qodsna.ir qodsna.ir

غزه؛ بیروتی دیگر برای ارتش "اسراییل"

ارتش رژیم صهیونیستی به بهانه توقف شلیک موشکهای فلسطینی و نابودی زیر ساخت گروههای مقاومت یورش دوباره ای را به نوار غزه که 2 سال پیش پس از ناتوانی از کنترل مقاومت از ان عقب نشینی کرد آغاز کرده است. پرسش اینجاست که آیا اسراییل قصد اشغال دوباره آن را دارد ؟ و یا اصولا ارتش این رژیم توانایی این اقدام ماجراجویانه را دارد؟ تدبیر گروههای فلسطینی در این باره چیست؟ آیا اسراییل در باتلاق غزه گرفتار نخواهد شد؟ تردید تل آویو در اجرای یک اقدام شبیه اقدامات گذشته در غزه چیست؟
تمامی این پرسشها به همراه پرسشهای دیگر مسایلی است که در پژوهش حاضر به ان پرداخته شده و سناریوهای ممکن برای هر دو طرف فلسطینی و اسراییلی برای اشغال غزه بررسی شده است.
از آغاز انتفاضه الاقصی در تابستان 2000 میلادی، اسرائیل حتی با وجود اشغال نوار غزه همواره تهدید کرده است که به این منطقه یورش خواهد برد و این تهدیدها گاه با اقداماتی عملی همچون بسیج گسترده نیروها در مرزهای نوار غزه نیز همزمان بوده است.
اسرائیل به بهانه اینکه غزه به پایگاه مبارزان یا سایت پرتاب موشک قسام بسوی مستعمره های سدیروت و عسقلان بدل شده است، گاه و بیگاه در مرزهای غزه ویا تا حدود چند صد متری قلمرو فلسطینیان در غزه پیش روی کرده و درعین حال به دستور مقامات ارشد نظامی و امنیتی تا کنون به دلیل پیش بینی خسارتهای بسیار سنگین جانی و مالی در صورت پیش روی ، دست به عملیاتی گسترده نزده است و از تحمل هزینه سنگینی که هجوم به غزه در پی خواهد داشت پرهیز کرده است.
اما در ماههای اخیر با افزایش شدت مقاومت فلسطین از شمال نوار غزه و اینکه این موشکها برای اسرائیل خطری استراتژیک محسوب شده اند، این رژیم روند تهدیدهای خود را تسریع بخشیده است. همزمان رسانه های اسرائیلی در دور تازه ای از شایعه پراکنی ها اعلام کرده اند که گروههای مبارز فلسطینی بخصوص حماس بشدت قدرتمند شده و به مرور زمان خطرناک تر می گردند.
این رسانه ها همچنین با انتشار اخباری غیر مستدل درباره قاچاق اسلحه از مرز سینای مصر به غزه و از طریق تونل های زیر زمینی و هراس از تشکیل لبنانی جدید در غزه و کانونی برای شکست دوباره اسرائیل به این مساله دامن زده اند که ارتش رژیم صهیونیستی در تابستان امسال به غزه هجوم خواهد آورد. اما آیا این تهدیدات جدی است و آیا اسرائیل قادر است به غزه حمله کند و آن را دوباره به اشغال خود در آورد یا خیر؟ این مساله ایست که در بحث حاضر به آن خواهیم پرداخت:




◄ صحبت از اشغال نوار غزه توسط ارتش اسرائیل نیازمند بررسی برخی امور از جمله این مسائل است که میزان قدرت مبارزین در غزه تا چه حد است و آیا آنها می توانند ارتش اسراییل را متحمل صدمات شدید کنند؟ سران سیاسی اسرائیل و قدرت تصمیم گیری آنها در مساله ای بشدت دشوار همچون لشگر کشی به نوار غزه به چه میزان است؟ پیش از این موارد اینکه آیا ارتش اسرائیل سابقه حمله به مناطق مسکونی نظیر غزه را داشته است یا خیر؟ زیرا که تاریخ در صورت پیدایش شرایط مشابه خود را تکرار می کند.
ارتش رژیم صهیونیستی بارها بر ضد نیروهای نظامی و جوامع مسکونی که مبارزان با اسلحه سبک در آن سنگر گرفته اند، حملاتی را انجام داده است . این نیروها در دو جنگ متشابه بر ضد شهرهای مسکونی و گروههای مبارز حامل اسلحه سبک ،از اسلحه های خونبار زمینی و هوایی استفاده کرده و با بکارگیری تانکها و خودروهای زرهی و پشتیبانی جنگنده های بمب افکن ،جنگ را به کوچه ها و خیابانها کشانده و مردم بی پناه را هدف قرار داده است . نخست جنگ سال 1982 لبنان و دوم عملیات هجوم به کرانه باختری یا به قول خود اسرائیلی ها " حصار محافظ " یا همان ( السور الواقی) در سال 2000 میلادی بود .

 نخست : یورش به بیروت در سال 1982 :
آریل شارون وزیر جنگ وقت اسرائیل یکی از حامیان سرسخت هجوم به لبنان بود ،چرا که شارون از روز نخست ورود خود به وزارت جنگ ، همواره در فکر برنامه ریزی برای حمله به لبنان بود و اولین مقصود وی از طرحهایش هدف قرار دادن زیرساختهای سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان و انهدام آن بعنوان یک تشکل سیاسی بود .هدف دیگر وی تشکیل یک دولت جدید در لبنان بود که به آسانی پیمان صلح با اسرائیل را امضا کند و برای این منظور هدف سومی پیش بینی شده بود که طرد نیروهای سوری از لبنان بود .



ارتش اسرائیل نقشه جنگ را در دو نسخه متفاوت آماده کرد و نام رمز"درخت صنوبر" را بر آن نهاد . نسخه اول "درخت صنوبر کوچک" با هدف ریشه کن کردن سازمان آزادیبخش تا عمق 40 کیلومتری خاک لبنان بود که "بیگن" نخست وزیر وقت اسرائیل و دولت اسرائیلی با آن موافقت کردند . نسخه دوم درخت صنوبر بزرگ بود که هدف آن بیرون راندن سازمان آزادیبخش از کل قلمرو لبنان بود که مورد حمایت شارون و رئیس ستاد ارتش وی " رافائل ایتان" قرار گرفت . طرح دوم فشار نظامی مستمر تا مرز سریع بیروت – دمشق اخراج کامل نیروهای سازمان آزادیبخش و نیز پیاده کردن نیروهایی در سواحل بمنظور محاصره بیروت دراقدامی غافلگیرانه را در دستور کار قرار داده بود . (1)
اسرائیل منتظر بهانه بود و این بهانه در 3/6/1982م با ترور نافرجام "شلومو ارگوف" سفیر این رژیم در انگلیس در اختیار آنان قرار گرفت و ارتش اسرائیل با آتشباری هوایی سنگین بیش از 20 پایگاه مقاومت را در جنوب لبنان و بیروت هدف قرار داد و توپخانه مبارزان فلسطین در شمال فلسطین اشغالی این اقدام را پاسخ گفت و درگیری تا روز بعد ادامه یافت .
در 6/6/1982م نیروهای مهاجم در 4 محور اصلی و با حضور 125 الی 150 هزار تن از کل 170 هزار نظامی ارتش اسرائیل با پشتیبانی 1600 تانک ،1600 نفربر ، و 600 خودروی زرهی بعنوان نیروی پشتیبانی و توپخانه متحرک به سوی شهرها و اردوگاههای ساحلی لبنان پیشروی کرده و با پیاده کردن نیرو از آسمان و دریا در شهرهای صور ،صیدا ، النبطیه و الدامور منطقه را به محاصره درآورد . گروه پیاده مبارزان فلسطینی و دو گروه از سربازان جنبش ملی لبنان در قلعه شقیف در ساحل رود "لیطالی" سنگر گرفتند و این منطقه اشغال نشد مگر پس از شهادت تمام مبارزان فلسطینی و لبنانی . نیروهای اسرائیلی بی باکانه و به عبارت بهتر وحشیانه بسوی بیروت هجوم برده وهر مانعی را بر سر راه خود با نیروهای مقاومت لبنان و فلسطین و سوریه برخورد می کردند و با وجود کند شدن حرکت و پیشروی یکسره نیروهای دشمن در اثر مبارزه این گروهها، درنهایت ارتش رژیم صهیونیستی بدون برخورد با مانعی سخت به حرکت خودادامه داد و نیروهای مبارز از جمله "اتاق عملیات مرکزی" به سرپرستی "حاج اسماعیل جبر" در امتداد نوار ساحلی گریخته و خود را از چنگال اسارت نجات دادند .
با طلوع صبح 9/6 /1982 هدف اسرائیل از حمله به بیروت آشکار شد .نیروهای اسرائیلی با توسعه جغرافیایی عملیات نظامی و گسیل کردن ماشین جنگی خود بسوی دروازه جنوبی بیروت ،نیروهای مبارز حاضر در منطقه را تعقیب می نمود : دو گردان از ارتش آزادیبخش فلسطین ( حطین والقادسیه) و بخشی از نیروهای انقلاب فلسطین و جنبش ملی لبنان و جنبش امل و گردان تجهیز شده 85 پیاده نظام سوریه دربیروت سنگر گرفتند و تعداد کل مبارزان حاضر در منطقه از 12 الی 13 هزار تن فراتر نمی رفت . محاصره شدید بیروت بهمراه بمباران سنگین هوایی و دریایی به مدت 2 ماه و 3 روز ادامه یافت و نیروهای مهاجم فقط توانستند چند صد متر پیش روی کنند و به داخل شهر راه نیافت .تعداد شهدای مقاومت تا 30 ژوئن یعنی 20 روز پس از آغاز عملیات به 15 هزار تن از شهروندان و 1000 شهید و 6 هزار اسیر از افراد سازمان آزادیبخش فلسطین رسید (2) و هر روز بر این تعداد افزوده می شد و مدافعان شهر معتقد بودند که به مبارزه " مرگ و زندگی " وارد شده اند که این امر باعث شد در پایداری و جانفشانی و مقاومت در برابر عوامل محیطی، عزم و اراده ای سخت از خود نشان دهند تا آنکه در تاریخ 14/8/1982م و بر اساس توافقنامه فرستاده امریکا "فیلیپ حبیب" نیروهای اشغالگر بیروت را ترک کردند .

◄ باید بدانیم که این عملیات ارتش اسرائیل در لبنان ،پس از یورشهای مکرر این رژیم به جنوب لبنان صورت می پذیرفت . بعد از هر عملیات جدی یا موشکباران مناطق شمالی فلسطین اشغالی از سوی مقاومت فلسطین،ارتش با اقدام به انجام عملیاتی گسترده سعی میکند که ریشه مقاومت را با تخریب و انهدام پایگاههای مقاومت و کارگاههای ساخت موشک بخشکاند که این آرزو هرگز تحقق نیافته است و سربازان مقاومت روز به روز قدرتمند تر شده اند .پایگاههای مقاومت در لبنان برای رژیم صهیونیستی تهدیدی مستمر بوده و از این پایگاهها بوده که شهادت طلبان فلسطینی بسوی شمال سرزمین اشغالی حرکت کرده و بجای شلیک موشک از لبنان به سوی اسرائیل عملیات شهادت طلبانه را در خاک فلسطین اشغالی انجام می دادند و به همین دلیل بود که توجه اسرائیل به هدف قرار دادن این پایگاهها جلب شد .


 عملیات حصار محافظ ( السور الواقی)

در 25/3/2002م "عبدالباسط عوده " مبارز شهادت طلب از اهالی طولکرم ، نارنجکهایی که به کمر خود بسته بود را در یک رستوران اسرائیلی منفجر کرد و 32 تن از اسرئیلی ها را به هلاکت رساند که صهیونیستها آن را کشتار دسته جمعی خوانده و در نتیجه تصمیم گرفت برای سرکوبی مقاومت به کرانه باختری لشگر کشی کند .از این رو 30 هزار سرباز و 2000 تانک برای اشغال شهرهای کرانه باختری گسیل شدند که در برخی شهرها و اردوگاههای منطقه بخصوص اردوگاه جنین ،بلاطه ،محله القصبه در نابلس (3) با مقاومت مردم و مبارزین روبرو شدند .جنین یک مقاومت قهرمانانه از خود نشان داد و بمدت دو هفته تمام بدون امکانات نظامی در برابر ارتش تا دندان مسلح اسرائیل مقاومت کرد که در این باره یکی از افسران ارتش اشغالگر مبارزین را اینگونه توصیف می کند که : بسادگی بگویم که این باور کردنی نبود ،در هر ده متر یک بمب دست ساز پیش پای ما منفجر می کردند ،تمام منطقه مین گذاری شده بود لحظه به لحظه در اطراف ما بمبی منفجر می شد .آنها بشکه هایی از مواد منفجره را سر راه ما قرار داده و خودروها ،کامیونها ،خانه ها و حتی تراس خانه های متروکه را بمبگذاری کرده بودند .عجیب تر آنکه روی شاخه درختها و زیر پوشش مجاری آب نیز بمبگذاری شده بود و از همه سو بسمت ما شلیک می کردند و درگیری به کوچه ها کشیده شد .وی می افزاید اوج این اقدامات زمانی بود که ناگهان کل خیابان زیر پای سربازان ما منفجر شد و معلوم شد که مبارزان حفره هایی عمیق کنده بودند و آنرا با مواد منفجره پر کرده بودند و دوباره روی آنرا با آسفالت پوشانده بودند ! آنها با درس گرفتن از مواد منفجره ای که در غزه زیر تانکها گذاشته می شد ،بمبهایی به وزن 100 کیلو در زمین کار گذاشته بودند .

با گذشت دو روز از آغاز درگیریها در جنین ، نیروهای دشمن با پیوستن یک گردان نظامی جدید و تعدادی نیروی داوطلب به دو گروهی که از ابتدا در حال جنگ بودند ،قدرت دوچندان یافتند و سربازان ذخیره به مناطق دیگر فرستاده شده و نیروهای نظامی جایگزین آنها شدند .

عملیات از 28/3 تا 9/4/2002م ادامه یافت که طی آن 23 سرباز اسرائیلی کشته شده و حدود 200 تن از جوانان مبارز طی مقاومت در برابر یورش دشمن به شهادت رسیدند و 5 هزار تن از جوانان از جمله 1400 نفر از اعضای تشکلها دستگیر شدند و حدود 5 هزار قبضه اسلحه مصادره و 23 کارگاه تولید مواد منفجره به همراه 430 دستگاه نفربرمنهدم گشت.


عملیات حصار محافظ (السور الواقی) پس از آنکه روند شهادت طلبی ها در داخل خاک فلسطین اشغالی به اوج رسید و در نیمه دوم سال 2001 به شدت ملتهب گردید و باعث شد حالتی از اضطراب و ناامنی پدید آید که مانند آن هرگز تجربه نشده بود. همه تلاشها برای متوقف سازی شهادت طلبی ها بی فایده بود و در یکی از این عملیاتها یکی از سربازان القسام نارنجکهایی را که به خود بسته بود را در یک رستوران منفجر کرد که تعداد بسیاری از صهیونیستها را در دم به هلاکت رساند و در پی این عمل شورای محدود وزیران اسرائیل تصمیم گرفتند که به کرانه باختری لشگر کشی کنند و مبارزان را سرکوب کنند .اما غزه تاکنون شاهد آنچه در کرانه باختری و لبنان اتفاق افتاده نبوده است .
در این دو یورش، مسؤول مستقیم تصمیم گیری شارون جنایتکار بوده است . وی در عملیات السور الواقی نخست وزیر بود و در عملیات سرکوبگرانه لبنان وی وزیر جنگ بود و با آنکه تصمیم کابینه رژیم به سرپرستی "مناحیم بیگن" به پیشروی تا حدود 40 کیلومتری مرز لبنان حکم می کرد ،وی و "رافائل ایتان " رئیس ستاد مشترکش تصمیم گرفتند کل خاک لبنان را درنوردند و برنامه های خاص خود را در محاصره بیروت دنبال کنند . امروزه اسرائیل فرمانده نظامی بزرگی در اندازه شارون ندارد .

با توجه به مقاومت باید اعتراف کرد که مبارزین به رغم تحمل خسارتهای بسیار سنگین در صفوف شهروندان غیر نظامی ،حدود دو ماه در لبنان جانانه پایداری کردند و سبب آن نیز اراده پولادین برای مبارزه و نبود راهی دیگر برای بیرون راندن دشمن از خانه پدری خود و درکنار آن بهره جستن از اسلحه های سبک موجود بود .
بر خلاف این شرایط مبارزان در کرانه باختری که تعدادشان از چند صد نفر بیشتر نبودند با کمبود شدید اسلحه حتی سبک مواجه بودند و به رغم این اوضاع توانستند حدود دو هفته در خیابانهای جنین و نابلس مقاومت را ادامه دهند .
◄ دور تازه تلاش رسانه های صهیونیستی و ادعاهای پیاپی آنان از افزایش نیروی تشکلهای فلسطینی و ضرورت مداخله بمنظور جلوگیری از قدرت یابی این تشکلها و بخصوص حماس، به قصد پنهانی اسرائیل به اجرای اقدامی انتقامی اشاره می کنند و در این میان گزارشهای دستگاههای مختلف اطلاعاتی اسرائیل بین یورش کامل به نوار غزه با هدف نابود کردن به زعم آنان "کانونهای ترور" و فشار نظامی مستمر بر مناطقی مشخص واشغال آن برای یک دوره زمانی محدود و نیز عملیات سرکوب سران تشکلهای مقاومت و گاه گردآوری نیروهای نظامی در اطراف غزه واعلام قصد حمله به پایگاههای مقاومت در نوسان بوده است . این امور با توجه به برخی ملاحظات انجام نشده است اما با در نظر گرفتن شرایط جدید و نامشخص بودن تصویر آینده نزدیک اوضاع منطقه ، چند سناریو درباره نحوه برخورد رژیم صهیونیستی با مقاومت نوار غزه قابل بررسی است :


سناریوی اول :
این سناریو از رهگذر تبدیل غزه به پایگاه عملیاتی بر ضد رژیم در آینده نزدیک مطرح می گردد ،همانطور که اردن اواخر دهه 70 ،لبنان سال 1982 ، کرانه باختری با آغاز انتفاضه الاقصی تا عملیات السور الواقی در سال 2002 نیز همین شرایط را داشتند .اسرائیل چاره ای ندارد جز اینکه این پایگاه را نیز با حمله خودمواجه سازد و این عمل شدنی نیست مگر با یورش مستقیم به نوار غزه و داخل شدن به آن و سرکوب کردن مبارزان و جمع آوری اسلحه ها و ویران کردن ساختار زیربنایی مقاومت و تنها در این صورت است که می تواند از خطر مقاومت غزه برهد .
در همین راستا "زئیف بویم" وزیر مهاجرت و جایگزینی رژیم اشغالگر قدس در تاریخ 17/10/2006 اعلام کرد که به احتمال زیاد ارتش چاره ای نخواهدداشت جز اینکه در عملیاتی گسترده همچون السور الواقی به نوار غزه حمله کند و – به زعم وی – سازمانهای تروریستی را هدف قرار دهد و به عملیات قاچاق اسلحه به نوار غزه که بر قدرت تشکلها تاثیر می گذارد، پایان دهد. بویم تاکیدکرده بودکه غزه نباید به لبنان دومی بدل گردد .(5)

برخی منابع در تل آویو فاش کردند که عملیات نظامی ارتش اسرائیل در بیت حانون به نحوی که رسانه های صهیونیستی تبلیغ می کردند برای پایان دادن به نیروی موشکی مقاومت نبوده وفقط تمرینی برای یک عملیات بزرگتر بوده است .عملیاتی که در آن نیروهای اسرائیلی طی 3 مرحله به شلیک موشک ازغزه بسوی شهرکهای صهیونیستی پایان می دهند .اسرائیل این نقشه را در سر می پروراند که با هجومی وسیع به نوار غزه ،منطقه را به اشغال کامل خود در آورده و با رفتن و ستردن کامل آن خود را از خطر برهاند،اما پیامدهای حمله به بیت حانون و واکنش رسانه ای جهان به این جنایت باعث شد اسراائیل در اجرای این نقشه اندکی درنگ نماید . روزنامه " یدیعوت" با اعلام این مطالب افشا کرد که سران نظامی اسرائیل قصد داشتند با کشتار و ترور سران سازمانهای مبارزاتی فلسطین غزه را در اختیار خود گیرند و معضل شلیک موشکها را از ریشه برطرف سازند(6) .
روزنامه "فارین ریپورت" در شماره 18/9/2003م خود اعلام کرد که رژیم صهیونیستی قصد دارد نوار غزه را به اشغال خود درآورد، زیرا که بر سران سیاسی اسرائیل اثبات شده که سیاست درپیش گرفته شده از سوی ارتش مبنی بر ترور سران تشکلها با روشهای تروریستی و عدم هجوم به غزه و باقی ماندن طولانی در آن ، محکوم به شکست است .بر اساس ادعای منبع مورد استناد این روزنامه 50 هزار نیروی اسرائیلی در این عملیات شرکت کرده و بمنظور دستیابی به این رهبران و قتل ایشان ، به جستجوی خانه به خانه منازل غزه خواهند پرداخت(7) .
در اکتبر 2003 نیروی نظامی عظیمی در اطراف غزه گرد آمد و منتظر فرمان سیاسی ماند .آنها برنامه های نظامی را با جزئیات دقیق آماده کرده و اهداف خود را به روی نقشه تعیین کرده بودند ،اما سران سیاسی تردید داشتند ،زیرا که بر اساس هشدارهای صادر شده از سوی مراکز اطلاعاتی رژیم این ماجراجویی نتایج تضمین شده ای دربرنداشت .
تا کنون نیز تردید بر اراده رهبران سیاسی ونظامی اسرائیل با سنگینی هر چه تمامتر سایه انداخته است و می دانند که نوار غزه، بیروت یا کرانه باختری نیست و از انبوه ترین تراکم جمعیتی جهان برخوردار است و حدود 1.8 میلیون نفر در 360 کیلومتر مربع محصور هستند و اردوگاههای جبالیا ،النصیرات، خانیونس و رفح بشدت پرجمعیت بوده و خیابانهای داخلی به شدت تنگ وباریک وخانه ها به هم چسبیده هستندکه همین امر باعث می شود در صورت حمله اسرائیل به این منطقه ،حدود 8 الی 10 گردان پیاده نظام با جمعیتی بالغ بر 50 هزار تن و خودروهای زرهی نیاز باشد و این هجوم می تواند به دو شکل انجام شود :
اول : یورش و نفوذ کامل به داخل نوار غزه از سه ناحیه که طی آن نیروهای زرهپوش از گذرگاه کارنی به ناحیه غرب و شهرک سابق نتساریم تا خیابان بحر هجوم آورده و در اثر این اقدام شهر غزه و حومه آن بهمراه مناطق شمالی از باقی مناطق جدا می گردد ونیروهای زرهپوش دیگری از گذرگاه صوفا تا تجمع مسکونی غوش قطیف سابق وخیابان بحر وارد می شوند و به این ترتیب استانهای مرکزی از جنوب نوار غزه جدا افتاده و همه مناطق سه گانه باقطع ارتباط مواجه خواهندبود .

دوم: نفوذ منطقه به منطقه که در این روش ارتش اسرائیل از شمال به جنوب و یا بالعکس ویا از مرکز بسوی شمال یا جنوب و د رادامه بسوی منطقه مقابل حرکت خواهد کرد تا بتواند مبارزین را در منطقه واحدی گرد آورده و دستگیر نماید .

به هر حال لازمه داخل شدن ارتش به اردوگاهها آنست که شرایطی چون حادثه حمله به اردوگاه جنین بروز نماید که در آن 65 مبارز و شهروند غیرنظامی شهید و23 نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیدند. چرا که هجوم به زیرساختهای مقاومت نیازمند ورود به داخل اردوگاهها و حرکت در درون کوچه ها و تماس مستقیم با شهروندان است که به حتم باعث به جای ماندن خسارات جانی بسیاری خواهدشد .
در سایه تحولات اخیر در اوضاع منطقه شاید هجوم به غزه از بعد نظری کاری نه چندان دشوار باشد ،اما از بعد عملی باید دانست که موانع و مشکلات زیادی بر سر راه این اقدام متهورانه خواهد بود که هزینه جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت و شاید هم به حوادثی منجر شود که هیچکس حتی گمان آن را هم نمی برد .پس این عمل در بعد عملی غیر محتمل و دور از انتظار است به چند دلیل :

1- هجوم به غزه باعث می شود که خسارات سنگینی بر پیکره ارتش اسرائیل و نیز شهروندان منطقه وارد آید چرا که ما از حمله به انبوه ترین منطقه جهان ا زلحاظ جمعیتی صحبت میکنیم . ارتش اسرائیل در اکتبر 2006 با حدود 200 – 250 ماشین زرهپوش و 5000 سرباز به اشغال بیت حانون اقدام ورزید وتنها با 100 مبارز روبرو بود .بر این اساس انتظار می رود برای اشغال کل نوار غزه با 50000 سرباز وشمار 1000 الی 1500 تانک و زره پوش با یک جمعیت 12 الی 15 هزار نفری (12 هزار تن از القسام و باقی از تشکلهای دیگر ) از مبارزین با اسلحه سبک و بمبهای دست ساز و بمبهای ضد تانک مواجه گردد .انتظار می رود که 3000 تن از این افراد تا آخرین قطره خون خود در برابر دشمن ایستادگی کنند ، چرا که آنان در عملیاتهای دیگر نیز شرکت جسته وحاضر نیستند خود را تسلیم دشمن نمایند تا باقی عمر را در زندان سر کنند .

مشکل اصلی ارتش اسرائیل اشغال غزه نیست بلکه مشکل ورود به تجمعهای مسکونی فوق العاده پر ازدحام اردوگاهها با جمعیتهای بسیار زیاد ( جبالیا 100 هزار نفر؛ نصیرات 72 هزار ؛ شهر و اردوگاه خانیونس 200 هزار و رفح 70 هزار نفر ) است که اشغال هر یک نیازمند محاصره چند هفته ایست که در این مدت تانکها وخودروهای زرهی هدفی قابل دسترسی و آسان برای بمبها و موشکهای ضد زره خواهند بود و به این ترتیب این تجهیزات خداقل از کار خواهند افتاد و سربازان و نیروهای ویژه ( شکارگران) مجبور خواهند بود خودروهای خود را ترک کنند و با اسلحه سبک به سمت منازل بیایند و به درگیری های خیابان به خیابان تن در دهند که در اینصورت به اهدافی بسیار نزدیک برا ی نیروهای کماندو مینهای ضد نفر بدل خواهند شد .تانکها و خودروهای سنگین جنگی نیز مجبور خواهند بود که به کوچه های تنگ داخل اردوگاهها وارد شده و با ویران کردن دیوارها راه خود را بسوی خیابانهای اصلی بگشایند .هواپیماهای رژیم نیز که دشمن درجه یک مبارزان هستند د راین عملیات به علت ناتوانی در تشخیص مبارزان فلسطینی از سربازان اسرائیلی در این جنگ خیابانی ، کارایی خود را از دست خواهند داد و باعث کشته شدن سربازان خودی خواهند شد که این امر به حذف آنها از درگیری خواهد انجامید .

به احتمال زیاد در این عملیات بجای مجروح شدن تعدادی زیاد ، حدود 2 تا 3 هزار فلسطینی در مقابل هلاکت 800 الی 1000 نظامی اسرائیلی، به شهادت خواهند رسید که این خسارت از دیدگاه ارتش اسرائیل بسیار سنگین و غیر قابل جبران ارزیابی می شود و با توجه به افزایش خسارتها و مداخله کشورهای مختلف اسرائیل تنها با دستیابی به نیمی از اهداف عقب خواهدنشست .

2- در حال حاضر ارتش رژیم برای حمله به غزه بهانه ای در دست ندارد ،زیرا که نوار غزه درمحاصره است و با سیمهای خاردار احاطه شده و موشکهایی دست سازی که از غزه شلیک شده و خطری برای عسقلان جنوبی و شهرک مستعمراتی سدیروت به شمار می آید و گاه به کشته شدن برخی شهروندان صهیونیست می انجامد ، در حد یک خطر جدی که تحرک فوری در پاسخ به آن ضرورت داشته باشد، نیست . اما با در نظر گرفتن پرواز بلامانع هواپیماهای بدون سرنشین و بالگردهای اسرائیلی در غزه ،عملیات محدودی که باعث کاستن از شلیک موشکها شود و خسارات اندکی که به تشکلهای فلسطینی وارد می آید با خسارتی که اسرائیل در صفوف نظامی و سیاسی خود متحمل می شود برابر نخواهد بود .درباره قاچاق اسلحه به غزه نیز باید گفت این اقدام از سطح سلاحهای سبک فراتر نرفته و هرگز دسترسی به اسلحه های سنگین چون تانک و هواپیما را میسر نمی سازد .

3- سران نظامی اسرائیل درصورت انجام حمله به غزه درپی دوهدف برخواهند آمد که متوقف ساختن شلیک موشکها و قاچاق اسلحه به غزه خواهدبود .دراینجا باید سوابق اسرائیل در غزه را به یاد آورد و از آن درس بگیریم .آنجایی که اسرائیل پیش از استقرار دوباره در غزه در سبتامبر 2005 و درست زمانی که غزه را در اشغال خود داشت در متوقف ساختن این دو امر ناتوان بود .سران سیاسی و نظامی همواره تاکید کرده اند که این مساله با راه حل های نظامی بخصوص با خسارتهای جانی سنگینی که در میان فلسطینیان و با عنوان شکست مفتضحانه ای دیگر برای اسرائیل برجای خواهد گذاشت ،برطرف نمی شود . و به فرض هم اگر اسرائیل حمله را پیگیری نماید مجبور خواهد شد عقب نشینی کند واین قصه همچنان ادامه خواهد یافت .

4- رؤسای کنونی در حد وحدود اتخاذ تصمیماتی به بزرگی حمله به غزه نیستند ."ایهود اولمرت "نخست وزیر در حد شارون یا اسحاق رابین ویا حتی ایهود باراک نیست .او و وزیر دفاعش " عمیر پرتز" در موضع ضعفی هستندکه به آنان اجازه یا شایستگی آنرا نمی دهد که بخواهند برای چنین امرعظیمی تصمیم بگیرند .اولمرت با نظرسنجی ها سرگرم است و حتی در این عرصه هم قدرت تاثیر بر افکار عمومی راندارد و پرتز نیز که سالها در هستادروت بوده و به خوبی از عهده دفاع از حقوق کارگران برمی آمد ،اکنون به تقلید از ناپلئون بناپارت برخاسته است . دان حالوتس رئیس ستادمشترک ارتش نیز که به سران سیاسی وعده داده بود با نیروی هوایی که زمانی تحت سلطه وی بود حزب الله را درهم خواهد کوبید ،خسارات جبران ناپذیری برجای گذاشت و به اعتقاد خود وی ،در این اقدام همچون ماجراجویی هایش در غزه که از آسمان مبارزان را بدون هیچ هنرمندی یا شاهکاری هدف قرار می داد عمل کرد وهرگز نتوانست در سطح یک فرمانده نظامی تاریخی ظاهر شود . گابی اشکنازی جایگزین حالوتس نیز قادر به این ماجراجویی نخواهد بود.

5- هجوم به نوار غزه به قرار حمله السور الواقی می تواند عواقب وخیمی همچون فروپاشی کامل دولت وحدت در پی داشته باشد که این امر در صورت اشغال کامل غزه یا غرق شدن ارتش اسرائیل در باتلاق غزه ودشواری خلاصی از آن در مدت کوتاه ، محتمل و حادث شدنی خواهد بود .این گزینه یعنی فروپاشی دولت حداقل در حال حاضر برای دولتهای عربی منطقه وبرای امریکا و حتی اسرائیل که موضع مشخصی درباره این موضوع دارد ،خطرناک می باشد . خوب است بدانیم که اسرائیل به گونه ای رفتار کرده که گویی وجود دولت فلسطینی را ضرورتی برای حفظ امنیت منطقه ومنافع امریکایی – اسرائیلی در منطقه می داند(8) .

سناریوی دوم :
این سناریو بر اقدام و عدم معطلی در حرکت ارتش بر ضد غزه تاکید دارد ،چرا که بر اساس آن قدرت سازمانهای جهادی فلسطین دائما در حال افزایش است و ترتیبات و هماهنگی های بیشتر آنان باعث خواهد شد موقعیتی همچون جنوب لبنان پدید آید. پس با ممانعت از کار ایشان باید کاری کرد که فرصت قدرت یابی آنا ن از دست برود .اما اقدام فوری بر ضد غزه ،خطراتی در بر دارد و ماجراجویی بی باکانه ای خواهد بود که نتایج آن غیر قابل پیش بینی است ،پس باید با دقت هر چه تمامتر عملیاتی کوتاه و برنده و به قولی برق آسا را طراحی کرد که تاثیری پیوسته داشته و تشکلهای فلسطینی را از گسترش هر چه بیشتر بازدارد .بر اساس این سناریوبایددر عملیاتهای کوتاه وارد منطقه غزه شده و با تخریب و ویرانگری و تعقیب مبارزین آنها را به بند انداخته و با سرکوب یا تضعیف آنان و پایگاههایشان از رشد بیشتر مقاومت جلوگیری نمود . بمباران منازل باهشدار قبلی نیز برنامه دیگری است که در این سناریو میگنجد .
این مساله ای است که رژیم اشغالگر در ماههای گذشته از آن تبعیت کرده و منابع اسرائیلی اعلام کردند که ارتش اسرائیل در غزه عملیاتی خواهد داشت که از موارد گذشته گسترده تر بوده و مناطقی چند را در آن واحد با سرعتی کوبنده دربرخواهد گرفت . به گونه ای که ارتش از باقی ماندن در مناطق مورد هجوم خودداری خواهد کرد تا به هدف قابل دسترس برای مبارزین بدل نشود .یک منبع صهیونیستی نیز درمصاحبه با روزنامه یدیعوت گفته بود که ارتش درمناطق عملیاتی مکث زیادی نخواهد داشت و تنها حجم سنگین عملیات را متوجه زیرساختهای مناطق هدف خواهد کرد و سپس به پایگاه خود باز خواهد گشت . اولمرت نیز در جلسه 30/10/2006م شورای خارجی و امنیتی کنیست با طرحی که ارتش به دان حالوتس و عمیر پرتز تقدیم کرده بود و بر اساس آن هجوم سنگین سریع و عقب نشینی فوری در دستور کار قرار می گرفت موافقت نمود .همین منبع اسرائیلی می افزاید غزه بطور نسبی آرام است و فقط شلیک موشکها بصورت روزمره این آرامش را مختل میکند اما در باطن اینگونه نیست . موج شدید انتقال سلاح از سیناء به غزه نتایج وخیمی خواهد داشت که گرچه امروز آثاری از آن نمی بینیم ،اما درآینده شاهد نتایج خواهیم بود (9).
این سناریو در شرایط فعلی سازگاری بیشتری با واقعیات امور دارد.

سناریوی سوم :
احتمال دارد که اسرائیل روشهای غیرنظامی را درپیش گیرد و با توجه به اینکه حمله نظامی مشکل را از ریشه حل نمی کند یا خسارات فراوان بهمراه دارد تلاش خواهد کرد با بازی دادن تشکلهای فلسطینی از طریق حمایت از یکی در برابر دیگری ، قائله را به نفع خود خاتمه دهد و با تحمیل قدرت خود بر تشکلها یا نفوذ در صف اتحاد ملی آنان ،به گونه ای عمل کند که قدرت ذخیره شده برای مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی بر در داخل تشکلها به مصرف برسد و بدین ترتیب هم اسلحه مقاومت به هدر رود و هم گروهها تضعیف گردند .

رژیم صهیونیستی سعی کرده است با عبور دادن اسلحه از سینا به غزه و تجهیز برخی تشکلها بر ضد دیگران و تبلیغ اینکه طرف مبارز درحال قاچاق اسلحه است ،دامنه درگیریهای داخلی را گشترش دهد .امریکا نیز به بهانه مواجهه با نیروهای جهادی حماس به تجهیز و آموزش نیروهای امنیتی وابسته به ابومازن می پردازد .روزنامه هاآرتض نیز فاش کرده که "کیت دایتون" هماهنگ کننده امنیتی امریکا در اراضی اشغالی در دیدار فرستادگان کمیته چهارجانبه بین المللی حاضر شده و طرح تقویت پاسداران وابسته به ابومازن توسط نیروهای مصری و انگلیسی و شاید اردنی را پیشنهاد کرد و افزود درگیری حماس و فتح حتمی است و بهتر است که ابومازن درموضع قدرت باشد(10 ) .

برخی شاهدان عینی در 5/10/2006 اظهار داشتند که محموله ای از سلاحهای روسی از گذرگاه کارنی عبور داده شده و دراختیار نیروهای وابسته به ابومازن قرار گرفت و این اسلحه ها پس از تحویل از نیروهای امنیتی ابومازن در بین برخی شهروندان پخش شد ."عماد عفانه " روزنامه نگار خود شاهد بوده است که کامیونهای اسلحه با حمایت نیروهای امنیتی ابومازن از خیابانها عبور داده شده و فردای آنروز اخبار این اقدام در رسانه ها اینگونه منتشر شد که محموله ای از اسلحه با حمایت نیروهای صهیونیستی از گذرگاه کرم ابوسالم عبورداده شد و به انبارهای پاسداران امنیتی منتقل گشت .(11).
پس از تصویب طرح ژنرال دایتون مبنی بر حمایت از پاسداران تحت امر ابومازن ،عمیر پرتز با ورود 5000 قبضه اسلحه به فلسطین و تحویل آن به این نیروها موافقت کرد (12).
روزنامه اسرائیلی معاریو نیز با چاپ عکسهایی از یک پایگاه نیروهای امنیتی ابومازن ، اعلام کرد که این نیروها با سرمایه گذاری امریکا سرپرستی شده و نیروهای نخبه همه تشکلها را بسوی خود فرا می خواند(13)
اما به نظر نگارنده- این گزینه مبنی بر ایجاد جنگ داخلی بواسطه حمایت از گروهی در برابر دیگری ،در حالی که مردم پیرامون حماس به وفاق ملی رسیده و با رهبری آن عملیات مقابله با اشغالگری را ادامه می دهند و دربرابر نیروهایی که از بیرون حمایت می شوند و با هرج و مرج و شبهات روبرو هستند ،ایستادگی می نمایند ، کارکرد زیادی نخواهد داشت . حماس که هرگز به فکر ایجاد درگیری داخلی نیست اگر بخواهد می تواند طی چند روز کفه مبارزات را به نفع خود سنگین کند و گروه دیگر را از صحنه کنار زند .


سناریوی چهارم :
در این سناریو احتمال اشغال کامل غزه منتفی است اما درعوض مناطق مشخصی اشغال خواهد شد که شلیک موشکها را کاهش داده یا متوقف خواهد ساخت و از انتقال اسلحه جلوگیری میکند . این امر با اشغال شمال غزه و معرفی آن بعنوان منطقه بیطرف و مراقبت دائمی از آن با پرواز هواپیماها و برجهای دیدبانی ادامه خواهد یافت . بر اساس اطلاعات موجود سران صهیونیستی دستور داده اند که منطقه رفح اشغال و از سایر مناطق جدا گردد و معبر فیلادلفیا نیز تحت کنترل اسرائیل در آید تا انتقال اسلحه متوقف گردد اما این امر تاکنون به سبب ملاحظاتی اجرایی نشده است (14).
اما اقدام به چنین عملی که از زمان شارون هم مورد بحث بوده ،بیش از آنکه مثبت باشد حاوی نکات منفی است ، چراکه اشغال منطقه غزه بمعنی نقض عقب نشینی از آن بوده و نیروهای اسرائیلی را دردسترس آتش مقاومت قرار خواهد داد و درباره محور فیلادلفیا در نزدیکی مرز مصر نیز باید گفت که اشغال این منطقه باعث ایجاد مشکلاتی بامصر خواهد شد .
د رصورت افزایش خطر موشکها نیز رهبران سیاسی مجبور خواهند بود تحت فشار افکار عمومی و رسانه ای به هجوم گسترده تری دست زده و باموشک باران پراکنده و بی هدف فاجعه ای چون بیت حانون را مرتکب شود که البته این مورد به وضعیت پیشرفت تحولات بستگی دارد .


نتایج پژوهش :

1. به حکم تجربه و تحت تاثیر افکار عمومی بودن رهبری سیاسی و حساسیت عملیات مقاومت و تاثیر آن بر اسرائیل ،رژیم صهیونیستی برای دفاع از هیبت و قوت بازدارندگی خود به هر عملی دست خواهد زد .

2. گزینه اشغال بلند مدت و حتی کوتاه مدت دوباره به غزه در این دوره زمانه و بدون وجود بهانه کافی و با توجه به خسارتهای جانی بسیاری که برای سربازان اسرائیلی و شهروندان فلسطینی خواهد داشت ،دور از انتظار است .

3. ارتش صهیونیستی در صورت هجوم به غزه بواسطه قدرت موجود در اردوگاهها و مناطق مسکونی غافلگیر خواهد شد و نیروهای اسرائیلی با مداخله بین المللی و صعوبت ورود به مناطق مسکونی در نقطه تماس متوقف خواهد شد .

4. درحال حاضر سران سیاسی اسرائیل ترجیح میدهند با حملات برق آسا و محدود به غزه و تخریب پایگاههای مقاومت با پشتیبانی نیروی هوایی و خروج سریع به سرکوب مبارزین بپردازند .

5. در اختیار گذاشتن سرمایه و سلاح از سوی امریکا و اسرائیل برای برخی تشکلها هرگز معادله قدرت و جهت پیکان مقاومت را تغییر نخواهد داد ،زیرا که این نیروها از حمایت مردمی برخوردار نبوده و سیاست قوای بین المللی در قبال آنها تنها خشم مردم بر آنان را می افزاید .

6. همه راه حلهای نظامی مطرح شده از یورش کامل به غزه گرفته تا جمع آوری اسلحه ها و سرکوب مبارزین هیچیک نتوانسته مشکل را برطرف سازد و بایستی در پی راه حل های سیاسی بود .


فهرست منابع


1- (آفی شلایم ، دیوار آهنی ، ترجمه ناصر العفیفی ، مؤسسه مروان إلیوس ، قاهره ، 1997م ) .

2- ( herzog .op.cit,pp.353 )

3- (http://www.islammemo.cc/xfile/one )

4- (معاریف 10/4/2002م) .

5- ( صحیفة البیان 18/10/2006م ).

6- ( یدیعوت أحرونوت ، 12/11/2006م ) .

7- ( فورین ریبورت ، 18/9/2003م ).

8- ( ماجد عزام ، مرکز روزنامه نگاری و رسانه خاورمیانه ، بیروت ، نوامبر 2006م ) .

9- ( یدیعوت أحرونوت ، 30/10/2006م ) .

10- ( هآرتس ، 31/10/2006م ) .

11- ( مرکز اطلاع رسانی فلسطین ، 14/10/2006م ) .

12- ( پایگاه اینترنتی عرب 48 ، 2/11/2006م .

13- ( روزنامه صهیونیستی معاریف ، 1/11/2006م ) .

14- ( خبرگزاری رویترز ، 5/7/2006م ) .

| شناسه مطلب: 154999