qodsna.ir qodsna.ir

"اسراییل" آبستن اتفاقات غیرمنتظره

این روزها اسرائیل در برابر نوعی دو راهی تعیین کننده در سطوح داخلی و خارجی قرار دارد . در ظاهر حکومت "ایهود اولمرت " فرایندهای سیاسی با تشکیلات خودگردان را با هدف دستیابی به توافق نهایی در سال 2008 بر اساس دستورکار نشست آناپلیس بشکل جدی از سرگرفته است ولی در عمل تلاشهای این رژیم  برای مستعمره سازی در کرانه باختری دو چندان شده و محاصره غزه نیز شدت بیشتری یافته است .
 بی شک سخن از ازسرگیری مذاکرات روزنه امیدی در افق سیاسی بسته این منطقه بازمی کند ولی پافشاری اسرائیل بر ادامه شهرکسازی و محاصره و تبعیض نژادی این افق سیاسی را بی ارزش می کند و اگر موضوع عرصه سیاسی پیچیده داخل اسرائیل هم به آن اضافه شود می توان گفت که این افق سیاسی تنها یک بازی با الفاظ و صرفا پوششی برای وقت کشی ها و تشدید فشار شرایط موجود خواهد بود .
جالب آن است که بدانیم 10 سال پیش نابودی افقهای سیاسی منطقه با آغاز سخن درباره طرح شهرکسازی در کوه ابوغنیم در منطقه قدس همزمان بود و جالب تر آنکه اعلام ازسرگیری مذاکرات صلح نیز با شروع برنامه های شهرکسازی و توسعه آن در کوه ابوغنیم همراه است .شگفت تر اینکه شروع شهرکسازی در ابوغنیم و تقویت آن حتی با اصول اولیه توافقنامه اوسلو که حکم به توقف شهرکسازی دارد نیز در تضاد است و البته این گذشته از تناقض آن با اصول عملی فرایند سیاسی که تحمیل واقعی و خارجی امور نمی پذیرد .
 با این وجود مهم آنست که بدانیم سیاست اسرائیل در برابر اعراب و فلسطینیان بیش از آنکه بر ملاحظات بیرونی پایبند باشد بر ملاحظات و اعتبارات داخلی استوار است و در سایه انحراف از مسیر بی سابقه احزاب راستی اسرائیل در صحنه سیاسی اسرائیل حتی تصور دسترسی به یک حل و فصل سیاسی معقول هم ممکن نیست .چرا که حزب کار بعنوان عامل اعتدال اصلی در کابینه اولمرت از شکل دادن موضعی واحد در برابر فرایند سیاسی عاجز است و "ایهود باراک" رئیس آن نیز سردمدار خط تندروان خواهان غلبه دادن امنیت بر سیاست در تمام مسائل مربوط به فلسطین می باشد .
می توان تصور کرد که ساختار حزب سردمدار "کار" که بیشتر بدنبال دستاوردهای لحظه ای بوده تا اینکه بخواهد اهداف سیاسی حاصل نماید ، نیز بسوی دستیابی به حل و فصل نهایی و مصالحه نمی باشد بلکه حتی چند تن از سران این حزب بخصوص باراک در آخرین اظهارات خود تاکید کرده اند « فلسطینیان هنوز برای مصالحه آمادگی و شرایط لازم را ندارند » تا بدین طریق رویگردانی خود از تایید قاطعانه این امررا توجیه کنند .
اما جناح مقابل حزب کار که راستگراها یعنی "اسرائیل بیتنا" و "شاس" می باشند حتی پیش از آغاز همایش آناپلیس توانستند اثبات کنند که این همایش کاملا بی معنی و بی مفهوم است و تا امروز مشخص نیست که این جناح برای پیش بردن هیچ گونه اقدامی در حمایت از تقویت رویکرد توافق صلح آمیز با فلسطینیان آماده باشد . این جناح اولین گروهی بود که با تجهیز نیروهای ابومازن در کرانه باختری به خودروهای نظامی مخالفت کرد و به نظر می رسد که خاخام " عوفادیا یوسف" رئیس جنبش شاس نقطه شروع اینگونه حرکات مخالف با فرصتهای صلح است .
اما حقیقت آنست که نکته عجیب حکومت اسرائیلی تنها در احزاب راست یا چپ آن نیست بلکه در مرکز و قلب آن قرار دارد. مشکل اساسی در حزب کادیما که هم اکنون بیش از هر زمانی نه تنها در مورد مسائل جنگ و صلح ،بلکه حتی در مسائل اجتماعی و اقتصادی دچار تفرقه داخلی شده ،نهفته است و شاهد آن مواضع تنی چند از وزیران عضو این حزب از جمله "شاؤول موفاز" درباره اعتصاب معلمان و کارکرد "یولی تامیر" وزیر آموزش و پرورش از حزب کار می باشد .
به هر حال درگیری داخلی در حکومت اولمرت تنها یک روی چهره هولناک درگیریهای گسترده در جامعه اسرائیل بطور عام و بطور خاص در عرصه سیاسی می باشد .چرا که اوضاع معارضین بهتر از اعضای ائتلاف حاکم نیست و بنیامین نتانیاهو همچنان از کسب اعتماد راستی های تندرو که حتی پیش از دستیابی وی به قدرت قصد خراب کردن چهره اش را دارند ،برخوردار نیست .همچنین درگیریهای داخلی لیکود نیز حتی با رو بوسه بین نتانیاهو و "سیلوان شالوم" هم خاتمه نیافت .
کافیست نگاهی به تفاوتهای بین لایه های بالایی و پایینی جامعه اسرائیلی بیندازیم تا متوجه شویم که اوضاع همانند آتش زیر خاکستر است. موضوع تنها موضوع اعتصاب معلمان یا اعتراض بخشهای خصوصی یا نظایر آن نیست ،چرا که اقتصاد اسرائیل از لحاظ رقمی وحجمی رشدی کرده و دستاوردهایی هم داشته اما طبقات پایین هیچ نفعی از این قضیه نبرده اند و همچنان مهاجرت معکوس را ترجیح می دهند .
گزارشهای اخیر سازمانهای جهانی درباره حقوق بشر در اسرائیل حاکی از آنست که موضوع تنفر تنها بین اعراب و یهودیان نیست بلکه بین فقیر وغنی است ! این گزارشها به تفاوت فاحش بین میزان دستمزدها و حقوق و مزایا و خدمات پزشکی و آموزشی بین طبقات مختلف اشاره کرده و آنرا بی نظیر دانسته اند .
در برابر افزایش تفاوتها قطب بندی و تشکیل جبهه های مختلف سیاسی نیز پس از مدتها پنهانی بصورت فزاینده ای خود را نشان می دهد .چرا که بازگشت احزاب راستی به تظاهرات برای شهرکسازی چیزی جز شروع آشوبگری و ملتهب سازی فضا با هدف از بین بردن فرصت شکل گیری توافق با فلسطینیان و مهمتر از آن پیش افتادن رقیب حاکم در انتخابات زودهنگام احتمالی نمی باشد .
 اکنون بیش از هر زمانی به نظر می رسد که در غیاب "‌مترسک" ایران که اسرائیل همواره در داخل و خارج از آن سوء استفاده تبلیغاتی می کرده است ، صحنه سیاسی اسرائیل آبستن تغییرات حتمی خواهد بود :یا بر هم زدن دوباره معادلات در ائتلاف حاکم و یا حرکت بسوی انتخاباتی زودهنگام برای جلوگیری از افزایش جبهه بندی و قطب سازی .


| شناسه مطلب: 157554