چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

حسن نیت امریکا به اسراییل کاهش یافته است(میزگرد2)

قسمت دوم...
  
 ما به مسائل منطقه دو نوع نگرش می توانیم داشته باشیم:  یک نگرش تاریخی و دیگری عینی . نگرش تاریخی فاکتورهای گذشته را که در انها تغییری نکرده ملاک قرار می دهد و تحولات امروزی را بر اساس ان ملاک مورد سنجش قرار می دهد . اگر بخواهیم با این نگرش به مسئله فلسطین نگاه کنیم  باید بگویم نقش امریکا در تحولات فلسطین بسیار پر رنگ است. نقش اسرائیل ، نقش رژیمهای عربی مصر، عربستان و اردن ، نقش سازمان ملل ، نقش سازمانهای قدیمی نظیر ساف، فتح و نقش تسلیحات در معادلات فلسطینی و اسرائیلی بسیار پر رنگ هستند .
ان نگرش تاریخی است که فاکتورها را مورد دقت قرار می دهد و بعد تحولات فعلی صحنه فلسطین را بر اساس این فاکتورها نتیجه گیری می کند و نتیجه اش این می شود که ما باید دائما در انتظار ابتکار عمل جبهه ای باشیم که ان جبهه، جبهه (به تعبیری)همگرا با رژیم صهیونیستی است. پس اینده تحولات به سمت منافع رژیم صهیونیستی است.
اما نگرش عینی مبتنی بر این است که ما بیاییم کار کرد فاکتورهای قدیمی را مورد بررسی قرار  دهیم و بعد فاکتورها جدید را شناسایی کنیم و بر اساس این دو موضوع تحولات جاری را تحلیل کنیم . اگر نگرش عینی به صحنه داشته باشیم این فاکتور ها امده اند وارد شده اند . ابتدا باید فاکتورهای قبلی را عرض کنم 1- نقش امریکا در مسئله فلسطین کاهش پیدا کرده است . بنابر این امریکائی ها دیگر نمی توانند باصطلاح ببرند و بدوزند و بر تن فلسطییان کنند . 2- رژیمهای عربی با ظهور فاکتور اسلام و مقاومت نقششان کاهش پیدا کرده است و رژیم های اعراب در انتخابات 84 فلسطین دچار مشکل شدند  75 درصد کرسیها مجلس فلسطین  دست حماس افتاد و حماس هم قطب بندی مشخصی داشت 3-  نقش سازمانهای قدیمی هم مشخصا کاهش پیدا کرده است. اعم از ساف یا فتح 4- نقش سازمان ملل هم به همین شکل کاهش پیدا کرده است. چرا که هر قطعنامه ای که طی 2 دهه گذشته در مورد مسائل فلسطین و لبنان صادر کرده چه به نفع اسرائیل و چه به ضرر این رژیم هیچکدام اجرا نشده است . از قبیل قطعنامه 1559 لبنان ، 1701 ... که نشان دهنده این است که نقش سازمان ملل در مقایسه  با دهه 1950 بسیار کاهش پیدا کرده است. 5- نقش تسلیحا ت هم در مسئله فلسطین کاهش پیدا کرده است. ملت و جنبشها امده اند و نقش تسلیحات را و برتری تسلیحاتی اسرائیل را کمرنگ کرده اند که در جنگ 33 روز عینا مشاهده شد . پس برداشت ما از فاکتورهای قبلی الزاما بایستی تغییراتی کند . فاکتورهای جدید که امدند : پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه واقعیت عینی است. شکست اسرائیل به همین صورت ، شکست امریکا در عراق واقعیت عینی است ، پیروزی هایی که ایران در منطقه بدست اورده و توانسته یک قطعه بزرگ جغرافیایی را در منطقه خاورمیانه نمایندگی کند که  یک سر ان در منطقه ایران و افغانستان وپاکستان  و سر دیگر ان در سودان است که ایران بر این منطقه نمایندگی می کند و قبلا هیچ کشور عربی این نقش را بر عهده نداشت .
مسئله دیگر پیروزیهای امروز فلسطین است که در مقابل اسرائیل بدست اوردنده اند و امید دارند  در حالی که اسرائیلی ها از درون دچار مشکل شده اند . اینها نگرش عینی است.
بخش دیگر نوع نگرش عینی به رفتار امریکا به اسرائیل بر می گردد، که  البته  اوباما امد در نطق خود در ایپک به شدت خود را اسرائیلی معرفی کرد ولی واقعا روند حرکت امریکا طی سالهای گذشته بیان کننده کاهش نگرش انها به اسرائیل است. ما فقط نباید  سخنان اوباما و دیگر  افراد در مورد این مسئله را مورد بحث قرار دهیم  بلکه باید رفتار عمومی امریکا را مورد ملاحظه قرار دهیم . به نظر من  دلایل بسیار زیادی وجود دارد که حسن نیت امریکا نسبت به اسرائیل مخصوصا نسبت به توان ماندگاری و پیروزی بسیار کاهش پیدا کرده است . الان حتما امریکائی ها مانند گذشته فکر نمی کنند که بگویند اسرائیل تامین کننده منافع انها در خاورمیانه است . چون چنین توانی را در این رژیم نمی بینند . بلکه نگرش ملی امریکا مبتنی بر این است که بعد از این اسرائیلی ها هیچ نفعی برای انها ندارند بلکه معتقدند اسراییل برای آنها مشکل بزرگی شده و اعلام می کنند که وجود اسراییل باعث شده است که ایران در منطقه اقتدار پیدا کند و هر گاه هر کسی سراغ ایران می رود بلافاصله اعراب متحد امریکا می گویند چرا اسرائیل را رها کرده و سراغ ایران رفته اید. عربستان بارها گفته است که ما صداقت امریکائی ها را قبول نداریم اگر صادق هستند چرا اسرائیل را رها کرده اند . در کل اسرائیل برای امریکا تبدیل شده به یک موجود هزینه بر.من با جدیت می گویم که بر خلاف اظهارات اقای باراک اوباما امریکائی ها هیچ تعهدی در دهه اینده نسبت به امنیت اسرئیل نخواهند داشت. خواهیم دید که اسرائیلی ها پس از این در معرض انتقادات تند امریکا قرار می گیرند . همین الان شکاف هست بین امریکا و اسرائیل بر سر اناپولیس . اسرائیل اصلا اناپولیس را قبول ندارد . اما امریکا بسیار با جدیت ان را پیگیری می کند. باز هم تاکید می کنم که معنای این حرف این نیست که اناپولیس به نفع فلسطینی ها و به ضرر اسرائیلی ها است بلکه اناپولیس یک روندی را پی گرفته که اسرائیلی ها حتما باید امتیازی بدهند مثل اعطای یک قطعه از فلسطین یا عقب نشینی از یک مسئله ایدئولوژیک.  این موضوع  برای اسرائیل در شرایط ضعف مقدور نیست  و لذا یک مقاومتی در براب طرح اناپولیس دارند .
ما حتما باید در تحلیل امروز فلسطین نگرشهای عینی را هم دخالت دهیم تا بتوانیم نتایج مرغوب تری از تحولات بگیریم .

میزان تاثیر گذاری اتحادیه عرب در گفتگوی ملی فلسطین

عربستان و بسیاری از دولتهای دیگر عربی نسبت به تحولات خاورمیانه احساس ضعف می کنند مثلا عربستان احساس می کند که در مورد عراق نقش قابل توجهی ندارد. به همین شکل بحران فعلی عربستان در جریان اجلاس وزاری عربی در قاهره خود را نشان داد. همچنین در مقدمه اجلاس دوحه نشان داد عصبانیت شدید اقای فیصل که چقدر از روند تحولات ناراضی اند. عربستان به این نتیجه رسیده که درفلسطین  هیچ نقشی نمی تواند ایفا کند در خصوص روند عمومی جبهه عربی  و در مورد سوریه احساس می کنند طرف بازنده هستند .از آن طرف که روز به روز بازندگی عربستان بیشتر می شود دولتهای کوچک منطقه نقش منطقه ای ایفا می کنند . که نمونه ی آن اجلاس دوحه بود . در این اجلاس قطری ها  امدند که یک برگی به برگهای پیروزی سیاسی خودشان بیفزایند تا قطر بتواند در عرصه منطقه به موازات حرکت اقتصادی موفقیتهای بدست اورد . این برای عربستان قابل قبول نیست و البته یک حس مشترکی بین عربستان و مصر وجود دارد چون مصریها هم به همین میزان مغبون هستند از تحولات خاورمیانه . این که عربستان هرگونه گفتگوی ملی فلسطینی ها را فقط دبا نظارت اتحادیه عرب می پذیرد در واقع اشاره قصد دارد رفتارهای  انفرادی کشورهای عربی را مهار و کنترل کند. از طرفی دیگر عربستان می داند که در جهان عرب امروز اساسا محورها از بین رفته اند در گذشته مصر یک محور تعیین کننده بود عربستان یک محور تعیین کننده بود اما امروز همان کشورهای بزرگ فقط به اندازه کشورهای کوچک تاثیر دارند . امروز نقش سوریه اگر از عربستان بیشتر نباشد کمتر نیست چرا که در فلسطین تعیین کننده است در لبنان هم همینطور در عراق هم به همین شکل در حالی که دیگر کشور های عربی در این 3 حوزه مهم غائب محسوب می شوند . این مسایل عربستان را وادار به واکنش کرده است. این ضعف عربستان است. این کشور از طریق اتحادیه عرب و تاکید بر نقش این اتحادیه قصد دارد نقش تاریخی خود را ایفا کند تا بتواند این مسئله را مهار نماید. در عین حال هیچ تفاوتی در نتیجه حاصل نخواهد شد چه ما بگوییم عربستان بخواهد اتحادیه عرب دخالت کند چه بخواهند این اتحادیه در مورد فلسطین دخالت نکند. ماجرای لبنان و مفاد دوحه نشان داد که عربها وقتی با هم جمع می شوند احساس ضعف می کنند و ناچارند به چیزی تن دهند که اصلا به ان مایل نیستند.  مفاد بیانیه دوحه با دیدگاههای هیچکدام از کشورهای عربی که پای ان را امضا کردند همخوانی ندارد ولی ان را امضا کردند چون ضعیف هستند و توان اثر گذاریشان را از دست داده اند . اگر هم امضا نکنند ان تحول اتفاق می افتد چه بهتر که این تحول نامی از انها را هم در کنار خودش داشته باشد .   


* متن سخنرانی دکتر سعدالله زارعی در میزگرد سیاسی خبرگزاری قدس تحت عنوان " گفتگوی ملی فلسطین ؛بسترها و ندازها"


| شناسه مطلب: 155121







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.