جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

آیا اسراییل اجازه تشکیل کشور فلسطینی را خواهد داد؟

سؤالی که اکنون برای بسیاری از اذهان ایجاد شده این است که آیا حکومت خودگردان فلسطین، تحقق آرمانهای فلسطینیان است یا نه؟ آیا ایجاد کشوری مستقل و خودمختار خواهد توانست به اختلافات اعراب و اسراییل خاتمه دهد؟ آیا اسراییل اجازه خواهد داد کشوری ایجاد گردد که او را در معرض خطر قرار دهد؟

این پرسشها از آنرو در ماهها و روزهای اخیر مطرح می شود که دولت جرج بوش رییس جمهوری آمریکا قصد دارد تا زمان باقی مانده از دوره ریاست جمهوری اش تا پایان سال 2008 در چارچوب توصیه های آناپولیس کشوری نیم بند در کرانه باختری برای تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس ایجاد نماید. تا به این ترتیب به یک موفقیت صوری در سیاست خارجی خود نایل شده و از این طریق با کسب امتیازاتی به رتق و فتق پرونده های دیگر منطقه خاورمیانه بپردازد.
زمانیکه در سپتامبر سال 1993 قرارداد اسلو منعقد شد، بسیاری از ناظران با خوشبینی گمان می کردند اختلافات اسراییل و اعراب به سر آمده است. هم اسراییل به هدف خود- امنیت- دست یافته و هم اینکه سازمان آزادیبخش فلسطین توانسته به نمایندگی از کلیه فلسطینیان، حکومتی را ایجاد کند. به نظر آنها نیم قرن مبارزه فلسطینیان علیه اسراییل نتیجه أی به بار نیاورد و این مذاکره بود که توانست فلسطینیان را دور هم جمع کند. در مورد اینکه چرا اعراب و بخصوص فلسطینیان، حاضر شدند پس از نیم قرن مبارزه و تلاش در پشت میز مذاکره با اسراییل بنشینند نظرات گوناگونی وجود دارد. حسنین هیکل روزنامه نگار معروف مصری یکی از این عوامل را که باعث شد صلح اعراب و اسراییل به این مرحله نزدیک شود، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می داند. هیکل در موضعگیری خود نسبت به پیمان غزه، اریحا به مسائل زیر اشاره می کند:
الف: در حاشیه قرار گرفتن کشورهای اسلامی در دنیای امروز
ب: نظام جدید جهانی به سرعت متحول می شود و فرصتی برای معالجه جراحت دیگر کشورها وجود ندارد.
ج: اتحاد جماهیر شوروی از موقعیتی که داشت، تنزل کرد و فلسطینی ها را همراه خود به سالن کنفرانس صلح برد.
ادوارد سعید، متفکر و منتقد بزرگ اجتماعی- ادبی فلسطین نیز همچون هیکل، پیروی شوروی از آمریکا را در انعقاد این پیمان مؤثر می داند ضعف اتحاد جماهیر شوروی سابق و درگیری داخلی و هم چنین بحران اقتصادی ناشی از فروپاشی شوروی این اختیار را از شوروی سابق سلب کرد تا همچون سابق به نقش سنتی و حمایتی خود از اعراب بپردازد. نیاز شدید شوروی سابق در این زمان باعث گردید که ایالات متحده در قبال دادن امتیازات مادی و اقتصادی به شوروی، این کشور را در بعضی از سیاستهای خود منجمله جنگ کویت و هم چنین کشاندن شوروی به مذاکرات صلح همراه سازد. علاوه بر تأثیری که فروپاشی شوروی بر نزدیک شدن فلسطینیان به اسراییل داشت، جنگ آمریکا و عراق، در بحران خلیج فارس، سبب گردید که فلسطینیان و بویژه سازمان آزادیبخش فلسطین از لحاظ مادی آسیب جدی ببیند. در این جنگ، یاسر عرفات در یک اشتباه سیاسی از صدام حسین حمایت کرد و حمایت او باعث گردید که یک حالت بدبینی و عدم اعتماد از طرف اعراب راجع به فلسطینیان ایجاد گردد. عربستان سعودی و کویت که از تأمین کنندگان مالی ساف بودند بخاطر حمایت یاسرعرفات از صدام، بسیاری از کمکهای خود را قطع نمودند که این حالت خود بخود باعث تنهایی فلسطینیان و نزدیک شدن تدریجی فلسطین به سمت اسراییل شد. سپرده های 335 میلیون دلاری ساف در بانکهای کشورهای نفت خیز خلیج فارس مسدود شد و اسطوره ای که از ساف در نزد کشورهای غرب ساخته شده بود، در هم ریخت. تا سال 1990 (از سال 1979 تا سال 1990) کمکهای مالی کشورهای نفت خیز خلیج فارس به ساف، بالغ بر یک میلیارد دلار بود که علاوه بر قطع شدن این کمک، بسیاری از فلسطینیانی که در کویت مقیم بودند و برای فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی پول حواله می کردند از کار بیکار شده و تعدادی از آنها از کویت اخراج شدند، از سوی دیگر در پناه توجهی که افکار عمومی نسبت به بحران خلیج فارس داشت، توازن جمعیتی اراضی اشغالی فلسطین از حالت تعادل خارج گشت و اسراییل توانست در سایة این بحران بسیاری را از کشورهای شوروی و اتیوپی راهی اسراییل کند.
در اسراییل نیز بوجود آمدن تحولاتی باعث گردید که این رژیم نیز متقابلا" به صلح بیندیشد و گامهای اولیه را بردارد. در انتخابات سال 1992 اسراییل، حزب کارگر به رهبری اسحاق رابین به پیروزی رسید. انتخاب رابین و حزب کارگر به نخست وزیری رژیم اسراییل، باعث به وجود آمدن جوی خوش بینانه و امیدوار کننده در بین طرفداران سازش گردید. اگر چه حزب کارگر نیز به اندازة حزب لیکود برای امنیت اسراییل اهمیت قائل است ولی رابین معتقد بود که باید با ساف گفتگو کرد و ممنوعیت برقراری تماس با ساف را لغو کرد. حزب کارگر همگام با بسیاری از رهبران اسراییل اعتقاد داشت که اگر اختلافات اعراب و اسراییل به راه حل نهایی نرسد، جهان عرب و مخصوصا" فلسطینیان به سوی تندروی و بنیادگرایی بیشتری کشیده می شوند. البته برخی، این نظر را که بر سر کار آمدن حزب کارگر در انتخاب سال 1992 یکی از دلایل انعقاد قرارداد غزه- اریحا بود قبول نمی کنند و اعتقاد دارند که حزب لیکود نیز همچون حزب کارگر، به توافق کمپ دیوید دست یافته است و نمی توان یکی از آنها را صلح طلب و دیگری را جنگ طلب عنوان کرد. آنها نظر خود را اینطور استدلال می کنند که هر دو حزب، ماهیت و هدف واحدی دارند و تغییر شرایط است که یکی از احزاب را وادار می سازد تا در بعضی مواقع چهرة خشن و جنگ طلب بخود بگیرد و مسائل امنیتی کشور، عامل زمان، و مشکلات اقتصادی را از جمله عواملی می دانند که حزب کارگر را به سوی مصالحه با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) کشاند.
هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا معتقد است که مراسم کاخ سفید (امضای پیمان غزه – اریحا) به خاطر خستگی و تحلیل قوا و فرسودگی طرفین میسر گردید: فرسایش مادی از نقطه نظر ساف و فرسایش روانی از نطقه نظر اسراییل. هنری کیسینجر در مطلب خود به انزوا و تنها ماندن یاسر عرفات اشاره می کند که زمانی یکی از ثروتمندترین سازمانهای آزادیبخش جهان را اداره می کرد و این او و سازمانش تنها مانده بودند.(1) نبیل شعث از کادرهای بلندپایه ساف نیز می گوید:
ــــــــــــــــــــ
1- کدیور، جمیله- پشت پرده صلح، تهران، 1374

"شکی نیست که بحران ساف باعث شد که اسراییل برای پذیرش صلح هر چه زودتر اقدام کند، چرا که می ترسید اگر در ساف انشعابی صورت بگیرد، دیگر نخواهد توانست پیمان صلح را با یک طرف فلسطینی توانا امضاء کند."
این گفته ما را به این نکته می رساند که حزب کارگر در واقع ماهیتی صلح طلبانه و سازشکار نداشته است تا او را حزب دیگر اسراییل، لیکود، متمایز کند بلکه حزب کارگر توانسته از فرصتهای بدست آمده حداکثر استفاده را ببرد و متوجه ضعف مادی، روانی ساف گردد. شاید اگر حزب لیکود نیز بر سر کار بود بخاطر این ضعف ها دست به اقدامات صلح جویانه می زد.
گرد آمدن چنین شرایطی بود که قرارداد غزه- اریحا را در واشنگتن پس از چندین دور مذاکرات در سپتامبر 1993 به نتیجه رساند و برطبق آن دو طرف، یکدیگر را به رسمیت شناختند و موافقت شد که یک خودگردان فلسطینی را نخست در غزه- اریحا ایجاد کنند و سپس در نقاط دیگری از کرانه غربی رود اردن توسعه دهند. خودگردانی می بایست شامل امور بهداشتی، آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی، جهانگردی و مالیات و پلیس باشد. اما مسائل مربوط به شهرکهای یهودی نشین، پناهندگان فلسطینی و بیت المقدس شرقی به آینده موکول می شد.(1)دومین مرحله از سازش عرفات- اسراییل که به پیمان طابا معروف شد مشتمل بر 400 صفحه بود و در مورد چگونگی واگذاری 6 شهر اشغالی شامل رام الله، بیت لحم، طولکرم، جنین، قلقیلیا و بخشی از شهر الخلیل و هم چنین 450 روستای فلسطینی نشین کرانه باختری رود اردن بود. از جمله مفاد این توافق، تعهد ساف مبنی بر حذف موادی از اساسنامه ساف است که در آن نابودی اسراییل ذکر شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- لازم به تذکر است که ایدة ایجاد حکومت خودگردان فلسطینی، ایدة جدیدی نیست و در سال 1974 نیز حزب کارگر قصد داشت برای نشان دادن حسن نیت خود دست به یک عقب نشینی یک جانبه از اریحا بزند. غزه و اریحا با موانع و مشکلات عمده ای مواجه بود که اسراییل ترجیح می داد آنها را به خود فلسطینیان واگذار کند.

اختلاف میان جناحهای فلسطینی
این قرارداد از همان ابتدا با موانع و مشکلات عمده أی مواجه شد که عمدتا" از بی اعتمادی به اهداف اسراییل سرچشمه می گرفت. آنچه که باعث این بی اعتمادی می شد، ریشه در تاریخچة صهیونیسم و توسعه طلبی آن داشت و اینکه هیچ کس در اسراییل واقعا" به فکر صلحی واقعی نبوده است. قرارداد غزه- اریحا در واقع اولین قراردادی نبود که بین اعراب و اسراییل منعقد می شد، بلکه دنباله پنهان مذاکرات محرمانه أی بود کهک از قبل پی ریزی شده بود. قبل از نخست وزیری رابین نیز مذاکرات مادرید در سال 1991 وجود داشت که هیچ نتیجه أی نداشته است و اسحاق شامیر، نخست وزیر سابق اسراییل، پس از اینکه در انتخابات سال 1992 شکست خورد علنا" ابراز داشت که مذاکراتیکه او برعهده داشته است – کنفرانس مادرید 91- چیزی به جز بازی سیاسی نبود و قصد او به درازا کشاندن گفتگوها با فلسطینیان بود تا در سایة آرامشی موقتی بتواند 500000 یهودی را در شهرکهای یهودی نشین مستقر سازد و اسحاق شامیر بخوبی توانسته بود از تاکتیک تأخیر در رسیدن به اهداف خود و رژیم صهیونیستی سود ببرد. بدین خاطر بود که هیچ آینده روشنی برای مذاکرات واشنگتن متصور نبود. فتحی شقاقی، یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی که در ژانویه سال 1996 توسط عامل موساد در رسالت به شهادت رسید، پس از مذاکرات قرارداد غزه- اریحا به کلام امام خمینی استناد می کند که امام در دیدار با او ابراز داشته بود که یاسرعرفات بیشتر از حقوق یهودیان حمایت می کند تا فلسطینیان، فتحی شقاقی، یاسر عرفات را فرد در هم شکسته أی می دانست که آمادگی کامل داشت هر گونه تنازلی را در برابر دشمن صهیونیست حال هر نتیجه أی که می خواهد داشته باشد، و در همان حال که هیأت فلسطینی دربارة قدس و آبادیهای صهیونیست نشین و حاکمیت بر اراضی فلسطین صحبت می کرد، عرفات بصورت پنهانی به اسراییلیها امتیاز می داد. بحدی که اسراییلیها به این نتیجه رسیدند که معامله کردن با عرفات بر گفتگوی با "حیدر عبدالشافی"(1) ترجیح می داد، حتی عرفات بر "فیصل الحسینی"(2) هم ترجیح می داد. شقاقی عقیده داشت که طرف اسراییلی، عرفات را آمادة پذیرش شرایط خود می دید و از طرفی می خواست که از نهضت مردم غزه رهایی یابد که نتیجه آن سرکوب انتفاضه و مجاهدین، توسط عرفات به نمایندگی از اسراییل خواهد بود. به نظر شقاقی در مقایسه میان پیمان کمپ دیوید و پیمان غزه- اریحا، پیمان اخیر خطرناکتر است زیرا که در پیمان کمپ دیوید حداقل بحث متوقف کردن شهرکهای صهیونیست نشین و عقب نشینی اسراییل از کرانه غربی مطرح شده است در حالیکه در پیمان غزه – اریحا هیچگونه ضابطه یا محدودیتی برای شهرکها مطرح نیست و اگر اسراییلی ها نتوانند بر تعداد این شهرکها بیفزاید، این امکان را دارند که شهرکها را گسترش دهند. فتحی شقاقی عقیده داشت که این پیمان صرفا" در مورد غزه – اریحا خلاصه نمی شود و این پیمان در مورد همه منطقه است و این پیمان این امکان را به اسراییل می دهد که تبدیل به مرکز مهم خاورمیانه جدید شود که در آن در حاکمیت و مالکیت بر نفت و آب خود را سهیم می دانند و علاوه بر آن اثرات امنیتی و سیاسی و اقتصادی خواهد داشت، این پیمان تنها به ضرر مصالح ملت فلسطین نیست که تنها 400 کیلومتر مربع را در اختیار خواهد گرفت و 98% سرزمین فلسطین در اختیار صهیونیستها باقی می ماند و چه سمتی بزرگتر از این بر مردم فلسطین، مردمی که برای آزادی سرزمین خود هفتاد و پنج سال مبارزه و جهاد کرده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حیدر عبدالشافی یکی از اعضای شورای سیاستگذاری فلسطین است، و یکی از اعضای هیئت مذاکرة فلسطینی- اسراییلی.
2- یکی از اعضای هیأت مذاکره کنندة فلسطین - اسراییل

این پیمان، امنیت اردن را نیز تهدید می کند زیرا در فاصله شرق مدیترانه تا مرزای عراق بیشتر از دو دولت نمی تواند وجود داشته باشد و اگر قرار است در این منطقه اسراییل باشد، یک رژیم دیگر خواهد بود که شامل اردن می شو. از اینرو اردن از آینده و سرنوشت خود هراس دارد. به نظر فتحی شقاقی، گروههای فلسطینی هیچگاه گمان نمی کردند که عرفات آمادگی عقب نشینی و انحطاط را تا این حد داشته باشد و اینک که در مقابل کار انجام شده قرار گرفته اند، در برابر این پیمان، یک حرکت و مخالفت وسیع فلسطینی وجود دارد و مخالفان، گروههای دهگانه فلسطینی هستند که شامل جهاد اسلامی، حماس، جبهه خلق، جبهه دموکراتیک، جبهه خلق (فرماندهی کل) و گروههای دیگر است. گروههای دیگری هم هستند که جزء گروههای دهگانه نیستند اما مخالفند، مانند سازمان فتح انقلابی به رهبری ابونضال، جبهه آزادیبخش عربی و همینطور جناحی در درون فتح مانند هانی الحسن، عباس زکی، محمد جهاد و صخره حبش (ابونزار) و فاروق قدومی که تمامی آنان از اعضای کمیته مرکزی فتح هستند. موافقان پیمان، در واقع بخشی از فتح هستند و نه تمام فتح، و گروه منشعب از جبهه دموکراتیک به ریاست "یاسر عبدربه" و بخشی از حزب کمونیست که آنهم حزب بسیار کوچکی است. وقتی عرفات در کمیته مرکزی فتح اعلام کرد که آن کمیته موافق پیمان است، اعضای کمیته مرکزی از جلسه خارج شدند و اعلام کردند که هیچ گاه متفقا" چنین پیمانی را تصویب نکرده اند. وقتی عرفات کمیته اجرایی را دعوت کرد، فقط 8 نفر از اعضای کمیته اجرایی که تعداد آنها 18 نفر است، اعلام موافقت کردند. بعقیده شقاقی، سازمان ساف یک سازمان اداری فاسد است و هیچگونه استبعادی ندارد که اقتصاد فلسطین را تخریب نماید و اقتصاد فلسطین را بیشتر از آنچه امروزه ضعیف است، ضعیف تر می کند. آنان تجربه ربع قرن مفسده در این مورد را دارند و مردم خواهند دید که آنان این میلیاردها دلار را (منظور 2 میلیارد دلار منظور شده برای غزه- اریحا) هم بر باد خواهند داد.
در حال حاضر، مخالفین پیمان غزه- اریحا در فلسطین در قالب گروههای دهگانه قرار گرفته اند. این گروههای دهگانه که از ابتدا مواضع شان در مخالفت با این پیمان بود، نتوانستند به هدف خود که همانا جلوگیری از امضای این پیمان بود برسند. موانع مختلفی آنها را تحت فشار قرار داد و حمایتهای آمریکا و حتی برخی از کشورهای جهان باعث شد که این طیف گسترده نتواند اقدام لازم را انجام دهد. این گروههای دهگانه اگر چه در بعضی مسائل اختلافاتی دارند و این طیف، ایدئولوژیهایی مختلف را در برمی گیرد بعنوان مثال از مارکسیسم تا اسلام، ولی اینها توانایی آن را دارند که در موقع لزوم بدون یاسرعرفات، مخالفت خود را با روند سازش صلح اعلام کنند. آنچه که این گروهها را بهم پیوند می دهد همانا ضدیت و مخالفت با پیمان عرفات- اسراییل است. خود این گروهها را بهم پیوند می دهد همانا ضدیت و مخالفت با پیمان عرفات- اسراییل است.
خود فتحی شقاقی عقیده داشت:
"آنچه تاکنون جلوی گروههای دهگانه و مردم را در فریاد برآوردن علیه عرفات و پیمانش گرفته است، ترس از درگیری و جنگ داخلی است همان چیزیکه عرفات درصدد بوجود آوردن آن است ولی این ترس هرگز نخواهد توانست ما را از مبارزه مان با دشمن منع کند."
امروزه بوضوح دیده می شود که خود یاسر عرفات نیز از دستیابی به یک دولت مستقل فلسطینی ناامید گشته و با توسل به بعضی از جنبشهای اسلامی فلسطینی، خواهان آن است که حداقل این حمایتها را نیز از دست ندهد. دکتر رمضان عبدالله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین گفته است که اگر سازمان آزادیبخش فلسطین خود را از توافقنامة اسلو آزاد کند و چارچوب مناسبی برای جهاد علیه صهیونیستها فراهم شود، جنبش جهاد اسلامی حاضر به پیوستن به آن می باشد. دکتر رمضان عبدالله عقیده دارد که یاسر عرفات قرارداد اسلو را برای فلسطین امضاء نکرد ولی اگر آنرا به خاطر فلسطین لغو نماید می توان او را بخشید. دبیر کل جنبش جهاد اسلامی تنها راه خلاصی یاسر عرفات از دام آمریکا و رژیم صهیونیستی را همانا خروج او از غزه می داند و به عقیدة او تشکیلات خودگردان تاکنون چندین عملیات شهادت طلبانه توسط جنبش جهاد اسلامی و حماس را خنثی کرده است و مسئولین این تشکیلات، شهدا را بعنوان تروریست معرفی کرده اند.
بعقیدة دکتر رمضان عبدالله، هم اکنون بیش از سه هزار فرد مسلح در دستگاههای امنیتی و نظامی تشکیلات خودگردان مشغول به کارند، طبق توافقنامة اسلو آنها برای خدمت به امنیت رژیم صهیونیستی تشکیل شده اند. آنها در دو سال گذشته خطرات بیشتری را نسبت به نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای مجاهدان بوجود آوردند، این نیروها چندین عملیات نظامی بزرگ را خنثی کردند که بعضی از این عملیات می توانست کل اسراییل را بلرزاند. از طرف دیگر تشکیلات خودگردان صدها تن از فرزندان فلسطین را به زندان افکنده است و اگر عرفات واقعا" بخواهد در برابر رژیم صهیونیستی بایستد باید این را به خوبی بداند که جوانان جنبش های اسلامی همگی شهدایی هستند که آن فیض تا مدتی برایشان به حالت تعلیق درآمده است. عرفات کالبد سازمان آزادیبخش و کلیه دستاوردهای ملت فلسطین را به پای تشکیل حکومت خودگردان ریخت، سازمانی که با آرمانهای آزادی فلسطین از طریق مبارزة مسلحانه به فعالیت پرداخت و در سطح جهان به رسمیت شناخته شد حال مبدل به خدمتگزاری برای طرحهای سازشکارانه أی شده است که با هدف از بین بردن کلی فلسطین و تثبیت رژیم صهیونیستی بعنوان قدرتی منطقه أی تدوین گردیده اند. به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط سازمان آزادیبخش فلسطین و نیز امضای توافقنامه اسلو باعث گردید تا صهیونیستها در مواضع حساسی از امت عربی و اسلامی رخنه کنند، و در عوض خود سازمان آزادیبخش فلسطین در جهت معکوس افتاده و روز به روز از امت عربی و اسلامی دورتر و دورتر شده خود را هر چه بیشتر به صهیونیستها بچسباند به نحوی که صهیونیستها از قربانی خود بانفوذتر شدند.
پس می توان گفت که بهترین راه حل برای عرفات جهت رهایی از چنگال نتانیاهو، همانا گسستن ارتباط موجود بین سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطینی است تا بتواند به تجدید چارچوب مبارزاتی این سازمان و نه وجه سازشکارانه فلسطینی بپردازد. عرفات هنگامیکه توافقنامه اسلو را به امضاء رساند از آن به عنوان "صلح شجاعان" یاد نمود ولی الان خود نیز ملاحظه می کند که خبری از صلح نیست. تنها چیزیکه در جریان است جنگ مستمر شهرکسازی، ویرانی منازل، بیرون راندن از منازل و انواع و اقسام دیگر تروریسم صهیونیستی است. عرفات باید همان کاری را انجام دهد که "مصطفی النحاس" در مصر انجام داد. او در سال 1931 معاهده أی را با بریتانیاییها به امضاء رساند ولی در سال 1951 آنرا لغو نموده در این باره جمله مشهور خود را گفت:
"من آنزمان این معاهده را برای حفظ منافع مصر به امضاء رسانیدم و هم اکنون نیز برای حفظ منافع مصر آنرا لغو می کنم."
یاسرعرفات که برای حفظ منافع فلسطینیان و برای فلسطین توافقنامه را به امضاء نرسانده بود، حال در صورتیکه برای فلسطین آنرا لغو کند ممکن است که از گناهانش چشم پوشی شود.
یاسرعرفات نیز این مسئله را بوضوح درک کرده است و اینک در مقابل شکستهای پی در پی این که در توافقنامه اسلو و اجرای بندهای آن بوجود می آید، سعی در تمسک به این جنبشها و گروهها دارد. یاسر عرفات در اسفند 75 کنفرانسی را بدین منظور برگزار کرد و از همه جنبش های اسلامی دعوت بعمل آمد تا در این گفتگوی ملی شرکت جویند، تعدادی از گروهها معتقد بودند که عرفات ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره این جنبش ها وارد کرده است اما اینک که خود را تنها در برابر اسراییل می بیند سعی در گرد آوردن دوستان سابق دارد، یکی از این ضربان نیز توافقنامه الخلیل(1) عنوان می شد. بنابراین این کنفرانس نتوانست کلیه جنبش ها را به هم نزدیک سازد و برخی از آنها منجمله جنبش جهاد اسلامی آنرا تحریم کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- توافقنامه الخلیل در 75.10.26 (ژانویه 1997) بین یاسر عرفات و نتانیاهو به امضاء رسید و براساس آن شهر الخلیل بدو قسمت تقسیم گردید که حرم ابراهیمی زیر سلطه صهیونیستها قرار گرفت همچنین براساس این توافقنامه یاسر عرفات متعهد گردید در کنار روابط امنیتی با رژیم صهیونیستی، جنبشهای اسلام گرا را نیز سرکوب نماید.

اقدامات دولت خودگردان
تشکیلات خودگردان در این مدت که بوجود آمده بازداشتهای وسیعی را انجام داده که اغلب آنها بدون محاکمه بوده است و حتی سازمان عفو بین الملل نیز در گزارش خود می گوید که صدها بازداشت شده برخلاف قوانین و عرف بین الملل در زندانهای تشکیلات خودگردان بسر می برند، همچنین صدها فلسطینی از جمله زندانیان سیاسی مورد شکنجه قرار می گیرند. گزارش مزبور به نقل از سرلشکر نصر یوسف رییس امنیت ملی تشکیلات خودگردان می نویسد:
"نیروهای امنیتی فلسطینی توسط شورایی به رهبری یاسر عرفات اداره می شوند ولی با این حال مشاهده گردیده که شاخه های مختلف نیروهای امنیتی عملا" مستقل از واحدهای دیگر به فعالیت مشغولند و از میان نیروهای امنیتی، نیروهای ضد اطلاعات مأمور اصلی بازداشت مخالفان سیاسی می باشند.
بنابراین گزارش از سال 1994 تاکنون، 50 تن کشته و بیش از 100 نفر توسط پلیس عرفات زخمی شده اند که اغلب این کشته ها طی اعدامهای بدون محاکمه و به جرم مخالفت با تشکیلات خودگردان فلسطین بوده است، حجم و محدوده بازداشتها شامل خبرنگارانی نیز می گردد که جرمشان تنها انتقاد و یا سرپیچی از دستورات یاسر عرفات بوده است. بعنوان مثال می توان از "راحی الصورانی" رییس مرکز فلسطینی حقوق بشر، "باسم عید" یکی از پژوهشگران متخصص در امور حقوق بشر، "ایاد السراج" کمیسر کمیسیون فلسطینی حقوق شهروند، "محمد دهمان" مدیر دفتر غزه سازمان "وجدان" نام برد.
نکته جالب اینجاست که خود نیروهای امنیتی حکومت خودگردان که زمانی تحت شکنجه های رژیم صهیونیستی بوده اند، همین تجربیات شکنجه را به هموطنان خود منتقل کرده و در طی بازجوییها از آن شکنجه ها استفاده می کنند، "محمد جمیل" یکی از شکنجه شدگانی است که در 31 جولای 1996 بخاطر سوزاندن به وسیله وسایل برقی درگذشت. نه تنها محمد جمیل بلکه بنابر گزارش سازمان عفو بین الملل تا کنون 9 نفر دیگر جان خود را در اثر شکنجه ها از دست داده اند.
رفتارهای یاسرعرفات بعضی اوقات آنقدر دیکتاتورمآبانه بوده است که تعداد زیادی از اعضای شورای سیاستگذاری تشکیلات خودگردان، از رفتارهای عرفات و عدم قبول هر نوع بازنگری در رفتار و خط مشی تشکیلات شکوه و گلایه نموده اند.(1) صلاح التعمری یکی از اعضای شورای سیاست گذاری در این باره می گوید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامه الحیات چاپ لندن (75.10.12) نشریة نداء القدس

"عرفات اصلا" عادت به حسابرسی اعمال نداشت و اصلا" از کلمه شراکت چیزی نمی داند."
به گفته حیدر عبدالشافی یکی دیگر از اعضای شورا، عرفات به تصمیم های این شورا عمل نکرده و سعی می کند تا این شورا را به شورایی حاشیه أی مبدل نماید. تشکیلات خودگردان و در رأس آن یاسرعرفات بخاطر اجحافی که در حق همه مردم فلسطین می کند روز به روز محبوبیت خود را از دست می دهد و اکثر قریب به اتفاق فلسطینیان از ایدة برکناری دولت یاسر عرفات بعلت اتهامهایی که به تشکیلات خودگردان در مورد انواع فساد داده می شود، حمایت می کنند.(1)

فساد مالی در حکومت خودگردان
روز به روز بر وسعت رسوایی های گوناگون و بخصوص فسادهای مالی عرفات، وزرا و مسئولین بلند پایه تشکیلاتش افزوده می گردد به نحوی که تاکنون مقدار این فسادهای به بیش از 326 میلیون دلار رسیده است.(2) این فسادها در حدی بود که در پی فاش شدن فسادها و رسوایی های مختلفی که در شرکت "البحر"(3) بوقوع پیوسته یاسرعرفات آنرا ملی اعلام کرده و پس از عزل مدیر عامل آن خالد اسلام، شورای پنج نفره را بعنوان شورای مدیریت جدید این شرکت تعیین نمود. از طرفی کشور نروژ که نقش بسیار فعالی بعنوان میانجی در امضای توافقنامه سازش بین رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1993 ایفا نمود و هم اکنون ریاست کمیسیون ویژة ارتباط کشورهای اعطاکنندة کمکهای مالی به فلسطینیان را برعهده دارد، از تشکیلات خودگردان خواسته که رسما" در مورد سوء استفاده از اموال عمومی فلسطینیان و کمکهای اعطاء شده به آن تشکیلات توضیح بدهد. درخواست نروژ براساس گزارش ششصد صفحه أی بود که براساس آن تعدادی از وزرای فلسطینی و کارمندان بلند پایه تشکیلات خودگردان به سوء استفاده از 356 میلیون دلار از اموال عمومی در سال 1996 متهم شده اند.(4)
حتی در گزارش دیگری که خود شورای سیاستگزاری فلسطین تهیه کرده است معلوم گردیده که فقط اجاره های بعضی از ساختمانهای وزارت خانه ها به بیش از 400 هزار دلار بالغ گردیده و همین مقدار نیز برای دکوراسیون و اسباب و اثاثیه آنها صرف شده است، و بعضی از مسئولین از هشت خط خصوصی تلفن های معمولی و موبایل استفاده نموده و هر یک حداقل 15 نفر را برای محافظت از خود گمارده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نداء الوطن، 76.3.26
2- الحیات، 76.1.8
3- صاحب این شرکت یاسر عرفات بوده است.
4- نروژ از سال 1993 تاکنون (سال 1996) در حدود یک میلیارد کرون (141.7 میلیون دلار) به مناطق فلسطینی اعطا نموده است و 400 میلیون کرون دیگر را در بودجه سال مالی 1997 به این امر اختصاص داده است.

به نظر می رسد که یاسرعرفات در روند مبارزه اش با فقر و بیکاری شکست خورده و اینک نرخ بیکاری در این تشکیلات به 48 درصد رسیده است، آنچه که تشکیلات او را بیشتر از هر چیز دیگر تهدید می کند، فسادی است که گریبانگیر او و سازمانش شده. ناتوانی او در مبارزه با این موارد سبب گردیده که او با این هراس همیشه دست به گریبان باشد که آیا حزبش (جنبش آزادی بخش فلسطین) به او رأی اعتماد خواهد داد یا نه؟ اکنون بسیاری از اعضای فتح به مقابله با او برخاسته اند و نارضایتی آنها بیشتر بخاطر این همه اسراف و تجمل در تشکیلات خودگردان است. اعضای فتح ادعا می کنند در حالیکه حجم بیکاری در نوار غزه به بیش از 48% رسیده است.(1) مسئولین بلند پایه تشکیلات خودگردان از اتومبیلهای مدل بالا برخوردارند و در منازل بسیار مجلل سکونت دارند. منزل ابومازن یا محمود عباس که یکی از طرفین هیئت مذاکره کننده فلسطینی- اسراییلی بوده و اینک دبیر کمیته اجرایی ساف است و احتمال جانشینی اش بجای عرفات از همه بیشتر است، یکی از زیباترین منازل در منطقه الرمان است، (الرمان یکی از مرفه ترین مناطق غزه است) و با هزینه أی بیش از 2.5 میلیون استرلینگ ساخته شده است، روزی نیست که کارگران مشغول پاک کردن شعارهایی علیه ابومازن با این مضمون که وی بهای فروش فلسطین را گرفته است از دیوارهای خانه اش نباشند. وی منزل مشابهی نیز در شهر رام الله واقع در کرانه باختری ساخته است. هم چنین عظیم ترین منزل در اختیار رییس دستگاه امنیتی غزه، محمد دحلان است که از پنج طبقه روی زمین و دو طبقه زیرزمین تشکیل شده است و به گفته فلسطینیان حداقل دارای 80 اتاق می باشد. این موارد تنها به دحلان یا محمودعباس ختم نمی شود و تجمل گرایی و فساد عارضه أی است که به همة وزیران سرایت کرده است. به این خاطر بود که یاسرعرفات در پی درخواست اعضای جنبش فتح قبول کرد که کابینة جدیدی را تشکیل دهد و به تمامی مصوبه های شورای سیاستگزاری فلسطین (پارلمان فلسطین) عمل کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ساندی تایمز، ژانویه 1998

اعتراضات علیه یاسر عرفات از سال 1997 شروع شد یعنی درست زمانیکه گزارشی تهیه شد مبنی بر اینکه تعدادی از وزرای کابینة عرفات، از بودجه تشکیلات خودگردان سوء استفاده کرده و به خرید وسایل خانگی گران قیمت خارجی و تهیه تأسیسات هوای مطبوع در منازلشان اقدام کرده اند و در پی همین گزارش بود که شایع شد یکی از وزراء دهها اتومبیل بنز را بدون دادن تعرفه های گمرکی وارد مناطق خودگردان کرده و سپس همه آنها در بازار آزاد به فروش رسانده است. در گزارش همچنین آمده است که سوء مدیریت مالی و عدم توزیع اصولی داراییها و نیز باج گیری و رشوه خواریها باعث پایمال شدن بیش از 40 درصد از بودجه تشکیلات خودگردان گردیده است. همچنان که ذکر شد عدم توانایی یاسرعرفات در مقابله با فساد و فقر رو به گسترش، از محبوبیت او شدیدا" کاسته و باعث روی آوری مردم به جنبش ها و گروههای اسلامی گشته است.

اختلافات داخلی در حکومت خودگردان
علاوه بر نارضایتی رو به گسترش مردم، اختلافاتی نیز در داخل کابینة یاسرعرفات به چشم می خورد. نمونه أی از این اختلافات، استعفای وزیر کار دولت خودگردان فلسطین، "دکتر سمیر غوشه" در تاریخ 7 بهمن 1376 است و علت استعفای او اختلاف نظر با دولت خودگردان در زمینة مسائل سیاسی و اجتماعی بوده است. یکی از اعتراضات سمیر غوشه، سکوت عرفات در رابطه با اقدامات لازم پیرامون نتایج گزارش کمیته نظارت و بازرسی است که به فسادهای دولتی اشاره کرده است. اعتراض دیگر وی بر عدم وجود قوانینی است که به موجب آن قوای 3 گانه مجریه، قضاییه و مقننه فلسطینیاز یکدیگر تفکیک شده و استقلال عمل داشته باشند. به گفته وی در حال حاضر قوه قضاییه فلسطینی از استقلال برخوردار نیست.
اکنون پس از گذشت حدود چهار سال از قرارداد سپتامبر 1993، به نظر می رسد که یاسرعرفات و حکومت خودگردان به سختی زیر سؤال رفته اند و بیشتر به خائنینی شبیه هستند که با شرف و سرنوشت فلسطین بازی کرده اند. تشکیلات خودگردان بنابر عقیده برخی از جنبشهای اسلامی از سه لحاظ دینی، ملی و سیاسی خائن محسوب می گردد و در برابر تمام احکام صادره از طرف تشکیلات خودگردان، مقاومت و مخالفت می شود. بعنوان مثال زمانیکه "فریح بومدین" وزیر دادگستری تشکیلات خودگردان اظهار داشت که هر کسیکه به یهودیان و صهیونیستها زمین بفروشد با مجازات اعدام روبرو خواهد شد، با اظهار نظرهای مختلفی روبرو شد و سؤالی که در بیشتر اذهان بوجود آمد این بود که سرنوشت آن دسته از اشخاص که بطور رسمی یک سرزمین کامل را بفروش می رسانند چیست؟ این مطلب اشاره به سازمان آزادی بخش فلسطین دارد که با امضای قرارداد غزه- اریحا مشروعیت اسراییل را به رسمیت شناخته و تنها محدودة سرزمینی فلسطین را به نوار غزه تقلیل داده است. در آن زمان امضای قرارداد با طرف اسراییلی، شکستن فتوای دینی قلمداد شد زیرا که در سالهای 1956 و 1966 کمیسیون فتوای الازهر حکم به حرام بودن فروش زمینهای فلسطین به یهود را داده و بر تحریم و عدم ایجاد روابط آنها و هر جمعی که از فروش زمینهای فلسطین به یهودیان جانبداری می کند تأکید نموده و این اشخاص را مرتد و خارج از گروه مسلمین دانسته بود. ولی یاسرعرفات با زیرپا گذاشتن این حکم در واقع چهرة مشروع خود را از دست داد.

جدولی که در ذیل آمده است، اسامی شخصیتها، سازمانها، نهادها و کشورهای موافق و مخالف توافق ساف و رژیم صهیونیستی را از دیدگاه نشریات ایتالیایی بیان می کند:

مخالفان حکومت خودگردان
نایف حواتمه، رهبر جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین که گروه او یکی از گروههای دهگانه است، مخالف این پیمان بوده و عقیده دارد که عرفات و دولتهای شرکت کننده درمذاکرات باید از آن کناره گیری کنند زیرا که هدف این گفتگوها را به رسمیت شناخته شدن مشروعیت اسراییل می دان. نایف حواتمه سرزمین فلسطین را تنها متعل به خود فلسطینیان نمی داند و آنرا سرزمین همه ملتهای اسلامی و ملتهای جهان می داند. او هدف دوم از گفتگوهای صلح را تقسیم فلسطین می داند و به همین جهت معتقد است که حکومت خودگردان، تحقق خواسته های گروههای اسلامی و ملت فلسطین نیست و یاسرعرفات نتوانسته مردم را به حقوق خود برساند.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- انتفاضه، حماسه مقاومت فلسطین، اطلاعات، تهران 1372

احمد مهنا دبیر کل حزب الله فلسطین نیز می گوید:
"من عقیده ندارم که حرکتهای سیاسی ساف و یا حرکتهایی که به همین روال صورت می گیرد، بتواند به نجات فلسطین منجر شود."
شیخ سید برکه، شخصیت بلند پایه جهاد اسلامی فلسطین، "مرحله بعد از گفتگوهای صلح را که همان بوجود آمدن حکومت خودگردان فلسطین است آخرین مرحله سقوط تصور می کند و می گوید:
"دیگر بعد از آن سقوطی متصور نیست و خاتمه مرحله شکستهای دولتهای عربی خواهد بود. مرحله أی که ما آن را مرحله کمال نابودی نامگذاری کرده ایم . سرانجام این سقوط و نابودی، تسلیم طلبی است و این تسلیم طلبی تمام رهبران عرب و رهبران رسمی فلسطین را آزار خواهد داد و به زحمت خواهد انداخت، چون بعد از آن مردم با حقیقت روبرو خواهند شد و در برابر این حقیقت تلخ قرار می گیرند و یک حرکت جدیدی را شروع می کنند. بنابراین یک مرحله، مرحله سقوط بود، یک مرحله، مرحلة بعد از سقوط و مرحله بعد مرحلة جدیدی خواهد بود. چگونه ما به این مرحله نابودی و سقوط رسیدیم؟ با همین تسلیم طلبی ذلیلانه. مرم در برابر دولتهای عربی و رهبری رسمی فلسطینی رو در رو قرار می گیرند، به خاطر این حقیقت تلخی که با آن روبرو شده اند. آنها گمان می کنند این راه حل تسلیم طلبانه، آرامش را به منطقه باز می گرداند، ولی به نظر ما این گونه نیست و این باعث یک تحرک جدید در منطقه خواهد شد. اینجا منطقه أی است که مثل یک انبار باروت است. یک بعد این منطقه برگشتش به مردمی است که به اسلام ملتزم و پایبندند. و بعد دوم هم خشمی است که مردم در درون خودشان به بند کشیده اند و این دو بعد باعث می شود که منطقه همواره در حالت دگرگونی باشد. انقلابی که در ایران رخ داد، یک حادثه بزرگ بود. انتفاضه یک حرکت دیگر بود. حتی مسائلی که در لبنان هست، یک حادثه بزرگ دیگر است. منطقه أی که در قلب مردم، عشق به اسلام و خشم به دشمنان اسلام آمیخته است هموراه منطقه أی ملتهب است که البته این التهاب در جهت مصالح مسلمانان و علیه منافع دشمنان آنان است. این امام خمینی است که اگر چه در بین ما نیت، اما روح و نفس و توجه و صدای امام در بین ما حاضر است و به ما و مردم، حرکت و گرمی می بخشد و اینگونه حضور دارد.

شیخ عبدالله شامی سخنگوی جهاد اسلامی در میان فلسطینیان رانده شده از فلسطین اظهار می کند: "مردم لسطین مردمی هستند مظلوم که حقوق آنها پایمال شده است. سختی های بسیاری را تحمل کرده اند. قربانیهای بسیاری داده اند. قربانی تقدیم کرده است و اندوه خورده است. از همان اوایل اشغال سرزمین فلسطین، کشتا مردم فلسطین شروع شد. فشارهای اقتصادی اعمال شد، مردم محاصره شدند. در این مرحله، به رغم همه رنجها و سختی ها، مردم به ساف اعتماد داشتند و به آن سازمان دل بسته بودند و گمان می کردند آن سازمان می تواند مبارزه ملت فلسطین را رهبری کند. ساف نیز که از عملیات طرفی نبسته بود، تصمیم گرفت درمذاکرات صلح شرکت نماید. خود را در گروه دولتهای عربی قرار داد. این تصمیم باعث نوعی گروه بندی در بین مردم فلسطین شد. عده أی ساف را تأیید می کردند و عده أی مخالف آن سازمان و خط مشی و تصمیم گیریهایش بودند. اما گروههای آگاه و مطلع و با فرهنگ می دانستند که ممکن نیست صلح در میان اسراییل و دولت عبری آن از طرفی و ملت مسلمان فلسطین از طرفی دیگر برقرار شود و دولتهای اسلامی و عربی هم در کنار آنان. اما عده أی از مردم به ویژه عوام مردم که تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند، گمان می کردند ممکن است مذاکرات نتیجه أی و سودی داشته باشد، اما اکثریت مردم در شرایط فعلی باور ندارند که مذاکرات صلح به نتیجه أی و دستاوردی برد. حتی بعضی از رهبران ساف و برخی از اعضای هیأت مذاکره نیز همین نظر را دارند و طرح سیاسی خودمختاری برای محدود کردن و خاموش کردن انتفاضه است و می خواهند مردم فلسطین را دچار پراکندگی و تقسیم مواضع کنند.
مهندس ابراهیم غوشه سخنگوی رسمی حماس می گوید که: "دلایل متعددی در پس امضای موافقنامه غزه- اریحا وجود دارد. از جمله بسته شدن پرونده فلسطین برای همیشه، گشایش درهای کشورهای عربی و اسلامی در برابر پیمانهای صلح و سازش و بالاخره مهمتر از آن دو مسدود کردن راه رشد حرکتهای اسلامی و فلسطین.
ابراهیم غوشه اعتقاد دارد که یاسرعرفات با امضای موافقتنامه ابتدایی غزه- اریحا در واقع فلسطین را فروخت و همزمان سرکوب حرکتها و جنبشهای اسلامی شروع شد و تلاش بسیاری صورت گرفت که حرکت اسلامی محو شود و هویت و جهتگیری خود را از دست دهد و از برنامه جهادی اش دست بردارد و این سیاست را حکومت خودگردان عرفات درغزه یا به زندان افکندن و شکنجه دادن و سرکوب ادامه می دهد. آیا می توان با چنین شیوه أی به پیروزی رسید؟ جواب این سؤال به تحقیق منفی است، زیرا حرکت اسلامی استحکام یافته و توانایی و تدبیر خود را پیدا کرده است. این حرکت به اسلام متکی است و می داند که پیروزی به اذن خداوند پس از شکیبایی فرا می رسد.
شیخ عبدالعزیز عوده رهبر معنوی حرکت جهاد اسلامی فلسطین نیز در مورد حکومت خودگردان و توافقنامه غزه- اریحا چنین عقیده دارد:
"برغم مطالبی که درباره صلح می خوانیم و جشنهای امضای معاهدات و برگزاری نمایشنامه انتخابات دراراضی اشغالی، اسراییل همچنان در کشتن فلسطینی ها (به عنوان مثال شقاقی و عیاش) خط مشی خود را ادامه می دهد. همچنان از بازگشت میلیونها فلسطینی به سرزمین و خانه شان جلوگیری می کند همچنان زندانهای اسراییل آکنده از دهها هزار فلسطینی مجاهد است. این چگونه صلحی است که در آن اشغال اراضی ادامه پیدا می کند و اسراییل به عنوان صاحب حقی که می تواند امر و نهی کند باقی می ماند؟ اینکه استسلام و فروپاشی است، حتی مناطقی که به عنوان حکومت خودگردان خوانده می شود، یعنی همچنان بیش از 20 درصد از اراضی نوارغزه و بیش از 70 درصد از کرانه غربی تحت اشغال است. از اینرو، آنچه صلح خوانده می شود، در واقع توطئه و معامله أی است که در پس آن می خواهند نیروهای عظیم اسلامی را در فلسطین نابود کنند.
سالهای پیش از استقرار حکومت خودگردان، سالهای حضور اسلام انقلابی و جهادی در سرزمین فلسطین بود، در تمامی سطوح از تربیت نیروها و فعالیتهای عام المنفعه اجتماعی تا التزام به اسلام و اخلاص… و از عملیات نظامی تا انتفاضه مبارک و مقدس ملت فلسطین. حضور و رهبری اسلام، عظمت و گستردگی و پیشرفت اسلام در فلسطین، دشمنان اسلام را خشمگین ساخت، از این رو تصمیم به محاصره اسلام و سرکوب نیروهای مجاهد اسلامی گرفتند. این معامله که آن را پیمان صلح خاورمیانه خوانده اند، وسیله أی است برای متوقف کردن و سد راه حرکت مبارک انتفاضه و جهاد مقدس. همگی ما بخاطر داریم که چگونه اسراییل همواره مذاکره با سازمان آزادیبخش را رد می کرد. وقتی دید که جایگزین سازمان آزادیبخش فلسطین گسترش و تعمیق اسلام و تداوم روح جهادی است، پذیرفت که با ساف وارد مذاکره شود. ازطرف دیگر، "سازمان آزادیبخش" وقتی دریافت نیروی اسلامی با توجه به پایگاه وسیع مرمی که دارد بعنوان خطری برای بقای ساف محسوب می شود، پذیرفت که هرگونه امتیازی را بدهد و هر تنازلی - عقب نشینی- را بپذیرد، از همین رو به این تنازلات سرعت بخشید. تنازلاتی که خداوند آن را حرام شمرده است و امت فلسطین آن را مردود می داند و ملتهای مبارز منطقه آن را نمی پذیرند و تاریخ نیز بر آن صحه نمی گذارد."
برخی از تحلیلگران سیاسی در آمریکا استدلال می کنند که نیت اسراییل برای نابود کردن ساف به مصلحت منافع واقعی اسراییل نیست، زیرا موفقیت در این برنامه می تواند به متوسل شدن دوبارة فلسطینی های آواره به تروریسم بیانجامد و خطری برای شهروندان جهان دو اسراییل پدید آورد. این همان چیزی است که اکثر رهبران جنبش های اسلامی فلسطین عقیده دارند و یاسرعرفات را درواقع آخرین تیر و آخرین وسیله رژیم اسراییل برای حفظ منافع موجود خود در این مناطق (کرانه غربی رود اردن و نوار غزه) می دانند. بعقیده رژیم صهیونیستی هیچ کس به جز یاسر عرفات قادر به سرکوب این جنبشها نمی باشد و کسی بجز یاسرعرفات به راحتی امتیازات را واگذار نمی کند. یاسر عرفات که در سنین پیری است و همچنین مباحثی در مورد جانشینی او مطرح است تلاش وافر دارد که اعلام تشکیل دولت مستقل فلسطینی را که براساس قرارداد اسلو قرار است در سال 1999 ایجاد گردد، خود بعهده بگیرد. و در این راه امتیازات مختلفی را به طرف اسراییلی واگذار می کند تا روند مذاکرات به سوی ایجاد این دولت سوق یابد ولی به نظر می رسد مسائل عدیده أی همچون مجاور بودن 70 درصد از مردم تل آویو، حیفا و قدس در صورت تشکیل دولت فلسطینی، با این دولت و نیز امکان ایجاد ارتش مخصوص کشور فلسطین که امنیت شهرک نشینها را بخطر می اندازد و ازطرفی تأمین شدن برخی از منابع آبی شهرکهای یهودی نشین از سمت کرانه غربی و احتمال مسموم شدن و قطع جریان آب توسط فلسطینی ها- در صورت ایجاد دولت مستقل- مانع می شوند که این مذاکرات به سمت و سوی ایده آل راه یابد. حتی رژیم اسراییل تهدید کرده است که همین مناطق خودگردان نیز در صورت وقوع خطر برای شهرک نشینها دوباره تصرف خواهد شد. بدین ترتیب می توان گفت که آرمانهای فلسطینیان و بویژه شهدای فلسطینی که همانا آزادی کامل فلسطین بوده و هست تأمین نشده و سازمان آزادیبخش فلسطین تنها کاری که به نمایندگی از فلسطینیان کرده، به رسمیت شناختن اسراییل و واگذاری کامل فلسطین به این رژیم بوده است.

===============
منابع مورد استفاده:
1- کدیور، جمیله، انتفاضه حماسه مقاومت فلسطین، اطلاعات، تهران، 1372
2- کدیور، جمیله، پشت پرده صلح، اطلاعات، تهران، 1374
3- مصاحبه دکتر رمضان عبدالله با روزنامه الحیات، نشریه نداء القدس، شماره شانزدهم
4- نشریات نداء القدس
5- تلکس های خبری و خبرگزاریها
6- تایم، شمارة 6 (11 آگوست 97)


| شناسه مطلب: 155085







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.