شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

قضاوت تاریخ درباره شماره چهل و سوم آمریکا!

 تاریخ ایالات متحده آمریکا 43 رئیس جمهور را به خود دیده است  که اولین آنها " جرج واشنگتن " بود و  جرج بوش پسر هم آخرین آنها نخواهد بود . اسامی این 43 تن هر یک با عملکرد و شهرت های خاصی مترادف شده است و به عبارتی اسامی آنها تداعی کننده اقداماتی است که آنها به آن معروف شده اند. به عنوان مثال ، جرج واشنگتن را به خاطر استقلال طلبی وی در برابر انگلیسی ها می شناسند و "‌آبراهام لینکن " هم ( نفر شانزدهم ) به خاطر مبارزه با برده داری  شهرت یافت  و از اینرو از وی به عنوان بنیانگذار دوم ایالات متحده امریکا یاد می کنند.
 " فرانکلن روزولت " سی و دومین رئیس جمهوری آمریکا هم در سطح جهانی به خاطر راه انداختن جنگ جهانی دوم معروف شد و نام " هاری ترومن " سی و سومین رئیس جمهوری آمریکا نیز بمباران اتمی هیروشیما را به خاطر می آورد . باتلاق ویتنام نیز از شاهکارهای لیندون جانسون " سی و ششمین رئیس جمهوری آمریکاست.
نام ریچارد نیکسون نیز با رسوایی "‌واتر گیت " همراه شد و جرج بوش پدر نیز خالق جنگ دوم خلیج فارس یا توفان صحرا شد.
اما تاریخ از جرج بوش پسر و چهل و سومین رئیس جمهوری آمریکا چگونه یاد خواهد کرد؟ به اعتقاد من تاریخ بوش پسر را بدترین رئیس جمهور آمریکا خواهد دانست و حتی بدتر از نیکسون که به باور من نیکسون شایسته تقدیر است چراکه وی به جنگ ویتنام پایان داد .
به نظر من مردم آمریکا بیش از هر کس دیگری به خاطر انتخاب بوش از سوی مردم آمریکا در معرض اتهام قرار دارند و ما اگر انتخاب او را در مرحله اول سال 2000 توجیه کنیم که بازهم این مساله جای بحث دارد  و به عقیده خیلی ها الگور بسیار برتر از بوش بود اما نمی توان این راتوجیه کرد که مردم آمریکا چگونه و برای دومین بار بوش را انتخاب کردند .در حقیقت با انتخاب بوش ، نفرت جهان از آمریکایی ها به بالاترین حد خود رسید و هرچند که جهانیان قبل از بوش نیز از آمریکایی ها نفرت داشتند اما در زمان بوش پسر این نفرت به اوج خود رسید
شاید برای این مساله بتوان چند دلیل آورد : اول اینکه در زمان بوش تمامی معیارهای آمریکا که در ابتدا از سوی پدران آمریکا یعنی  توماس جفرسون، جون آدامز، الکسندر هامیلتون، وجیمس مادسون بنا شد از بین رفت . اکنون نومحافظه کاران مسیحی تمامی امور کار را در دست گرفته اند و براین باورند که آمریکا یک رسالت آسمانی دارد و آن هم نجات جهان است و در این راه هراقدامی را توجیه می کنند و به عبارتی دیگر آمریکای امروز سرزمین میعاد معرفی شده است . بوش در زمان تبلیغات انتخاباتی خود گفت :‌مسیح اصل  همه چیزی است که من براساس آن زندگی می کنم . و ملاحظه می کنیم درحالی که آمریکا پیشتر براساس یک رویه پراگماتیسم سیاسی استوار بود اما امروز بوش خود را تا حد یک مبلغ مذهبی رسانده است  که جهان باید مطیع وی گردد که در غیر این صورت باید قتل عام شود. آنچه که درعراق رخ داد و چنین بنظر می رسد مزرعه دار تگزاس می خواهد  پیش از آنکه به مزرعه خود بازگردد وارد یک ماجراجویی دیگر با ایران شود و این عقیده ای بود که هیتلر و موسولینی به آن باور داشتند و براساس آن میلیون ها نفر از ساکنان جهان را قتل عام کردند.
مشکل بوش اینست که زیادی به مشاوران نومحافظه کار خود گوش می دهد و درحقیقت شخصیت  بوش ضعیف تر از آنست که خود بتواند تصمیم بگیرد.
بنابراین وی نه دیدگاه موسسان آمریکا را دارد و نه از شخصیت کاریزمای کندی و ویلسون برخوردار است و نه بویی از اعتماد به نفس نیکسون برده است و نه حتی از دوراندیشی پدرش برخوردار است .
و چنین بنظر می رسد که بوش تنها به عقیده ساموئل هانتینگتون یعنی درگیری تمدن ها ایمان دارد که هرچند وی تا کنون یک خطر از کتاب هانتینگتنون را نخوانده است .

منبع : روزنامه  الشرق الاوسط  ترجمه مهدی عزیزی


| شناسه مطلب: 158437







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.