جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

صهیونیسم و یهود ستیزی

اشاره: یکی از مسائل مطرح در مورد جنبش صهینونیست ها، جداکردن آنها از یهودیان است. نویسنده در این مقاله تلاش کرده است تا مفهوم  صهیونیسم و  صهیونیسم سیاسی را  تبیین نماید و با آوردن شواهد مختلف، آنرا مورد ارزیابی مدقانه قرار دهد.                        
 
صهیونیسم سیاسی
از دیدگاه صهیونیسم سیاسی «یهودیان» قبل از هر چیز؛ 1- یک قوم هستند 2- یهودیان در همه وقت و همه جا تحت آزار و ظلم بوده‌اند 3-  غیرقابل ادغام در ملتهایی هستند که در بین آنها زندگی می‌کنند.
هرتزل-پایه گذار صهیونیسم سیاسی- برای هر یک از اصول بالا، راه حلهای عملی در نظر داشت که به قرار زیر بود:
1_ نفی و رد ادغام و یهودیان در ملتهای دیگر
2_ ایجاد یک دولت یهودی که تمام یهودیان جهان در آن مجتمع خواهند شد.
3_ این دولت، بایستی در یک محل خالی و بی مدعی مستقر شود.
هرتزل برای استقرار این دولت، به کشورهایی نظیر آرژانتین، اوگاندا، قبرس، موزامبیک می‌اندیشید. اما چون با مخالفت افراد زیادی روبرو شد به پیشنهاد دوستانش، فلسطین را که می‌توانست در تجهیز یهودیان مؤثرتر باشد برگزید. وی یک دیپلمات واقع بین بود که از پیشنهاد دوستانش استقبال کرد.

صهیونیسم و ضدیهودها
صهیونیسم و طرفداران آن که داعیه حمایت از ملت یهود را دارند،از ابتدا پیوندی ناگسستنی، با سرکوب‌کنندگان ظاهری یهودیان در طول تاریخ و حتی هیتلر داشته‌اند. هدف اصلی صهیونیست‌ها، نه نجات زندگی یهودیان، بلکه ایجاد یک دولت صهیونیستی بر مبنای اصول نژادپرستی بود. لذا برای رسیدن به این هدف، از ابتدا دست همکاری به سوی «ضدیهودها» دراز کرد.
فدراسیون صهیونیستی آلمان در سال 1933 در یادداشتی خطاب به حزب نازی چنین می‌نویسد: «... صهیونیسم امیدوار است که برای دست‌یابی به هدفهای عملی خویش بتواند حتی با حکومتی که از بنیاد با یهودیان دشمن است همکاری کند.»
 هرتزل در خاطرات خود چنین می‌نویسد: «یهودستیزان مطمئن‌ترین دوستان ما و کشورهای یهودستیز هم پیمانان ما خواهند شد.»
بعد از برنامه «کی شی نف» در آوریل سال 1903، هنگامی که صدها یهودی کشته و یا زخمی شدند، هرتزل به روسیه رفت تا با «فون پلوه»، وزیر داخلی روسیه، که عامل اجرای این برنامه بود، معامله کند.
هرتزل به رهبر فرهنگی یهودی – زیتلوسکی- گفت : «من یک وعده کاملاً‌ الزام‌آور از «پلوه» گرفتم که او امتیاز واگذاری فلسطین را تا ظرف 15 سال آینده به ما واگذار کند. البته یک شرط وجود دارد و آن این است که انقلابیون یهودی مبارزه خود علیه دولت روسیه را پایان دهند.»

 کتاب سرنوشت یهودیان می‌گوید: «هم زوباتو ، رئیس سازمان پلیس مخفی مسکو، و هم صهیونیست‌ها، خواهان از هم پاشیدن «باند یهودی» بودند. زوباتو به خاطر حفاظت از کشورش و صهیونیست‌ها برای حفظ منافع خود. صهیونیسم از رئیس پلیس «زوباتو» درخواست کرد که همه گونه اعمال ضدیهودی را انجام دهد تا برای یهودیان در همه جا مشکل ایجاد شود. موفقیت صهیونیسم وابسته به شاخص بیچارگی یهودیان بود و هر اندازه بیچارگی بیشتر می‌شد تمایل به مهاجرت نیز افزایش می‌یافت...»
شاید تکان دهنده‌ترین مثال، خوشحالی رهبران یهودیان آلمان و استقبال آنان از قدرت گرفتن هیتلر باشد، چرا که آنها از اعتقاد او به برتری  نژاد آریا و خصومتش با یهودیان اطلاع داشتند.
رهبران صهیونیستی، در دوره هیتلر و موسولینی، رفتار دوسویه‌ای را از خود نشان می‌دادند که نخست خرابکاری در نبرد ضدفاشیستی و سپس اقدام به همکاری با دشمنان (نازیها) بود.
گارودی در این باره می‌گوید: «رهبران صهیونیستی در حمایت از نازی‌ها، نقض تحریمی که همه ضدفاشیست‌های دنیا در تلاش تحقق آن بودند را پیشنهاد می‌کردند. قرارداد برای هر دو طرف سودمند بود. نازی‌ها بدین ترتیب، موفق می‌شدند که تحریم را بشکنند (صهیونیستها توانستند کالاهای آلمانی را حتی در انگلستان بفروشند) و صهیونیستها یک مهاجرت گزینشی را، همان گونه که می‌خواستند عملی می‌کردند. این سیاست همکاری تا 1941 (طی 8 سال بعد از رسیدن هیتلر به قدرت) به طول انجامید. و تنها میلیونرها (که سرمایه‌هایشان امکان توسعه استعمار صهیونیستی در فلسطین را فراهم می‌کرد) و شخصیت‌های ثروتمند، تکنسین‌ها، جوانان قادر به تقویت یک ارتش، می‌توانستند مهاجرت کنند و یهودیان بی‌نوا، یا ناتوان از کار یا جنگ قادر به مهاجرت نبودند چرا که باری به دوش صهیونیست‌ها بودند.»
از سخنرانی های رهبران آلمان، چنین نتیجه گرفته می‌شود که گروههای یهودی باید از اروپا تخلیه شوند. خاخام «ژاکوب آگوس» در تحقیق خود به نام «معنای تاریخ یهود» آورده است: «صهیونیست‌های سیاسی در قاعده‌سازیهای مفرط خود با طغیان‌کنندگان ضدیهودی در موارد زیر موافقت داشته‌اند :
1_‌ آزادی و رهاسازی یهودیان در اروپا یک اشتباه بوده است.
2_ یهودیان در کشورهای اروپایی می‌توانند به عنوان یک قدرت نفاق افکن عمل کنند.
3_ یهودیان سراسر جهان علیرغم تابعیتهای سیاسی گوناگون، از یک قوم و گروه هستند.
4_ تمام یهودیان، برخلاف دیگر مردم اروپا، منحصر به فرد و غیرقابل ادغام هستند.
5- یهودستیزی، بیان طبیعی احساس قومیت کشورهای اروپایی است و از این رو ریشه‌کن شدنی نیست.»

عملیات تروریستی صهیونیست‌ها علیه یهودیان
در آمریکای لاتین صهیونیست‌ها دست به خرابکاری زدند و یهودیان را در مضیقه قرار دادند.در « مونته ویدئو» یهودیان نافرمان اوروگوئه‌ای که در سال 1949 از پرداخت مالیات 2 درصد از ثروت خود – که از طرف رهبران صهیونیسم به سود اسرائیل برداشته شده بود- خودداری کردند، از ورود به کنیسه منع شدند و برای ازدواج، فوت، یا مراسم ختنه کردن، دیگر نمی‌توانستند به خاخامی دست یابند. همین طرز رفتار در کشورهای آرژانتین، برزیل و پرو نیز اعمال شد.
صهیونیست‌ها در نوامبر 1940، چند ضد یهودی را که بدون کسب اجازه قبلی وارد فلسطین شده بودند، سوار کشتی پاتریا کردند، تا آنها را بر طبق بیانیه سیاسی 1939 انگلستان، به موریتوس ببرند. آژانس یهود که خود ورود این مهاجران غیرقانونی به فلسطین را سازماندهی کرده بود، تصمیم گرفت که برای داغ کردن مسئله از نظر سیاسی، در کشتی پاتریا خرابکاری کند. کشتی پاتریا، در حال ترک بندر حیفا بود، که  منفجر شد و تعدادی از سرنشینان یهودی آن، که همگی پناهنده بودند، کشته شدند.
هشت سال بعد نیز کشتی دیگری به وسیله صهیونیست ها منفجر شد که یهودیان زیادی به سبب آن کشته شدند.
پس از اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی در نیمه ماه 1948، میان رهبران سازمان تروریستی و نظامی صهیونیست ها اختلاف درگرفت. این اختلاف، بین بن گورین، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با مناخیم بگین، فرمانده سازمان تروریستی ایرگون بود. این اختلافات و کشمکش بین رهبران صهیونیسم، بر سر تقسیم اسلحه و مهمات کشتی آلتالن منجر به قربانی شدن تعدادی از یهودیان مهاجر این کشتی شد.

ضد یهودی گری
واژه «ضدیهودی‌گری» نمایانگر وجود نوعی انزجار و نفرت در طول تاریخ، در جوامع مختلف علیه یهود می‌باشد. به نظر خود یهودیان، علت این احساسات، که از زمان آوارگی قوم یهود پس از فتح بیت‌المقدس، به وسیله نبوکد نصر در سال 587 (ق.م) آغاز شده، یکی،  خودداری یهودیان از جذب و ادغام در بین ملل دیگر و دیگر، مقاومت آنان در برابر مسیحیت و حفظ شعائر خود بوده است.
تقی‌پور، در کتاب پس پرده هولوکاست، پاره‌ای از ویژگیهای یهودیان که باعث نوعی انزجار و تنفر در طول تاریخ، نسبت به آنان شده است را چنین بیان می‌کند:
«1_ تظاهر و پنهان کاری، آن چنانکه در میان اقوام و مذاهب مختلف خود را به آیین آنها می‌آراستند و در خفا بر آیین و آداب خود پایبند بودند. آنها در جوامع مسیحی، با غسل تمهید و تغییر اسامی، خود را کاملاً در پوشش مسیحی‌ها قرار می‌دادند.
2_ پول گرایی و ثروت اندوزی
3_ شیوه‌های خاص یهودیان در واربط بازرگانی و انحصار فعالیتهای اقتصادی
4_ کم فروشی و شگرد نرخ شکنی در بازار معاملات و تجارت.»
همچنین وی از قول داستایوفسکی – نویسنده روسی- این نفرت را، ناشی از اندیشه درون‌گروهی و دورن‌سازمانی و مبتنی بر برتری طلبی و سروری جویی و خودبینی و غرور یهودیان نسبت به غیریهودیان می‌داند.

متهمان یهود ستیزی
امروزه «یهودستیز» به کسی گفته می‌شود که مخالف با سیاستها و منافع اسرائیل باشد.
افراد زیادی متهم به یهودستیزی شده‌اند: این افراد از سران و رؤسای کشورها، حتی خود اسرائیل، مقامات دینی یهودی، دانشمندان و اساتید، نویسندگان، خبرنگاران و شبکه‌های تلویزیونی می باشند که در اینجا به ذکر برخی از این موارد بسنده می‌کنیم.
«دروسی تامپسون» روزنامه‌نگار شناخته‌شده‌ای که از اولین دشمنان نازیسم بوده است، سیاستهای اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده است، او علی رغم شجاعت‌هایی که در مبارزه با هیتلر از خود نشان داده است، در معرض اتهام یهودستیزی قرار داشت.» یا بسیاری از روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی نظیر نیویورک تایمز و واشنگتون پست و ... به خاطر گزارش اخبار جنگ لبنان و انتقاد از آنها از رفتار آمریکا، به یهودستیزی متهم شده بودند.»
بوبر مارتین، در تمام طول زندگی خود به عنوان مبارز صهیونیست بوده است. او می‌نویسد: «ما نمی‌خواهیم از آنان (اعراب) خلع مالکیت کنیم، بلکه می‌خواهیم با آنها زندگی کنیم.» چنین بیاناتی کافی بود که آقای بیگن و مأموران سرسپرده‌اش در سازمان صهیونیسم‌، آقای بوبر را ضداسرائیل و یهودستیز قلمداد کنند. آن هم مارتین بوبر را که بزرگترین پیام‌آور دین یهودی است و از بدو تأسیس دولت اسرائیل، در آن زندگی کرده است.
پروفسور فورسیون و بسیاری از دانشمندان و اساتید دانشگاه نیز متهم به یهودستیزی شده‌اند. فورسیون، به خاطر نوشته‌ها و تحقیقاتی که در خصوص اغراق‌آمیز بودن کشتارهای یهودیان در جنگ جهانی دوم انجام داده است، از سمت دانشیاری دانشگاه لیون فرانسه اخراج شده و مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفت.
راها کوهن – روشنفکر اسرائیلی و از مدافعان سرسخت هولوکاست- نیز که از سیاستهای دولت اسرائیل به رنج آمده و چنین می‌گوید: « هنگامی که سربازان اسرائیلی، زن باردار فلسطینی را در مقر بازرسی متوقف می‌کنند و به او اجازه نمی دهند تا جایی که سرانجام مجبور به زایمان در بیابان برهوت می‌شود. تنها نتیجه‌ای که از این حادثه گرفته می‌شود این است که خبرنگار روزنامه هارآرتص، فردی یهودستیز است، چرا که این خبر را چاپ کرده است و یا هنگامی که مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت 133 رأی موافق در برابر 4 رأی مخالف، تصمیم اسرائیل برای قتل رهبر منتخب فلسطینی‌ها را محکوم می‌کند، عمل یهودستیزانه صورت گرفته است و همه آن کشورها از دید اسرائیل ضدیهود به شمار می‌روند.»
او اعتراف می‌کند که « اکنون دیگر هنگام آن رسیده است که با صدای بلند بگوییم، هیچ گاه دوره‌ای چون دوره ما سراسر اقبال و خوشبختی برای قوم یهود نبوده است، چرا که در این عصر شاهد کمترین اقدامات یهودستیزانه هستیم.»

لابی یهود
لابی قدرتمند یهود، وابسته به صهیونیسم برای پیشبرد اهداف اسرائیل در کشورهای مختلف جهان سه وظیفه مهم برعهده دارد.
1_ مبرا ساختن خود (صهیونیسم و دولت اسرائیل) از هرگونه سرزنش، انتقاد و سرکوب مخالفان به وسیله تصویب قانون در کشورهای مختلف.
قفورسیون در این باره می‌گوید: «در فرانسه، قدرت یهودیان حتی قوی‌تر از آمریکا هم هست و در این کشور ما لابی شماره یک داریم. هیچ کس جرأت نمی‌کند علیه یهودیان سخنی بر زبان بیاورد، آنها ادعای دروغین هولوکاست را دارند و با همین حربه مخالفان خود را سرکوب می‌کنند. قانون تنفر، قانونی است که به درخواست سازمانهای یهودیان در فرانسه تصویب شده و هرگونه مخالفت با یهودیان را در قالب تحرکاتی نژادپرستانه قلمداد و تحت تعقیب قرار می‌دهد. حتی گروههای واقعاً یهودستیز مجبورند ماهیت اصلی خود را انکار کنند زیرا به خوبی آگاهند که چنین طرز تفکری از لحاظ سیاسی به نفعشان نیست.»
2_ استفاده از هر پدیده به ظاهر کم اهمیت اجتماعی، برای مظلوم نمایی
هرگونه اهانت، زد و خورد و یا قتل، که علیه یهودیان صورت گیرد، هر چند که از روی یهود ستیزی هم نباشد، از سوی لابی یهود، بزرگ جلوه داده می‌شود و در مدت زمان کوتاهی، موج اعتراض به یهودستیزی تمام کشور را فرا می‌گیرد.به عنوان مثال، می‌توان به داستان ساختگی حمله به زن یهودی و کشیدن علامت صلیب شکسته بر بدن وی اشاره کرد.
لابی صهیونیستی، برای اجرای اعمال خود، همواره از ابزارهای رسانه‌ای سود جسته است. در عرصه رسانه‌ای قدرت لابی صهیونیستی به اندازه‌ای است که می‌تواند به دلخواه خود با افکار عمومی بازی کند. به عنوان نمونه می‌توان به کشور فرانسه اشاره کرد. «با اینکه جمعیت یهود در فرانسه حدود 2% ملت فرانسه را تشکیل می‌دهد بر اکثریت تصمیم‌گیرندگان سیاسی در رسانه‌ها و تلویزیون و رادیو و مطبوعات سیطره دارد. هیچ نامزدی برای ریاست جمهوری فرانسه – به هر حزبی که وابسته باشد- نیست که برای دریافت تنفیذ رسانه‌ای از اسرائیل به این کشور سفر نکرده باشد.»
3_ کمک و حمایت از دولت اسرائیل در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی
نفوذ این لابی، به ویژه در عرصه دیپلماسی مشهود است. گارودی در این باره می‌گوید: «در درون دیاسپورای آمریکا، لابی صهیونیستی نیرومندی شکل گرفته است که بر حیات سیاسی آن سیطره دارد. استفاده آمریکا از حق وتوی خود در رد تقاضاهای سازمان ملل برای مجازات اسرائیل که در قطعنامه‌های خود خواستار آن شده بود نمونه این نفوذ است.»
همچنین وی می‌فزاید: «نفوذ لابی صهیونیستی، در عرصه‌های اقتصادی و نظامی نیز آشکار است. نصیبی که یک فرد اسرائیلی از کمک مالی می‌برد یکصد برابر بیشتر از کمکی است که به مردم کشورهای در حال توسعه می‌شود. لابی صهیونیستی همواری تلاش کرده است تا به جنگ افزارهای پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر آمریکایی دست یابد.»
فشارهای لابی صهیونیستی به حدی است که کاخ سفید نیز توان گریز از آنرا ندارد. «مجله نیوزویک، روشن ساخت که در پایان نوامبر 1971 ، به هنگام درخواست اسرائیل، رهبران با نفوذترین سازمانهای یهود ایالات متحده در واشنگتن گرد آمده بودند تا به اطلاع رئیس‌جمهور برسانند که در صورت عدم دریافت فانتوم‌های درخواست شده توسط اسرائیل، نیکسون در معرض خطر از دست دادن آراء یهودیان و پشتیبانی انتخاباتی‌شان در سال 1972 قرار خواهند گرفت.»

نویسنىه: مهدی عوض پور



| شناسه مطلب: 153410







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.