پنج‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

فروپاشی اخلاقی اسراییل در سال 2007

فساد، تباهی اخلاق وحمله شدید فرهیختگان یهودی به پروژه صهیونیسم از ویژگیهای حوزه فرهنگی اسراییل در سال 2007 میلادی بود.  

أسامة العیسة* 

صحنه فرهنگی اسراییل در سال 2007 شاهد فریادهای خشمگینی علیه سیاستهای جنبش صهیونیسم بود که بر خلاف انتظار از سوی چپی های رادیکال نبود بلکه از آنچه "اجماع صهیونیستی" نامیده می شود ،شنیده شد. برای مثال کتابی که "آبراهام بورگ" رئیس اسبق کنیست اسرائیل بعنوان « شکست هیتلر» نوشت همچون بمبی پر طنین در اسرائیل صدا  کرد و همراه با انتشار کتاب، نگارنده حضور چشمگیری در سطح رسانه ها داشت.
کتاب و سخنان بورگ بعنوان فرزند یکی از بنیانگذاران اسرائیل با استقبال بی نظیری مواجه شد .
بورگ در این کتاب داستان زندگی خانواده خود بعنوان یک نمونه را روایت می کند و با بازنگری مفاهیم کلاسیک صهیونیستی به انتقاد شدید از اسرائیل می پردازد و پیشنهادهای تازه ای برای هویت اسرائیلی - یهودی ارائه می دهد .
بورگ تاکید می کند که تعریف " دولت اسرائیل بعنوان دولت یهود " کلید نابودی این رژیم است و بقای اسرائیل بعنوان دولت اسرائیل به این معنی است که دائما در حالت نزدیک به انفجار و در یک کلمه «دینامیت» است .
 بورگ به لغو قانون بازگشت به اسرائیل که تنها شامل یهودیان مناطق مختلف جهان است، جایگزینی این قانون با قانونی که بین یهودی و غیریهودی فرق نگذارد را خواستار شد .
بورگ می گوید : نباید به یهودیت بعنوان ژن و نژاد منحصر به فرد نگاه کنیم بلکه باید تعریف آنرا به افقهای انسانی تری گشترش دهیم و معقول نیست که یهودی بودن را تنها در شخصی که از مادر یهودی زاده شده منحصر کنیم بلکه باید هر انسانی که با ما تشابهاتی دارد را بعنوان اسرائیلی بپذیریم .
بوگ به نظامی سازی جامعه اسرائیلی حمله کرده و به رهبری هجوم به لبنان توسط ارتش و شکست آنان اشاره می کند و تاثیر منفی این نظامی سازی بر جامعه اسرائیلی و روابط افراد را گوشزد می کند بطوری که درگیری جوانان و زنان قربانی عنف و تجاوز هر روز بیش از روز پیش است .
بورگ تنها اشغال اراضی فلسطنیی توسط اسرائیل را باعث و عامل انتشار خشونت در جامعه فلسطینی نمی داند بلکه آنرا جزء کوچکی از مشکلات جامعه اسرائیلی که آنرا مبتلا به بیماری "فوبیا = هراسناکی بیمارگونه" و "معلول روانی " می داند ،برشمرده است . وی می گوید برای پایان دادن به این ترس باید منبع آنرا شناسایی کرد و به نظر من علت این امر همان ترسی است که گفته می شود از فاجعه کشتار یهود بدست هیتلر در جنگ جهانی دوم برجای مانده است .
از جمله دلایلی که بورگ را در معرض هجوم فکری اسرائیلی ها قرار داده این است که وی اسرائیل را به آلمان نازی تشبیه کرده است و لو اینکه به تطابق کامل معتقد نیست ولی می گوید شرایط ما آنقدر شبیه نازیهاست که گویی ما در شب تبدیل به نظام نازی در صبح فردا قرار داریم .
بورگ در تفسیر این تشابه می گوید : علت این سخن من آنست که ما نیز همچون آنها از احساس عمیق پست ملی و واپس زدگی از سوی عالم و شکستهایی بی تفسیر در جنگها رنج می بریم که نتیجه آن مرکزیت ایمان به قدرت در کسب هویت ملی می باشد .
وی می افزاید : جایگاه افسران ذخیره در جامعه و کمیت شهروندان مسلح در خیابانهای اسرائیل تا کجا می تواند ادامه یابد ؟ در خیابانها فریاد برمی آورند که عربها اخراج شوند و ارتش بسان جامعه نظامی نازیها روز به روز جایگاه گسترده تری در اسرائیل می یابد .
طی سال 2007 شماری از نویسندگان و اصحاب رسانه در اسرائیل عمدتا  از فرزندان نسل بنیانگذاران اسرائیل ، نگرانی خود درباره آینده حکومت را در نظرسنجی که روزنامه صهیونیستی " یدیعوت آحرونوت "  در 59 امین سالروز تاسیس این حکومت نامشروع بعمل آورد ،ابراز داشتد .
از این میان می توان به "اهارون عامیر" 84 ساله اشاره کرد که در پاسخ به این سوال روزنامه که پس از 59 سال چه عاملی وجود اسرائیل را تهدید می کند گفت : « تهدید جدی از داخل است و مشکل در نظام ارزشهای ما و رویایمان در جامعه ای سوسیالیست که عدالت در آن برقرار باشد ،نهفته است ،چرا که اکنون شاهد حضور خود در یک جامعه سرمایه مدار بجای جامعه آرمانی هستیم » .
عامیر می افزاید : « با وجود تمام چیزهایی که بدست آورده ایم مسایل وحشتناکی را شاهد هستیم که نشانه مجروح و ناقص بودن جامعه ماست » و از جمله اموری که این فرهیخته سوسیالیست صهیونیست بدان اشاره می کند « شکاف عمیق بین فقیران و ثروتمندان اسرائیل» است.
وی می گوید " « در اسرائیل 18 خانواده هستند که تقریبا مالک همه چیزند و وزارت دارایی هم با این مورد مشکلی ندارد و باید گفت که فساد و تباهی اخلاق و حیاء از جمله مهمترین نمادهای چهره فرهنگی سال 2007 اسرائیل بوده است ».
اما "اوری افنیری" روزنامه نگار چپگرای صهیونیست در پاسخ به همین سوال می گوید : «استقلال اسرائیل از جهات خارجی با هیچ تهدیدی مواجه نیست و تهدیدات بزرگ از داخل متوجه ماست ، فساد در هر نقطه ای از پیکره رژیم ما نفوذ کرده و به کشوری بدل شده ایم که هرگز در زمان تاسیس آنرا اینگونه تصور نمی کردیم . ما احساس مسوولیت در قبال دیگران را بکلی فراموش کرده ایم و در دلمان هیچ رحمت و شفقتی باقی نمانده است »
افنیری همچنین خطر تهدیدگر فساد فراگیر را تایید می کند و بر این باور است که وقتی فساد به فرهنگ عمومی جامعه اسرائیلی بدل شده است ، بعید نیست که بزودی شاهد کشتار مردم بدست یکدیگر باشیم . جالب آنکه در جامعه ما اخلاق به مقوله ای "حال به هم زن" و آزاردهنده بدل شده و همه معیارها و اصول اخلاقی در اسرائیل تغییر کرده و با وجود این الزام که همبستگی باید اساس بنای یک جامعه باشد ولی اوضاع ما اکنون متفاوت است و ما از جامعه ای بر اساس مشارکت به شکافهایی تحمل ناشدنی در طبقات اجتماع تبدیل شده ایم و پس از امریکا در این زمینه مرتبه دوم را به خود اختصاص داده ایم .
در سال 2007 همچنین شاهد نوشته های " دیوید گروزمن" بودیم که با انتقادهای شدید علیه "ایهود اولمرت" نخست وزیر اسرائیل در طی جنگ لبنان و پس از آن به شهرت رسید . وی که پدر یک سرباز ذخیره کشته شده در جنگ لبنان است در مراسم توزیع جوایز فرهنگ و علوم در اسرائیل ،از دست دادن به اولمرت خودداری کرد .
از جمله افراد دیگری که بشدت مورد توجه رسانه ها قرار گرفت "ایلان پاپیه" مورخ بود که بدلیل نگارش کتاب "پاکسازی نژادی در فلسطین" یکی از رادیکال ترین مورخان جدید در اسرائیل بشمار می آید. وی عملیات کوچ دادن عظیم فلسطینیان از سرزمین مادری شان را با نظریه "پاکسازی نژادی" تفسیر کرده و اثبات می کند که گروه های صهیونیستی پیش از شعله ور شدن آتش جنگ 1948 تصمیم به اجرای پاکسازی نژادی گرفته بودند که در ادامه به مرحله عمل درآمد و بیش از 500 تجمع مسکونی عربی کاملا ویران شده و ازصفحه فلسطین محوگردید .
مردم فلسطین نیز بشکل بی نظیری از کتاب وی استقبال کرده و ترجمه عربی کتاب در همایش روزنامه نگاران در شهر رام الله ارائه شد .
نام پاپیه و عنوان کامل وی در لیست سیاهی که ماموران خاخام "مئیر کاهنا" تهیه می کنند بعنوان یکی از تهدیدات علیه وجود اسرائیل درج شد و با این حال پاپیه بارها تاکید کرد که برای حل مشکل راهی جز برپایی دولتی دو ملیتی که فلسطنییان و یهودیان  بشکل مساوی و برابر در آن زندگی کنند، وجود ندارد .
در سال 2007 برخی از صداهایی که خارج از گروه فرهنگی اسرائیل آواز سر می دادند فوت کردند و مهمترین آنها جامعه شناس و مورخ اسرائیلی ، پروفسور "باروخ کیمرلینگ" بود که به وی بعنوان سخنگوی موج مورخان جدید اسرائیل و کسی که اهتمام جهانی را برانگیخت ، نگاه می شد .
تنها کتابها و مقالات و پژوهشها و تنوع توجهات و ابداعات شگفت انگیز کیمرلینگ و نگاه کلی او بر موضوعات تحقیقاتش نبود که توجه همه را جلب می کرد بلکه تمثیل و عملی کردن یک قصه پیروزی دیگر بود که در غالب آمدن بر معلولیت عجیب وی ناشی از یک مشکل مغزی بهنگام تولد نمودار گشت و او تمام ساعتهای عمرش را به درس و تحلیل و بررسی و نقد و نظر و نگارش و سخنرانی آنهم بروی صندلی خاص خود و بدون داشتن قدرت سخن گفتن کامل گذراند .
کیمرلنگ بدلیل تحقیقات و پژوهشهایش در موضوع درگیری عربی –اسرائیلی و دو جامعه اسرائیلی – فلسطینی و روانشناسی جنگها ،بعنوان یکی از برجسته ترین جامعه شناسان جدید اسرائیل شناخته می شود و این مطلب در یکی از اولین کتابهایش بعنوان " صهیونیسم و زمین" بخوبی هویدا بود و او درباره این کتاب می گوید : من در این کتاب ساختاری دیگر برای جامعه اسرائیلی بعنوان جامعه ای متشکل از مهاجرین و مستعمره نشینان بنا کردم .
وی علاوه بر بازتعریف آنچه شاید بتوان "هویت اسرائیلی " نامید در کتاب "فلسطینیان : تحولات یک ملت " به همراه پروفسور "یوئیل شموئیل مگدال" رئیس اداره پژوهشهای بین المللی مدرسه هنری جکسون دانشگاه واشنگتن در ایالت سیاتل ،به بازتعریف هویت فلسطین نیز می پردازد .
وی اصطلاحی جدید بنام " پولیتیساید = نابودکردن سیاسی = ترور سیاسی " را معرفی کرده و آنرا بعنوان روشی که صهیونیسم برای دستیابی به اهداف نهایی از آن استفاده می کند نام برده که در اصل جداسازی و تفکیک وجود فلسطین از جهت اینکه یک نظام قانونی ،اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است ،می باشد .
کیمرلنگ در زندگینامه شارون وی را مامور اجرای این نابودسازی سیاسی بعنوان جزئی از پیکره طرح صهیونیستی می داند که همچون طرحهای بزرگ اسکاندهی غاضبانه جهان که بر نابودکردن ساکنان اصلی یا نابودکردن فرهنگی یا ترویج دین یا فرهنگ مستعمره نشینان جدید یا .. استوار است ،عملی شده و برنامه مستعمراتی صهیونیستی در فلسطین با هدف انجام نابودسازی سیاسی ،پراکنده سازی فلسطینیان و از بین بردن حضور و هویت آنان را در دستور کار قرار داده است .
در ماه مارس 2007 نیز خانم "تانیا راینهارت" زبان شناس یهودی در نیویورک که بدلیل به تنگ آمدن جامعه صهیونیستی از دست و زبان وی بخاطر موضع اصولی وی در مخالفت با صهیونیسم و دعوت وی از دانشگاه های بزرگ جهان برای قطع رابطه با اسرائیل ،به این شهر مهاجرت کرده بود ،درگذشت .
راینهارت ،شاگرد "نعوم چامسکی" که حتی در داخل قوای چپگرای اسرائیل نیز به داشتن مواضعی غیرقابل چانه زنی و قاطع مشهور بود توافقنامه اوسلو و نیز عملیات ترور "شیخ احمد یاسین" بنیانگذار جنبش حماس را بدلیل اینکه وی را مبارزی در راه ملت می دانست ،هرگز نپذیرفت . وی بهمراه همسر شاعرش " اهارون شبتای" بشدت با جنگ علیه لبنان موضعگیری کرده و آشکارا مقاومت لبنان را تایید نمودند و همسرش قصایدی در سوگ و رثای قربانیان جنایات اسرائیل در لبنان سروده است .
وی از زمان تحصیل در دانشگاه تل آویو و بازگشت به آن درسال 1997 پس از اخذ دکترای خود تحت نظارت  چامسکی هرگز حاضر نشد در آنچه که بازی سیاسی در اسرائیل می نامید شرکت کند ،چون این امر را لکه ننگی بر پایداری و استقلال فکری خود می دانست .
وی در مصاحبه ای در سال 2006 پیش از ترک اسرائیل گفته است : برایم بسیار سخت شده است که در اینجا زندگی را ادامه دهم ،چرا که تنها در فاصله 1 کیلومتری من انسانهایی زندگی می کنند که از خشم و گرسنگی و جنایت رنج می برند و بوسیله سربازان و سیمهای خاردار محاصره شده اند . به جایی رسیده ام که دیگر تحمل این مساله اصلا برایم ممکن نیست و چون نمی توانم یک تنه در برابرش ایستادگی کنم سعی می کنم حداقل با ترک این مکان عذاب روحی خود را اندکی کاهش دهم .
برخی منابع دست اول گفته اند راینهارت همان "ریتا" یی است که "محمود درورش" شاعر بلند آوازه فلیسطینی برای او و درباره او به غزلسرایی پرداخته و "مارسل خلیفه" شعرهایش را به آواز درآورده است .

* پژوهشگر امور صهیونیسم در فلسطین
 
 


| شناسه مطلب: 155021







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.