پنج‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

فرصتی طلایی برای فلسطینی ها (هانی المصری)

جمع بین مقاومت و مذاکره نتیجه بخش
دکتر هانی المصری:

مذاکرات و فرایند صلح چیزی کم نداشت مگر بروز چند رسوایی تازه برای نخست وزیر اسرائیل که وی را تهدید به برکناری نماید و شرکای وی در ائتلاف یعنی روسای حزب کار و شاس و برخی اعضای برجسته حزب کادیما و از جمله زیپی لیونی وزیر امور خارجه، او را به استعفا فرا بخواند تا حزب بتواند رهبر تازه ای را انتخاب نماید و اگر اولمرت همچون دفعات گذشته به امید جان به در بردن از اینگونه مشکلات، با درخواستهای فزاینده استعفا مخالفت کند و مثل گربه هفت جان داشته باشد - که گویا اینچنین است - اسرائیل  به سمت انتخابات زودهنگام در ماه فوریه یا مارس آینده پیش خواهد رفت .
رفتن اولمرت هیچ تاسفی را برنخواهد انگیخت مگر تاسف کسانی که دست به دامان مذاکرات بیهوده  شده اند و به دنبال منافع خود می گردند.
مذاکرات پیش از رسوایی های تازه اولمرت هم معلق بود و هرگز به معاهده صلح منتهی نشد و نتوانست بر اساس ادعای امریکایی ها ، دولت فلسطینی را تا سال 2008 تاسیس نماید و به رغم ادعاهایی مبنی بر جدیت  بحث درباره  مسائل عمیق و دستیابی به برخی پیشرفتها و رسیدن به نقطه ای که مذاکرات ابوعلاء یا پس از آن (زمان صائب عریقات)بدان دست یافته بود ،همه در این انتظار بودند که ادامه این مذاکرات بی آبرویی و شکستی تحقیرآمیز را برای دو طرف به ارمغان آورد .
انچه مشهود است اینکه مذاکرات به مرحله ای دشوار رسیده به گونه ای که تهدید به نابودی کامل برای آن توصیف کوچکی است. چه آنکه دو طرف به جای اعتراف به وضعیت پدید آمده در مذاکرات و تلاش برای دستیابی به روشی جدید همراه با حامیان امریکایی این مذاکرات که همگی اعتراف کرده اند تشکیل دولت فلسطینی نه در پایان این سال بلکه تا چند سال دیگر هم ممکن نیست، تلاش کرده اند که خود را به نحوی از این منجلابی که در آن گرفتار شده اند ،نجات دهند .
اعتراف به شکست، مسئولیت را بر عهده اقرار کننده می گذارد و موضع طرفهای مخالف با مذاکرات از آغاز امر را تقویت می کند. از این رو مذاکره کنندگان در یک گروه واحد شروع به یافتن راهکاری مناسب برای خروج از این بحران کرده  و نظرات مختلفی در این باره مطرح گردید . ازجمله این نظرات عبارت است از ادامه مذاکرات تا دستیابی به معاهده صلح بدون قراردادن یک سقف زمانی (نظیر پایان سال) و دستیابی به اهداف امسال در سال آینده بدون بالا بردن سقف توقعات یا مبالغه در پیامدهای عدم دستیابی به توافق در سال جاری و یا دیدگاه دیگری مبنی بر لزوم دستیابی به توافقی هرچند کوچک تا پایان امسال  که بعنوان اعلام اصول توافق اولیه یا چیزی که بتواند بعنوان توافق در صف اجرا تلقی شود که بعدا اجرا می شود تا اهداف زیر از ظان محقق شود:
ـ  پلی باشد برای اتصال بین دو حکومت امریکایی کنونی و آتی تا میان 3 ماه آخر دوره بوش و 3 ماه آغازین دوره رئیس بعدی شکافی در روند ایجاد شده، پدید نیاید و مخالفان با مذاکرات در منطقه نتوانند از آن بهره ببرند. ولی برکناری اولمرت و عدم جایگزینی فردی بجای او در ریاست حزب کادیما که دستیابی به توافقی تا پایان سال را بپذیرد، به کلی روند مذاکرات موجود را هم از بین می برد.
ـ اینکه برگ برنده ای باشد در دست سران تشکیلات خودگردان و حکومت اسرائیلی و دولت امریکا که بتوان در انتخابات آتی امریکا و فلسطین و شاید اسرائیل در صورت دستیابی به انتخاب فردی بعنوان جایگزین اولمرت ،آنرا بکار گرفت. 
ـ توافق بر سندی که حتی برای اجرا نیز در نظر گرفته نشده است می تواند توجیهی برای ادامه مذاکرات باشد و برای استفاده های منطقه ای بکار گرفته شود چرا که عدم دستیابی به چیزی قابل ذکر باعث تحت فشار شدید قرار گرفتن سران تشکیلات خودگردان و اجبار آن به توقف یا حداقل تعلیق مذاکرات می شود .
در نظر طرفین و حامی امریکایی اکنون مهمترین و مقدس ترین مساله ،ادامه مذاکرات می باشد نه دستیابی آن به مرحله ای حقیقتا قاطع و عملی . سران اسرائیلی و تشکیلات خودگردان به این توافق رسیده اند که مذاکره تنها راه رسیدن به تفاهم و مصالحه است و جایگزینی هم ندارد چرا که جایگزین ها از آن بدتر هستند.اما وقتی در میان سران فلسطینی سخن از گزینه ها و جایگزین های دیگر به میان می آورند باید اینگونه اظهارات را از قبیل وقت کشی و همسویی با دیگر آرای در حال تقویت و در جهت به ستوه آوردن ملت دانست به خصوص آنکه نظرسنجی های اخیر زنگ خطری بوده که نشان داده است که اکثریت روز افزون مردم فلسطین خواهان توقف مذاکرات بیهوده بوده اند.
به هر حال با استعفای اولمرت یا بدون آن یا جایگزینی لیونی به جای او یا شخص دیگری از سران کادیما، اسرائیل وارد شرایط تغییر و انتخابات زودهنگام شده است و بحث اصلی درگیری ها درباره زمان انتخابات زودهنگام است که آیا امسال باشد یا در بهار آینده .
اوضاع رقابت انتخاباتی اوضاع خوبی برای عملیات صلح نیست چه آنکه بر اساس تجربه تاریخی تمام حکومت های اسرائیلی از زمان قرار داد اوسلو تاکنون دوره حکومتی خود را کامل نکرده اند و با انتخابات زودهنگامی که به منظور فرار از وعده ها و مسوولیتهای به عهده گرفته شده در مذاکرات اجرا شده یا فرار از وعده هایی که اسرائیل به پایبندی به یکسری از اصول مذاکراتی داده است، حکومتی نو را از صفر !! و بدون توجه به مذاکرات حکومت قبلی براه انداخته اند !! 
از سوی دیگر رقابت، همواره  تب افراطی گری و تعصب و هجوم را در وجود رهبران و روسای احزاب اسرائیلی بیدار می کند و آنها برای دستیابی به بیشترین آرا وارد معرکه ای می شوند که امتیازهای آن با خون فلسطینیان و سرزمین و حقوق این مردمان جمع آوری می شود .
در این بحث اگر این باور را بپذیریم که بهترین سناریوی ممکن رخ دهد و اولمرت به پایان خود اعتراف کرده و استعفا دهد و حزب او لیونی را جایگزین وی کند، این فرایند مدتی وقت خواهد گرفت و زمان اکنون برای اسرائیلی ها بسیار ارزشمند است چه آنکه اگر مذاکرات تا سپتامبر آتی هیچ امر نویی حتی یک توافقنامه را نگشاید،  بعید خواهد بود که پس از آن خبر از حادثه نویی بدهد زیرا رئیس جمهوری امریکا به مرحله ای (اردک لنگ) می رسد که طی آن از قدرتی که بتواند بواسطه آن در مذاکرات طرفین تاثیر گذار باشد ،محروم خواهد بود .
از سویی لیونی نیز مواضعی سخت گیرانه داشته و هرگز به دنبال دستیابی به چیزی مبهم و کمتر از معاهده صلح اعتقاد نداشته است، چرا که به نظر وی خطرات توافق چارچوبی یا مشابه آن بیشتر از دست نیافتن به هیچ است و زمانیکه وی به عنوان نخست وزیر موقتی اسرائیل جانشین اولمرت شود نگاه خود را به چگونگی پیروزی در انتخابات نخست وزیری آتی متمرکز خواهد ساخت که این هدف هرگز با ظاهر شدن درقامت  رهبری که برای دستیابی به توافق مبهم امتیاز می دهد، تحقق یافتنی نخواهد بود .
 ناظر به این نتیجه گیری این که اسرائیل چه از طریق گروه مذاکرات به سرپرستی لیونی و چه از طریق نخست وزیر (اولمرت) دو نقشه برای مرزها ارائه کرده است :بر اساس اولی اسرائیل اکثر مناطق قدس و حومه آنرا در اختیار می گیرد و به نسبت 11.5 % در کرانه باختری تبادل اراضی صورت می گیرد و بر اساس نقشه دوم اسرائیل همان میزان زمین را در اشغال خود نگاه میدارد و به نسبت 8.5 % زمینهای غرب دیوار حائل مبادله می شوند که در هر دو حالت نیز منطقه الاغوار شامل 30 % از مساحت کرانه باختری برای دهها سال تحت سیطره اسرائیل قرار خواهد گرفت.
همچنین در هر دوی این نقشه ها مشخص نیست نسبتی که از آن صحبت می شود بر چه اساسی سنجیده می شود و آیا این درصد، نسبتی از کل کرانه باختری و نوار غزه است یا پس از استثنا کردن قدس محاسبه می شود. اگر قدس مستثنی باشد آیا منظور قدس کوچک است یا قدس بزرگ که مساحت آن حدود 20 % از کرانه باختری می باشد ؟ و با این همه هنوز هم مشخص نیست که به رغم امتیازدهی بسیار طرف فلسطینی ،اسرائیل به اصل تبادل اراضی بشکلی واضح و مشخص پایبند باشد یا خیر .
اصل در این گام سیاسی این بود که فلسطینی ها پیش از هر چیزی اصرار کنند که اسرائیل اعتراف کند که رژیمی اشغالگر است و آمادگی دارد از سرزمینهای 1967 خارج شود و پس از آن می توان به تبادل اراضی نیز پرداخت ولی بحث درباره تبادل اراضی پیش از آنکه مشخص شود اسرائیلی ها چه چیزی به آنها واگذار خواهند کرد باعث شده است که طرف فلسطینی وارد زنجیره ای از امتیازدهی و ارزان فروشی ها شود که می فهمید چگونه وارد آن شده ولی راه خروج از آن را نخواهد یافت .
مذاکرات در تحقق اهداف فلسطینیان شکست خورده است و تا زمانی که هیچ مرجع مشخص و الزام آور و نقش بین المللی یا ضمانت های بین المللی .جود نداشته باشد؛ در سایه موازنه نیروهای کنونی ، شکست خورده خواهد بود و نخواهد توانست این حقیقت را تغییردهد .این امر بر فلسطینیان ایجاب می کند پیش از فوت فرصت به تهیه و تدارک گام دوم یا نقشه "ب" بپردازند و تمام گزینه ها و جایگزین ها را عملا و نه فقط در حد گفتار، مطرح و قابل اجرا معرفی کنند.
فلسطینی ها برگهای برنده و ابزار بسیاری برای اعمال فشار به طرف مقابل خود در اختیار دارند که از مساله حقیقی و آرمان اخلاقی تر آنان سرچشمه می گیرد و تمام قوانین نیز به آن اعتراف دارند . بنابراین به جای این که به تلف کردن این برگها بپردازند باید آنها را جمع کرده و از آن بهره گیری نمایند.
منطقه و کل جهان طی سالهای آتی با تغییرات ریشه ای و دراماتیکی مواجه خواهد بود .آیا ما برای دستیابی به حقوق خود و سرزمین از دست رفته مان آمادگی لازم را کسب کرده ایم یا همچنان در همین شرایط خماری خواهیم ماند و همچون توپی که دیگر بازیگران آنرا شوت می کنند به این سوی و آنسوی پرتاب خواهیم شد .

بهرمندی از فرصت
اکنون فرصتی طلایی در افق دیدگان فلسطینیان ظاهر شده و آنها باید به خوبی از آن استفاده کنند زیرا اسرائیل به بحران درونی گرفتار آمده و در کشاکش رسوایی های مالی اولمرت و تدارک برای انتخابات زودهنگام اسیر شده استبنابراین فلسطینی ها در صورت به شکست کشاندن مذاکرات نکوهش نخواهند شد که این امر فرصت کافی برای مرتب کردن جبهه داخلی را به فلسطینیان می دهد تا برای چالشهای آتی و خروج از روند مذاکرات کنونی که تنها مایه مصیبت بیشتر می گردد، آماده باشند.
اکنون در راس تمام وظایف لازم الاجرای فلسطینیان، تهیه و تدارک یک استراتژی فلسطینی قرار داد که این استراتژی باید روند جدایی داخلی را متوقف کند و تحقق دهنده وفاق ملی باشد و استراتژی یاد شده همچنین باید جمع کننده میان مقاومت نتیجه بخش و مذاکرات نتیجه بخش بر اساس یک برنامه ملی دموکراتیک حقیقی که قادر بر اعتلا جستن و اوج گرفتن بر فراز تمام سطوح محلی، عربی ،منطقه ای و بین المللی باشد و لا غیر.
ولی آیا این ملت فرصت طلایی به دست آمده را که هدیه ای آسمانی است و ما شایستگی آنرا نداشته ایم، قدر خواهد دانست یا اینکه اجازه خواهد داد در دستانش تلف شود وزمانی که پشیمانی سودی نخواهد داشت، به سوگ آن بنشیند؟!


تمام/پ/ش/26
 


| شناسه مطلب: 153396







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.