جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

محو اسرائیل از نگاه نویسندگان اسرائیلی

شمار رو به افزایشی از روشنفکران اسرائیلی، بر این باورند که کشور آنان به زودی به خاطر نیروهای متضاد و شکست‌هایش متلاشی خواهد شد.
تعداد زیادی سخنان «آمنون رابینشتاین‌» را در اسرائیل گوش می‌کنند. وی به عنوان روشنفکری که هم سابقه وزارت آموزش و هم وزارت دادگستری را دارد، مورد احترام محافل اسرائیل بدون توجه به تمایلات روشنفکرانه و سیاسی قرار دارد.
وی در اواسط آوریل در گفت‌وگو با رادیو «عبری»، اسرائیلی‌ها را شوکه کرده و اعلام نمود: کشوری به نام اسرائیل باقی نخواهد ماند.
رابینشتاین تنها فردی نیست که به این نتیجه رسیده است. با رسیدن به شصتمین سال تأسیس اسرائیل، روشنفکران اسرائیلی پیش‌بینی‌های بدبینانه‌ای نسبت به آینده‌شان دارند. شمار رو به افزایشی از سیاستمداران و صهیونیست‌ها به بیان باز عقاید خود در مورد موجودیت اسرائیل پرداخته‌اند.
با اعلام عمومی این نظرات، رسانه‌های اسرائیلی لقب «دیدگاه‌هایی از پایان زمان» را به آن دادند. این دیدگاه‌ها به این علت مورد توجه قرار گرفته‌اند که اعتماد به نفس ظاهری رهبران اسرائیل را که در هر شرایطی متمایل به بروز آن هستند، زیر سؤال می‌برد.
یکی دیگر از دلایل این روند آن است که حامیان آنان، نقش‌های مهمی در صحنه تصمیم‌گیری‌ها و یا ارتباط ریشه‌داری با تشکیلات اسرائیل داشته‌اند و تنها اعضای محافل روشنفکرانه حواشی جامعه نبوده‌اند. این روشنفکران نتیجه‌گیری خود را مبتنی بر سه عامل می‌دانند: تهدیدات خارجی، نبود اعتماد و اطمینان به آینده اسرائیل و دودستگی شدید اجزای جامعه.
رابینشتاین بر این باور است که اسرائیل در برابر تهدیدات اعراب و به ویژه فرو نشاندن تمایلات فلسطینی‌ها برای به دست آوردن حقوقشان علیه اسرائیل، شکست خورده است.
«ناهوم بورنی»، از نویسندگان برجسته روزنامه «یدیعوت آحارنوت» ـ پرتیراژترین روزنامه اسرائیل ـ و کسی که شکست اسرائیل در جنگ دوم با لبنان را از همان روز نخست پیش‌بینی کرده بود، می‌گوید: هرچند اسرائیل امروز از نظر نظامی و اقتصادی قدرتمند شده، اما جامعه اسرائیل اعتماد به نفس خود را از دست داده است.
وی در مقاله‌ای در نوزدهم فوریه، داستان جالبی را در مورد «دانیل گوردیس»، نویسنده یهودی ـ‌ آمریکایی، بیان می‌کند. «گوردیس» پیش از پروازش به لوس‌آنجلس به علت بیماری به پزشک مراجعه می‌کند. پزشک از او می‌پرسد: شغل شما چیست؟ گوردیس می‌گوید: من نویسنده هستم. پزشک می‌گوید: در چه زمینه‌ای؟ و وی پاسخ می‌دهد: آینده اسرائیل. پزشک می‌خندد و می‌گوید: خب، پس داستان کوتاه می‌نویسی!
بورنئی ادامه می‌دهد: واکنش منحصربه‌فرد پزشک، بازتابی از قالب‌بندی ذهنیت‌‌ها درباره اسرائیل و به نوعی احساس به پایان رسیدن زمان است. هرچند کسی در مورد آن سخنی نمی‌گوید، اما همه آن را حس می‌کنند. این ناامیدی، زاییده آخرین جنگ و یا جنگ بعدی نیست، بلکه ریشه‌ای عمیق‌تر دارد.
وی بر این باور است که نشانه‌های قدرت اقتصادی و نظامی اسرائیل، فریبنده و گمراه‌کننده هستند.
وی اشاره می‌کند، حتی با وجود این‌که اسرائیل دارای اقتصادی باثبات، املاک گران‌قیمت، ارتشی قدرتمند و دانشگاه‌های باکیفیت است، اما ناتوانی در ایجاد امنیت برای جامعه‌اش، باعث شده تا شهروندان، زندگی طبیعی نداشته باشند.وی تأکید می‌کند: اسرائیل تنها کشور دنیاست که موجودیت آ‌ن، منبع تردید و شک است.
وی تضاد جالبی را بیان می‌کند: نهضت ملی اسرائیل، بسیار جوانتر از صهیونیسم است، اما به رغم این تفاوت، هنوز هم هیچ‌کس در حق فلسطینی‌ها برای داشتن سرزمین شک ندارد. در عین حال، حق یهودیان برای تشکیل کشور، نه تنها در میان اعراب، بلکه در میان مسلمانان منبع تردید است.
هنوز هم روشنفکران اسرائیلی و نویسندگان آن، پیش‌بینی پایان اسرائیل را ادامه داده و برای تقویت آن، استدلال می‌کنند.
«آبراهام تایروش»، از وزرای دولت دوم اسرائیل به رهبری «مناخیم بیگن»، در مقاله‌ای منتشرشده در روزنامه «معاریو» 28 فوریه، یکی از نشانه‌های فروپاشی پروژه صهیونیسم را توقف تلاش آژانس‌های یهودی برای تشویق مهاجرت یهودیان به اسرائیل دانست.
وی این امر را نشانه شکست نهضت صهیونیسم برای جلب حمایت می‌داند و می‌افزاید: یهودیان سراسر جهان به تدریج زندگی در اسرائیل را تهدیدکننده‌تر از احساسات ضدصهیونیسم در پراکندگی یهودیان می‌دانند.«رادی ریولین»، رئیس سابق کنست و از رهبران برجسته حزب «لیکود»، نمونه دیگری از حلول روح ناامیدی در اسرائیلی‌ها بیان می‌کند. وی بر این باور است که شمار بسیاری از اسرائیلی‌ها در تلاش برای به دست آوردن گذرنامه اروپا هستند تا در صورت نیاز، از اسرائیل خارج شوند.

وی در مقاله‌ای در چهاردهم آوریل اظهار می‌کند: چنین تلاش‌هایی تنها می‌تواند این احساس را ریشه‌دارتر کند که کشورشان در آستانه فروپاشی است.
وی هشدار می‌دهد: این باور بر آمادگی اسرائیلی‌ها برای داوطلب شدن برای خدمت نظام در کنار جنگ و جانفشانی برای امنیت کشورشان، تأثیر بسزایی خواهد داشت. این امر همچنین بر یکپارچگی و اتحاد میان اسرائیلی‌ها نیز تأثیر خواهد داشت و منجر به ایجاد شکاف‌های اجتماعی، سیاسی و قومی در میان جامعه اسرائیل خواهد شد.شماری نیز بی‌میلی یهودیان برای مهاجرت به اسرائیل را دلیلی بر این می‌دانند که افسانه‌هایی که اسرائیل بر مبنای آن پدید آمد، دیگر اهمیت اصلی خود را ندارد.
«یولی گولدشتاین»، از رهبران یهودی کانادا، می‌‌گوید: هیچ‌کس دیگر با این شعار فریب نمی‌خورد که اسرائیل دفاع نهایی علیه همه فشارها بر یهودیان خواهد بود.
وی اشاره می‌کند: 85 درصد یهودیان مونترال ـ که بیشترین جمعیت یهودیان کانادا را دارد ـ از اسرائیل مهاجرت کرده‌اند.وی می‌افزاید: اسرائیل تلاش بسیاری کرده بود تا این افراد را از شوروی سابق به اسرائیل ببرد، اما پس از مدتی زندگی در اسرائیل، آنان تصمیم به آمدن به کانادا گرفتند.
برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، اختلافات شدید و بارز میان جریان‌های قومی و فرهنگی جامعه اسرائیل، تهدیدی جدی برای آینده این کشور است.
«دیوید بن گوریون»، نخستین نخست‌وزیر اسرائیل، از همان آغاز متوجه شد که پیروزی پروژه صهیونیسم، وابسته به ذوب قومیت‌گرایی و تفاوت‌های فرهنگی است که مهاجران با خود آورده بودند و تولید فرهنگ واحد و یک هویت ملی است؛ بن‌گوریون این پروژه را «دیگ ذوب‌کننده» نامید.
«مولی بیلیگ»، از روشنفکران اسرائیلی، این پروژه را شکستی مفتضحانه می‌داند و بیان می‌کند: جامعه اسرائیل قربانی چنددستگی‌های قومی و فرهنگی شده و در اختلافات و شکاف‌های ایجادشده به علت روابط میان مذهب و کشور، دست و پا می‌زند.
وی بر این باور است که جامعه اسرائیل، دیگر بازتابی از یک هویت ملی ندارد، بلکه مجموعه‌ای از هویت‌های قومی و فرهنگی درگیر است که نه تنها با هم هماهنگی ندارند، بلکه گام گذاشتن در راه هارمونی را هم رد می‌کنند.
روشن است که پس از این همه سال، دو جریان قومی اصلی اسرائیل (شرقی‌ها و غربی‌ها) هنوز هم ادغام را رد می‌کنند.
«یهودا شنهاو»، از محققان انستیتو مطالعات اجتماعی، خاستگاه شرقی‌ها را که بیشتر مورد کم‌توجهی دولت بوده‌اند، از عوامل تشدید این اختلافات می‌داند. شمار بسیاری از شرقی‌های اسرائیل، زیر خط فقر زندگی کرده‌اند.
شنهاو تأکید می‌کند: نهضت صهیونیسم نیز از همان آغاز، این عده را تنها ابزاری برای اعمال اهداف توسعه‌جویانه خود می‌دانست.
«نازی بریک»، استاد علوم اجتماعی دانشگاه حیفا، می‌گوید: این اختلاف با گذشت زمان شدیدتر می‌شود، چراکه حضور آنها در جامعه اسرائیل، همراه با رد ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی آنهاست. موقعیت پایین آنان در نردبان اجتماعی نیز نمود دیگری از این تبعیض است.
وی یکی از دلایل شکست استراتژی «دیگ ذوب‌کننده» را نیز همین کم‌توجهی به شرقی‌ها می‌داند.
یکی از نشانه‌های چنددستگی، مخالفت مهاجران روسی ـ که تقریبا 20 درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند ـ برای اتحاد و یکپارچگی با دیگر قومیت‌هاست. آنان که هم‌اکنون نیز دارای شبکه مستقل مدارس، تئاتر، سینما و بیمارستان هستند، متمایل به زندگی در محدوده جغرافیایی جدا نیز هستند. آنان دارای روزنامه‌های روسی‌زبان هستند.
علاوه بر این،‌ مذهب به جای آن‌که نقشی ارتباط‌دهنده داشته باشد، به یکی از فاکتورهای شکست استراتژی «دیگ ذوب‌کننده» تبدیل شده است.
«اوزی بنزیمان» بر این باور است که شصت سال پس از اعلام موجودیت اسرائیل، شکاف میان مذهبیون و سکولارها بیشتر شده است. وی می‌گوید: این دو دسته در سال‌های دهه پنجاه و شصت در اورشلیم، تل‌آویو و حیفا در کنار هم زندگی می‌کردند، اما هم‌اکنون قادر به این همزیستی نیستند و معمولا برخوردهای خشنی ایجاد می‌کنند.
به طور کل، مشخص است برخلاف ادعاهای اسرائیل برای آماده شدن برای جشن شصت سالگی، بسیاری محافل آن، نسبت به آینده اسرائیل مشکوک هستند.

 


| شناسه مطلب: 184527







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.