومیکی نیز تفاوت‌های فاحشی در یهودیان شاهد هستیم. بعضی سیاه‌ پوست‌اند و بعضی سفید‌پوست، و بعضی نیز ظاهری کاملاً شرقی دارند.
نکته‌ی شایان ذکر آن است که در ظهور و توسعه‌ی پدیده‌ی صهیونیسم، تمایلات شدید یهودی‌ها به اموری چون بازرگانی، صنعت، ایجاد سرمایه و برداشت سود بیشترکه به سلطه بر انسان‌ها و لذت از این امر منجر می‌شود، تأثیری بسزا داشته است.
ایمان به تمدن جدید که در آن اقتصاد سخن اول را می‌گوید و رنگ پوست، نشان شایستگی و لیاقت انسان‌هاست، باعث شد تا همانند آپارتاید در آفریقای جنوبی، نژادپرستی نیز در فلسطین اشغالی توسط صهیونیست‌ها رشد و توسعه یابد و فلسطینی‌ها چون رمه‌های گوسفند زندگی دوزخی خود را زیر سلطه‌ی شوم نژادپرستان صهیونیسم سپری کنند.
در واقع صهیونیسم، فلسفه‌ی نژادپرستانه‌ی آشکاری دارد و به حکم سرشت پیدایی خویش، نژادپرستی را اساس اندیشه‌ی بنیادی خود قرار داده است. صهیونیسم در میان اکثر یهودیان جهان که یهودی‌گری را دینی آسمانی و معنوی، و نه پیوند سیاسی ـ قومی به شمار می‌آورند، سر برآورد و اندیشه‌ی میهن قومی یهودی را مطرح کرد. این امر هیچ تکیه‌گاهی جز نژادپرستی نداشت.
نژادپرستی صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، آن چنان نمود چشمگیری داشته است که سازمان ملل متحد، در سال 1975 م، ضمن قطعنامه‌ای، صهیونیسم را نوعی نژادپرستی خواند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سی‌امین دوره‌ی خود (سپتامبر تا دسامبر 1975) قطعنامه شماره 3379 (د ـ 30) را در تاریخ 10/11/1975 صادر کرد. در این قطعنامه آمده است.
شورای عمومی «مقرر می‌کند صهیونیسم نوعی از انواع نژادپرستی و تبعیض نژادی است.»
صدور این قطعنامه از سوی مجمع عمومی براساس «اعلامیه سازمان ملل مبنی بر پایان دادن به هر نوع تبعیض نژادی» بوده است: به ویژه که در قسمتی از آن اعلامیه آمده است؛
«هر مکتبی که براساس نژادپرستی و برتری نژادی بنا شده باشد، مکتبی است که از نظر علمی، ادبی و اجتماعی، نادرست و محکوم و ظالم است».
پرفسور روژه گارودی ـ اندیشمند مسلمان فرانسوی در این رابطه معقد است:
نژادگرایی، سرآغاز و زمینه‌ی مناسبی برای سیاست توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود.
صهیونیست‌ها خود را مردمی منتخب و جدای از دیگر اقوام و ملل به شمار می‌آورند و معتقدند که دیگر ملت‌ها باید در خدمت آن‌ها باشند. در همین راستاست که سیاست غیر‌انسانی رژیم صهیونیستی در مورد حقوق عرب‌ها و محروم کردن آن‌ها از حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بهره‌برداری از سرزمین‌های اشغالی، توجیه می‌شود. به این لحاظ، نژادپرستی صهیونیسم،‌ نظامی کاملاً هماهنگ است که الهام بخش قانون‌گذاران و دولتمردان اسرائیل می‌باشد. این نژادپرستی، از همان اول تجسم طرح تئودور هرتزل (بنا به گفته‌ی خود او در کتابش) به شمار می‌رفت. 2
علی‌رغم تمام محکومیت‌های جهانی، رژیم صهیونیستی بدون اعتنا از سال 1948 م. قوانینی را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و سپس در کرانه‌ی غربی و نوار غزه و جولان به اجرا گذاشت که در هیچ یک از کشورها دردوران معاصر، نظیر آن دیده نشده است. مجموعه‌ی این قوانین از ایدئولوژی ویژه‌ای سرچشمه می‌گیرد که نژاد یهود را ـ براساس فلسفه‌ی صهیونیسم ـ مستحق داشتن سرزمین، بدون ساکنان اصلی آن می‌داند. در این زمینه یشیعاهون بن فورات عضو اسبق کنیست (پارلمان رژیم صهیونیسیتی) می‌گوید:
«حقیقت اول این که صهیونیسم بدون موطن مفهومی ندارد و کشور صهیونیستی، بدون کوچاندن اعراب و مصادره‌ی زمین‌ها و محصور کردن آن‌ها، بی‌معناست.»
قوانین پیش گفته در سه زمینه مطرح شده است: قوانین مربوط به امنیت اسرائیل، که تحت این عنوان، پایه و اساس حکمرانی صهیونیست‌ها را در بر می‌گیرد، قوانین مربوط به زمین و مسائل ساختمان‌سازی، و قوانین مربوط به محدود کردن آزادی‌های دموکراتیک و فعالیت‌های سیاسی. 3
روژه گارودی، در کتاب خود به جنبه‌ی آشکاری از سیاست نژادپرستی صهیونیست‌ها اشاره می‌کند:
«ما در کتاب پرفسور کلودکلاین»4 ـ صهیونیست پرشورو استاد دانشگاه اورشلیم علی‌رغم انکارهای وی، خصلت نژادپرستانه‌ی این کشور را در می‌یابیم. مسلک صهیونیستی رسماً از سوی دولت تبلیغ می‌شود.
پروفسور کلاین با نقل سه قانون که به تشکیلات صهیونیستی، وضع ویژه‌ای در کشور اعطا می‌نماید، آن را ثابت کرده است. اولین قانون (1952 م.) درباره‌ی تشکیلات صهیونیستی جهانی و آژانس یهود است. مؤلف به این امر تأکید می‌ورزد که این قانون، رابطه‌ای ـ از جهت حقوقی میان دولت و یهودیانی که در اسرائیل زندگی نمی‌کنند، برقرار نمی‌سازد. رابطه‌ی حقوقی جز از طریق عمل ارادی به وجود نمی‌آید، عملی که، فی‌المثل استقرار در اسرائیل مبین آن است.
در واقع کاملاً آشکار است که نمی‌توان یهودیانی را که در اسرائیل زندگی نمی‌کنند، در کشور اسرائیل محاکمه کرد؛ ولی این حقوقدان بلندپایه، دست خود را رو نمی‌کند که تشکیلات صهیونیسم جهانی و آژانس یهود، از جهت حقوقی و سازمانی با وجودی که در تمام کشورهای جهان فعالیت دارند، با کشور اسرائیل مربوط نیستند. 5
بانو شولامیت آلونی ـ وکیل پارلمان و رهبر جنبش برای حفظ حقوق مدنی ـ فریاد نفرت خود را از تبعیض‌نژادی صهیونیسم،‌ در مقاله‌ای تحت عنوان «یهودیت» به گوش جهانیان رسانده است. در این مقاله که به تاریخ 25 ژوئن 1978 م. در روزنامه‌ی اسرائیلی آهارنوت چاپ شده بود، انحراف ایدئولوژیکی و مخرب صهیونیسم سیاسی، افشا شده است. وی می‌گوید:
«همه چیز برآن دلالت دارد که گویی در پی آن هستند تا این فکر را در مغز یهودیان اسرائیل فروکنند که اختلاف کیفی و اصولی میان یهودیان و غیریهودیان وجود دارد... بدین گونه است اصلی که الهام بخش تمام قوانین و مقررات کشور اسرائیل در خصوص سیاست داخلی، وضع اشخاص و خانواده‌ها و اصول شهروندی است. همین اصل است که رفتار ما را در مقابل عرب‌های اسرائیلی، بدویان و ساکنان ساحل غربی رود اردن و نوار غزه، و شیوه‌های پاسخ ما را به درخواست‌های آنان القاء می‌کند.
هیچ‌گونه استفاده‌ی نامشروع و یا نامناسب از قانون یهود، نخواهد توانست کسانی را که ابداعات خاخام ها را از بینش پیامبران تمیز می‌دهند، وادار به سکوت سازد. ما به هیچ کس اجازه نخواهیم داد تا اسرائیل را تبدیل به محله‌ی جهودان با ادعای پیامبری نماید که قوانین جهانی بشریت و حقوق بین‌المللی را زیر پا می‌گذارد و به تمسخر می‌گیرد. 6
در واقع می‌توان گفت که سیاست داخلی رژیم صهیونیستی با منطقی بی‌رحمانه که همانا نژادرپرستی است، شکل گرفته است؛ ولی با بزکی خاص که همان اسطوره‌ی مذهبی دروغین است آرایش شده،‌ و این جنایتی برای یهود محسوب می‌شود. جنایتی که در آن یهودیان نیز پس از اعراب، و دیگر قومیت‌ها، قربانی آن شده‌اند.

پانوشت‌ها:
1. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج اول، ترجمه‌ی احمد آرام، ص 6.
2. گارودی، روژه، ماجرای اسرائیل صهیونیسم سیاسی، ترجمه منوچهر بیات مختاری، انتشارات آستان قدس رضوی، 1364 ش، ص 109.
3. جریس، صبری، الحریات الایذیموقراطیه فی‌اسرائیل، بیروت، 1971 م.
4. Cloude Klein
5. گارودی روژه، همان،‌صص 116 ـ 117.
6. پیشین، ص 108.



| شناسه مطلب: 184535







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.