پنج‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

بحران صهیونیسم؛ اسراییل، به سوی اتحاد یا تفرقه؟

پس از سالها که از تأسیس رژیم صهیونیستی می گذرد اینک به نظر می رسد که رفته رفته این رژیم به سیاستهای افراطی تر مذهبی نزدیک تر می گردد و این رژیم می رود که کاملا" زیر سایه مذهب و احزاب مذهبی قرار گیرد. بر همین اساس اینک اسراییل در دو دستگی شدیدی قرار گرفته و روز به روز اختلافات بین روشنفکران و مذهبیون افراطی تشدید می گردد. آنچه که در اسراییل امروزی شاهدیم اختلافات عمیقی است که ریشه در باورهای مذهب یهود دارد. اگر ما تأسیس این رژیم را سال 1948 بدانیم، به مدت 19 سال یعنی تا سال 1967 این رژیم به شیوه ای محافظه کارانه اداره می گشته است. اختلافات زمانی آغاز گردید که پس از جنگ 1967 (جنگ شش روزه) اسراییل توانست به مقداری از زمینهای ارض موعود دست یابد. در این جنگ نظامیان فاتح که تعدادی از آنها از مذهبیون ارتدوکس (افراطی) نیز بودند بر این باور خود قاطع تر و مصمم تر شدند که می توانند ارض موعود را به دست آورند. از این زمان بود که صهیونیسم افراطی قوی تر گشت و به چالش با روشنفکری و محافظه کاری پرداخت.
آنچه که ما در انتخابات نخست وزیری اخیر که منجر به پیروزی بنیامین نتانیاهو و شکست حزب کارگر گردید شاهد بودیم، در واقع می توان آن را شکست محافظه کاری و پیروزی باورهای مذهبی افراطی تلقی کرد. اگر چه اختلافات جدی میان احزاب کارگر و لیکود وجود ندارد ولی بنیامین نتانیاهو که در واقع نماینده و رییس حزب لیکود است، توسط افراطیون مذهبی به پیروزی رسید و بنابراین نمی تواند خود را از جو غالب این قشر دور بدارد. یهودیان افراطی که در حدود 20 درصد کل یهودیان را تشکیل می دهند، به خوبی توانسته اند اقتدار و تصمیمات خود را بر دیگر یهودیان اعمال کرده و گاهی اوقات در رسیدن به اهداف خود از کاربرد خشونت نیز ابایی نداشته اند و ترور اسحاق رابین، نخست وزیر سابق اسراییل یکی از این موارد است.
بی تردید ترور اسحاق رابین در آن زمان تسویه حساب بین دو حزب لیکود و کارگر به خاطر اختلافات شان نسبت به روند صلح نبوده است، بلکه ترور نخست وزیر سابق توسط شخص- ایگال امیر- صورت می گرفت که تحت باوریهای شدید مذهبی قرار داشت و یکی از اعضای جنبش افراطی "کاخ"(1) بوده است. اسحاق رابین بدین خاطر ترور می شد که خائن تلقی می گردد، در باور افراطیون مذهبی دوست داشتن وطن و حفظ وطن از جمله مواردی بودند که رابین آنها را نادیده گرفته و برای فلسطینی ها هویت قائل شده بود. حتی برخی از احزاب مذهبی که ریشه آنها به قرن بیستم برمی گردد معتقدند که کشتن عرب یک وظیفه دینی است، چه برسد به اینکه برای آنها کشور و ملتی مستقل در داخل ارض موعود قائل شد. حزب کاهانا(2) علاوه بر اینکه معتقد است کشتن عرب تقدس دارد، از آن دست احزاب مذهبی است که بر یک سری اصول مذهبی افراطی استوار گشته است. سرزمین موعود، خشونت گرایی، مسیحانیت(3) جزو این اصول است و همچنان که قبلا" ذکر شد کاربرد خشونت نیز در این احزاب تصویه می گردد و معتقدند که از رهبران یهود، هر کس به اندیشة خشونت احترام نگذارد، شایسته احترام نیست. و شاید در راستای اجرای این دستور بوده است که بسیاری از رهبران یهود منجمله مناخیم بگین(*) و اسحاق شامیر، با ایجاد سازمانهای تروریستی توانستند اسراییل را تأسیس و بعدها از آن حمایت کنند و اینک نیز بسیاری از جنبش های افراطی- منجمله کاخ- در راستای اجرای این توصیه گام برمی دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 و 2- جنبش کاخ که از آن به عنوان انجمن دفاع یهودیان نیز نام برده می شود در سال 1972 توسط "مئیر کاهانا" که فردی تروریست بود در پی مهاجرتش از آمریکا به اسراییل، تأسیس گردید. این جنبش، امتداد جنبش "دوف" که به معنای سرکوب نمودن خائنین است. به حساب می آید که کاهانا آن را در سال 1969 به وجود آورده بود. خود جنبش دوف نیز امتداد طبیعی انجمن دفاع یهودیان که در سال 1967 در آمریکا تأسیس شده بود، تلقی می شود این جنبش، جنبشی افراطی بوده که به سرزمین موعود –از نیل تا فرات- عقیده دارد و خواستار بیرون راندن شهروندان عرب از اسراییل است. این جنبش خواستار یهودی شدن کامل شهر قدس است و خواهان ویزان نمودن مسجد الاقصی و اماکن مقدسه اسلامی و هم چنین خواستار الحاق کرانه باختری و نوار غزه به کشور اسراییل و تبعید و کوچ دادن سکنه آنها به کشورهای عربی است. کاهان در سال 1984 به یک کرسی در مجلس دست یافت. این جنبش دست به اقدامات تروریستی زیادی چه در داخل و چه در خارج زده، به طوری که ترور نخست وزیر اسراییل اسحاق رابین در سال 1995 از آن جمله است.
3- مسیحانیت یا مسیانیسم که اعتقاد به ظهور منجی یهودیان است.
*مناخیم بگین: در سال 1913 میلادی در برست لیتوفسک بیلو روسی متولد شد و در سال 1942 به فلسطین مهاجرت کرد. او در سال 1948 رهبری جنبش بیتار را در لهستان بر عهده داشت و رهبری حزب لیکود را از ابتدای تأسیس آن در سال 1973 بر عهده گرفت. از سوی حزب لیکود، در سالهای 83- 1977 نخست وزیر اسراییل بود. او موفق به امضای موافقتنامه کمپ دیوید در سال 1978 با مصر شده بود و به همین دلیل موفق به اخذ جایزه نوبل صلح در سال 1979 گردید. او در سال 1983 از سیاست کناره گیری کرد و در سال 1993 فوت نمود.


سفی راشلووسکی که متخصص مذهب یهود و یکی از روشنفکران اسراییلی است، اعتقاد دارد که اسراییل درگیر جنگ داخلی است و اگر تلاطم امواج مذهبی ادامه داشته باشد، حیات جدید روشنفکران قوم یهود در خطر خواهد بود.(1) و همانطوری که از گفته راشلووسکی مشخص است او نیز اعتقاد دارد که این تلاطم و درگیری به نفع افراطیون مذهبی خواهد بود، زیرا که تا به حال به بسیاری از اهداف خود رسیده اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- I"evenement du jodi - 1997.1.15


خیابان "بار ایلان" Bar Illan در اورشلیم که بیشتر ساکنان آن را مذهبیون افراطی تشکیل می دهند، هر هفته شاهد تظاهرات و درگیری است زیرا که ساکنین این منطقه خواهان آنند که این شاهراه در روزهای شنبه به هنگام اجرای مراسم مذهبی مسدود باشد ولی آنچه که موضوع را مهمتر می کند این است که مسدود کردن این شاهراه به دلیل دسترسی به بیمارستان "هاداسا" Hadassa ، مشکل ساز بود. و از سویی دیگر ممکن نیست که رفت و آمد را در اورشلیم به دلایل مذهبی متوقف و مسدود کرد. بنابراین در مقابل این دسته از افراطیون مذهبی که خواهان مسدود کردن این خیابان هستند، تظاهرات و درگیری دسته دیگری را شاهدیم که با مسدود کردن خیابان مخالف اند. این مورد یکی از مواردی است که سردمداران رژیم اسراییل را نگران این موضوع می کند که اختلافات رفته رفته عمیق تر و حادتر گردد. افراطیون مذهبی نه تنها معتقد به اجرای مراسم مذهبی در روز شنبه هستند بلکه یکسری از موارد دیگر نیز وجود دارد که باعث اختلاف گریده است. اجرای ازدواج بر اساس شریعت توراتی، رعایت سنت کاشر، طبخ غذاهای حلال بر طبق احکام تورات در رستورانها و هتلها از این موارد است. یهودیان ارتدوکس تنها ازدواج شرعی را که توسط حاخام صورت می گیرد قبول دارند و ازدواجهای محضری و قانونی را اگر بدون رعایت شریعت انجام شده باشد باطل می دانند.
یکی دیگر از مهمترین موارد اختلاف نظر میان یهودیان ارتدوکس (افراطی) و یهودیان غیرمتعصب این مسأله است که "یهودی کیست؟" یهودیان غیرمتعصب هر کسی را که اقرار به یهودی بودن کرده و اوامر و احکام این دین را جرا کند، یهودی می دانند در حالی که یهودیان ارتدوکس معتقدند که تنها کسی یهودی است که از یک مادر یهودی متولد شده باشد و اگر کسی از یک مادر یهودی متولد نشده باشد نمی تواند وارد دین یهود شود هر چند به یهودیت اقرار کرده و مناسک مذهبی را انجام دهد. برای اینکه دقیق تر به این مسأله پرداخه شود که چقدر این اختلاف نظر قادر بوده که در بالاترین سطوح دولتی منجر به اختلاف و دودستگی گردد موردی نام برده می شود که در سال 1987 باعث استعفای وزیر کشور آن زمان، اسحاق پرز، گردید. ماجرا از این قرار بود که در این سال یک مسیحی آمریکایی به نام "سوزان میلر" توسط یک حاخام غیرارتدوکس یهودی در آمریکا به دین یهود در می آید و به اسراییل مهاجرت می کند ولی در اسراییل وزارت کشور و دفاتر ثبت احوال قبول نمی کنند که نام او را به عنوان یک یهودی در دفاتر اسناد ثبت کنند. در نتیجه میلر به دیوان عالی کشور اسراییل متوسل می شود که در نهایت دیوان به نفع او رأی می دهد و اعلام می کند که او یک شهروند یهودی است، در اثر این حادثه وزیر کشور، اسحاق پرز، به عنوان اعتراض به این حکم استعفا می دهد.(1)
بنیامین نتانیاهو که توسط همین افراطیون مذهبی به قدرت رسید، منجی آن تلقی می گردد و به او به عنوان شخصیتی نگاه می شود که اسراییل را به ظهور مسیح نزدیکتر می سازد. این همان عقیده ایست که از آن به عنوان "مسیانیسم" یاد می شود و آن عقیده به انقلابی است که بیانگر پایان یک دوره و آغاز عصر جدیدی است و در این اعتقاد ظهور منجی موعود بسیار نزدیک است.
نتانیاهو که قدرت مقاومت در مقابل آنها را ندارد باید سعی کند بنا بر اعتقاد آنها، از واگذاری ذره و پاره ای از سرزمین موعود به فلسطینیان پرهیز کند. این نفوذ در حد وسیعی صورت گرفته و رفته رفته نیز شدیدتر و بیشتر می گردد. "مفدال" بر یکی از احزاب ملی و مذهبی است و 9 نماینده در پارلمان اسراییل دارد، یکی از احزاب ائتلافی لیکود در دولت فعلی است و یکی از وزنه هایی محسوب می گردد که دولت نتانیاهو را بیشتر و بیشتر افراطی کرده است. وزارت معارف (آموزش و پرورش) و وزارت حمل و نقل سهم این حزب در دولت ائتلافی است که با مرگ هامر(2) وزیر سابق آموزش و پرورش، و جایگزین شدن "اسحاق لوی"(3) به جای وی و همچنین رسیدن "شائول یهلوم"(4) به وزارت حمل و نقل افراطی تر و مذهبی تر گردیده است. حزب ملی و مذهبی مفدال که در سال 1956 تشکیل شد در همه دولتهای ائتلافی اسراییل شرکت کرده است و بدین جهت در اثر گذاری بر تمام وزارتخانه های اسراییل سهم بسزایی داشته و دارد. حزب مفدال عقیده دارد که برای هر فرد و جمعی، پشتیبانی از کیان این ملت در سرزمین خویش واجب است و نیز تأکید می کند که حاخامیه بزرگ همان سلطه و حاکمیت بزرگ دینی در دولت است. نیز مفدال معتقد است که تشکیل اسراییل، سرآغاز تحق اهداف الهی و گامی در راستای رهایی ملت اسراییل بود. حزب مفدال همچنین به سرزمین وعده داده شده خداوند یعنی از نیل تا فرات عقیده دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نشریه جروزالیم پست، نوشته موشه آرنز، مورخ 24 اکتبر 1997
2- زفولون هامر: سن 60 و متولد حیفا. او سمت معاون نخست وزیر و وزیر آموزش و پرورش دولت نتانیاهو را قبل از مرگ بر عهده داشت. از 27 سال پیش عضو پارلمان بوده و تعدادی از وزارتخانه ها از جمله وزارت کمکهای اجتماعی، وزارت معارف و فرهنگ و وزارت ادیان را بر عهده داشته است از جمله وزارت کمکهای اجتماعی، وزارت معارف و فرهنگ ووزارت ادیان.
3- اسحاق لوی: 49 ساله و متولد کازابلانکای مراکش و هم اینک عضو و دبیر حزب مفدال است. در سال 1966 نائب رییس مجلس و در سالهای 79- 1977 وزیر مهاجرت و اسکان و در سالهای 90- 1979 معاون نخست وزیر و وزیر سازندگی و در سالهای 1990 تا 1992 مجددا" معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه بوده است. او تا سال 1995 که از حزب لیکود کناره گیری کرد از رهبران این حزب بود.
4- شائول یهلوم: در سال 1947 در تل آویو متولد شد و فارغ التحصیل تربیت و اقتصاد از "بار ایلان" می باشد. با درجه ستوانی در ارتش خدمت کرد و از سال 1987 دبیر سیاسی حزب مفدال می باشد. قبل از رسیدن به سمت جدید- وزارت حمل و نقل- عضو پارلمان از حزب مفدال بوده است.

حزب شاس نیز که یکی از احزاب مذهبی ائتلافی در دولت اسراییل است، در افراطی تر شدن دولت فعلی اسراییل سهم بسزایی داشته است. این حزب درست است که مثل احزاب مذهبی افراطی دیگر زیاد پای بند به ارض موعود نیست و حتی قائل به وجود سرزمین فلسطین و عقب نشینی از برخی مناطق اشغالی است ولی در احکام شریعت یهود که از آن به "هالاخاه" نیز نام برده می شود، همان سخت گیریها و تعصبات مذهبی را دارد که سایر افراطیون دارند. حزب شاس نیز همچون این احزاب مذهبی افراطی- معتقد است که محافظه کاران به مدت پنجاه سال. رفتار و افکار خود را بر مذهبیون تحمیل کرده اند و انجام بازی فوتبال در روزهای شنبه را یکی از این موارد محسوب می کنند که اخیرا" نیز بسیار سعی کرده اند که انجام این بازی را در روز شنبه که در واقع روز انجام مراسم مذهبی است، متوقف و تعطیل کنند. البته در اینجا لازم به تذکر است که یهودیان غیرمتعصب نیز در مقابل این گفته افراطیون، ادعا می کنند که اینها- افراطیون- نیز در طی این مدت به امتیازاتی قابل توجه رسیده اند که حتی در مواردی سبب ساز بوجود آمدن اختلافات طبقاتی فاحش و ایجاد دودستگی در جامعه و نیز ایجاد یک نوع دلسردی همگانی گردیده است. یهودیان غیرمتعصب، معافیت طلاب مدارس مذهبی یا همان "یشیفوت" از خدمت سربازی را یکی از این امتیازات می دانند که با توجه به تعداد این طلاب- صد و نود هزار(1) -این شبهه را ایجاد می کند که امروزه با توجه به طول خدمت دوره سربازی در اسراییل- برای مردان سه سال و برای زنان دو سال- وارد شدن در این مدارسع شیوه ای برای فراز از خدمت سربازی است. رانان کوهین که یکی از نمایندگان جناح چپ اسراییل در پارلمان است، در راستای این نظریه چنین ابراز نظر می کند:
"تمام این چند هزار طلاب مذهبی صبح تا شب درس نمی خوانند و نوعی مسامحه و نیرنگ در کار است."(2)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الدیمو قراطیه فی اسرائیل، قضایا و مشاکل، مردخای بار- اون- ترجمه مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا
2- رویداد و گزارش شماره 10- 12 اسفند 1376 - مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی علمی ندا


نه تنها رانان کوهین، بلکه بسیاری از اقشار جامعه به ویژه دانشجویان نیز به اینگونه تبعیضات اعتراض نموده اند و آن را مایه تفرقه و دودستگی جامعه دانسته اند یعنی درست آن چیزی که ما در نیروی دفاعی اسراییل شاهدیم که حجم فرار از ارتش و خدمت نظام وظیفه سال به سال افزایش چشمگیری می یابد. تمام این موارد سبب گردیده جامعه امروزی اسراییل در اختلافات و چند دستگی شدیدی قرار گیرد بطوری که جامعه یهودیان امروزی را به یهودیان افراطی، محافظه کار و اصلاح طلب تقسیم می کنند و اختلافات ظاهری که امروزه بین دو حزب عمده اسراییل یعنی لیکود کارگر مشاهده می گردد تنها اختلاف جزیی و سلیقه ای است که اکثریت این اختلاف به همان تنش میان محافظه کاران و محافظه کاران مذهبی برمی گردد. هر دو دسته به نحوی از انحاء تا به امروز کوشیده اند دایره اقدامات و اختیارات یکدیگر را محدودتر کرده و در مقابل بر وسعت محدوده خودشان بیافزایند. در واقع مذهبیون یهودی متعصب که به آنها "حریدیم" نیز گفته می شود، از اقبال بسیار بالایی برخوردار بودند که توانستند از جامعه دهه نود اسراییل حداکثر استفاده را ببرند و جای پایی برای خود باز کنند.
بی گمان اگر حجم عملیاتهای شهادت طلبانه فلسطینی ها و نیز صلح طلبی حزب کارگر و اسحاق رابین نبود، مذهبیون افراطی نمی توانستند به این زودیها خود را در جامعه روشنفکری وارد و مطرح سازند. صلح طلبی حزب کارگر و امضای برخی توافقنامه های صلح که در قالب آن بندهایی شامل به رسمیت شناختن سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده فلسطینیان و نیز پذیرفتن اینکه فلسطینیان دارای سرزمین و کشوری مستقل باشند، جامعه اسراییل و به ویژه نظامیان ارتشی را د راین ابهام فرو برد که جامعه بدون جنگ و بدون توهم ارض موعود چه خواهد کرد. آن دشمنانی که در تورات به جنگ با آنها دعوت شده است چه کسانی هستند و اینهمه مدت که اسراییل در ناامنی و وحشت به سر برده، چرا نمی توانسته زودتر از این، به پایان برسد؟ و چراهای دیگر که منجر به بحران هویت در میان اقشار مختلف و مخصوصا" جوانانی گردید که در طول زندگی خود با وعده های مختلف فکر می کردند که وظیفه دینی و ملی آنهاست که با فلسطینیان بجنگند.
تنها قشری که از این بحران هویت به نحو احسن استفاده کرد همان مذهبیون متعصب بودند که پس از جنگیدن دهه به کنار گذاشته شدن، از دامی که حزب کارگر در آن افتاده بود استفاده نمود و پا به عرصه فعالیت گذاشتند. در واقع اولین و آخرین امتیازی که مذهبیون افراطی بدست آورده بودند سال 1948 بود که در این سال، دیوید بن گوریون(1) در طی یک تفاهم با رهبر جناح ارتدوکس- توافقنامه وضعیتی موجود- امتیازاتی را نصیب یهودیان ارتدوکس کرد. امتیازاتی که در این توافقنامه بدست آمده بود عبارت بودند از:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- دیوید بن گوریون: در سال 1886 در بلونسک لهستان متولد گردید و در سال 1906 به اسراییل مهاجرت کرد. او از بارزترین مؤسسات حزب "ماپای" در سال 1930 بوده و ریاست این حزب را بر عهده داشت. پس از اعلام ایجاد رژیم صهیونیستی در سال 1948 میلادی اولین نخست وزیر آن شد. او پس از استعفا از این سمت دوباره در سال 1955 به مقام نخست وزیری رسید در سال 1963 از کلیه مناصب خود استعفا داده در سال 1970 فعالیتهای سیاسی اش را ترک کرد. او در سال 1973 درگذشت.

1- اعتراف به روز شنبه به عنوان تعطیل رسمی و لازم الاجراء در تمام مؤسسات دولتی.
2- طبخ غذای حلال (کاشر) مطابق شریعت یهود در ارتش و تمام مؤسسات دولتی دیگر.
3- وجود نظام آموزشی جداگانه و مستقل برای یهودیان ارتدوکس و حمایت دولت از آن.
4- برسمیت شناختن نهاد حاخامی ارتدوکس به عنوان تنها نهاد مذهبی رسمی و مسئول در جامعه.
5- حل و فصل مسائل مربوط به ازدواج و احوال شخصیه در دادگاههای مذهبی وابسته به حاخامهای ارتدوکس.
?اگر چه این امتیازات به نوبه خود، کلان و مهم بودند ولی تا زمان فعلی فرصت آن ایجاد نگشته بود که بیشتر و دقیقتر به این موارد و توافقات رسیدگی گردد. جنگهایی که اسراییل در مقطعی از تاریخ خود داشته است، اولویت را به سیاستمداران و نظامیانی داده بود که تنها پیروزی بر ایشان اهمیت داشت و از آن گذشته شرایط جامعه نیز، محیط مذهبی سخت گیر را به سختی می پذیرفت ولی همچنان که قبلا" نیز ذکر شد خود این جنگها در نهایت به سود افراطیون تمام گشت و زمینه ساز به قدرت رسیدن آنها گردید و آنچه که اینک در جامعه اسراییل مشاهده می شود انتخاب و پیروزی شخصیتی است که قرار است سمبل شکست محافظه کاری باشد.
موفقیت بنیامین نتانیاهو در واقع چالش و مبارزه ای خواهد بود برای اینکه نشان دهد چه کسی و یا چه دسته ای- مذهبیون متعصب و غیرمتعصب- جامعه اسراییل را در سده بیست و یکم هدایت خواهد کرد، و بی گمان حزب کارگر و لیکود نخواهند بود که جانشین یکدیگر خواهند شد بلکه در صورت پیروزی دوباره افراطیون مذهبی، شاهد بوجود آمدن دولتی ملی و مذهبی خواهیم بود که شدیدا" به احکام شریعت یهود معتقد بوده و آن 80 درصد یهودیان غیرمتعصب وادار خواهند شد که در فضای بوجود آمده آنها تنفس کنند فضایی که در آن، از دست دادن تکه أی از سرزمین مقدس داوود و ابراز این مطلب که فلسطینیان نیز حقی در این سرزمین دارند جرمی سنگین و نابخشودنی تلقی خواهد گردید و دیگر جامعه اسراییل کمتر شاهد افرادی خواهد بود که صلح را مطرح نمایند.
محافظه کاری به مدت نیم قرن تلاش کرده تا راه حل میانه ای را اتخاذ کند و در راستای دنبال کردن این هدف فضا را باز گذاشته تا هر کسی آزادانه از مذهب پیروی کند و هرگز نسبت به مذهب سختگیری نکرده است.
بنیامین نتانیاهو نیز به عنوان نماینده ای از حزب لیکود، بر سر دوراهی عجیبی قرار گرفته است و دودستگی جامعه اسراییل او را وادار کرده است که در میان انتخاب بین محافظه کاری و یهودیت افراطی سردرگم بماند. او با حمایت افراطیون و با ائتلاف احزاب ملی و مذهبی به قدرت رسیده و در واقع وجود خود را مادام که از اهداف و منابع این دسته حمایت می کند، پابرجا و برقرار می داند. او وادار گردیده که سیاست دوگانه ای را در پیش رو بگیرد و زیر فشارهای مستمر داخلی و خارجی قرار گرفته است. به عنوان نمونه در پیرامون موضوع استقرار یهودیان، او مجبور است که به جناح خود –جناح راست- بگوید که سیاستهای شهرک سازی را متوقف نخواهد کرد و از طرف دیگر برای کاهش فشارهای فلسطینیان و افکار عمومی مردم دنیا بایست که این سیاستها را با دستاویزهایی همچون ازدیاد جمعیت توجیه کند در حالیکه بنا بر یکسری بررسیها منجمله یک گزارش اطلاعاتی که در آمریکا انجام شده، نشان داده شده است که بسیاری از این آپارتمانهای ساخته شده خالی می باشند.(1)
این تناقضات و دوپهلو گویی ها باعث گردیده که نتانیاهو هم در عرصه داخلی و هم در عرصه روابط بین الملل به انزوا کشیده شود و ترس از اینکه اسراییل دوباره درگیر جنگی خشونت بار گردد. جامعه اسراییل را در وحشتی مرگبار فرو برده است. بسیاری از کسانی که نتانیاهو را به نخست وزیری اسراییل انتخاب کردند در عقل و درایت او تردیدی نداشتند ولی اینک نتانیاهو، فردی خودخواه و جاه طلب تلقی می گردد که قادر نیست زحمت مشورت کرد با دیگران را به خود دهد، و "روزنامه هاآرتص نیز سال 1997 را سال تنفر از نتانیاهو نامگذاری کرده است."(2)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اکونومیست، شماره 26 و 28 ژوئن 1997
2- تایم، شماره 3 ، 19 ژانویه 1998

نمی توان تنفر مردم از نتانیاهو را به سیاستهای حزب لیکود و یا خصوصیات شخصی خود نتانیاهو مرتبط گرداند بلکه آن چیزی که قابل تأمل است درنگهای این نخست وزیر مردد است که در انتخاب- یکی از دو راه- صهیونیسم مذهبی یا روشنفکری- چشم به آینده دوخته است تا کدامیک پیروز گردند و اساسا" این دو راه هستند که به چالش با یکدیگر برخاسته اند و از نتانیاهو به عنوان سرپوشی بر این چالشها سود می برند. کوچکترین گام نتانیاهو به سوی روند صلح که هر دو حزب لیکود و کارگر ظاهرا" تا حدودی به آن معتقدند، از طرف هم پیمانان او به عنوان خیانت محسوب خواهد شد و از سویی دیگر تأکید بر عدم صلح و عدم عقب نشینی باعث خواهد گردید که جناح چپ او را متهم به تازه کاری و بی ملاحظگی بکند. و واقع مطلب این است که صهیونیسم به روند صلح به عنوان آزمایشی می نگرد که تحقق آن به منزله شکست و عدم تحقق آن به مثابه پیروزی آرمانهای صهیونیسم افراطی و تشکیل دولتی است که زمینه را برای ظهور "مسیحا" در ارض موعود فراهم می کند.
امروزه آنچه که دورنمای جامعه اسراییل را تشکیل می دهد، یأس و ناامیدی روز افزونی نسبت به این دودستگی هاست. شاید بتوان گفت که امروزه با توجه به نظرسنجی هایی که صورت می گیرد، بنیامین نتانیاهو محبوبیت خود را از دست می دهد و به تدریج حلقه محاره او تنگ تر و تنگ تر می گردد ولی واقعیت این است که این کاهش محبوبیت هرگز به نفع جناح چپ اسراییل ختم نمی گردد ولی واقعیت این است که این کاهش محبوبیت هرگز به نفع جناح چپ اسراییل ختم نمی گردد و یک چهارم یا یک سوم از افرادی که در نظرسنجی ها شرکت می کنند از هیچ یک از این دوطرفداری و پشتیبانی نمی کنند.(1) این پروسه ای است که اسراییل را به سوی آینده ای مبهم و تاریک سوق می دهد. مردمی که نتانیاهو را انتخاب کرده اند، اینک در اجتماعات دهها هزار نفری در خیابانهای تل آویو راه می افتند و خواستار برکناری دولت او می شوند و دولت نتانیاهو دوباره از سرنگونی حتمی در رأی گیریهای کنیست جان سالم به در برد.
همه اینها نشان می دهند که مخالفان او روز به روز افزایش می یابند. حتی وزیر خارجه سابق دولت او، دیوید لوی(2) در رأی گیری ماه ژوئن سال گذشته (1997) از جلسه بیرون رفت تا به دولتی که خود وزیر خارجه آن بود، رأی اعتماد ندهد. همین وزیر امور خارجه- دیوید لوی- که رهبری حزب "گیشر" را به عهده دارد در چهاردهم دی ماه سال گذشته استعفا داد تا بر بحران عدم اعتمادی که کابینه نتانیاهو را فرا گرفته بود، بیافزایند. دیوید لوی دلیل استعفای خود از کابینه را مخالفت با برخی سیاستهای نتانیاهو ذکر کرده است. علاوه بر این ما شاهد اختلافات دیگری میان او و کابینه بوده ایم که از آن جمله می توان به استعفای وزیر دارایی سابق اسراییل، مریدور(3) اشاره کرد. پس از استعفای این وزیر بود که حزب مخالف کارگر خواستار رأی گیری مجدد برای دولت بنیامین نتانیاهو شد. در این رأی گیری که در تاریخ 24 ژوئن سال گذشته صورت گرفت، به خوبی نشان داده شد که نتانیاهو از محبوبیت چندانی برخوردار نیست و تنها کافی بود که چند رأی ممتنع تبدیل به رأی منفی گردد. در این رأی گیری، نتانیاهو به 55 رأی مثبت در برابر 50 رأی منفی، 2 رأی ممتنع و 13 غایب دست یافت. لازم به ذکر است که برای سرنگونی دولت نتانیاهو لازم بود که به 61 رأی لازم- از مجموع 120 نماینده کنست- دست یافته شود. و اکنون نه تن از اعضای ائتلاف دولتی به نتانیاهو پشت کرده و شماری از پنجاه و پنج نفری که به دولت او رأی اعتماد داده اند، پنهان نمی کنند که معتقد به ضرورت تغییر نخست وزیر هستند. این رأی اعتماد زمانی به نتانیاهو داده می شود که او هنوز تصمیمات سرنوشت ساز و قاطعی را در مورد برخی مسائل مهم به ویژه در مورد گفتگو با فلسطینیها اتخاذ نکرده است.
قابل پیش بینی است که در آینده بحرانهای دیگری گریبانگیر این دولت گردد و حتی بر طبق گزارشهای منابع سیاسی این رویدادها نشان می دهد نتانیاهو رفته رفته هم پیمانهای سیاسی خود و پشتیبانی افکار عمومی را از دست می دهد.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گاردین، شماره 4 ، 18 ژانویه 1998
2- دیوید لوی: 59 ساله و متولد مراکش است. فعالیت سیاسی اش را به عنوان نماینده کارگران و عضو گروه آبی، سفید وابسته به حیروت در هیستادروت آغاز کرد. عضو پارلمان از سال 1969 می باشد و در دولتهای لیکود پست وزارت مسکن و وزارت خارجه و معاون نخست وزیر را داشته است. وی تا اواخر سال 1997 نیز وزیر خارجه بود که به علت اعتراض به سیاستهای نتانیاهو از ائتلاف دولتی خارج شد.
3- مریدور: دان مریدور متولد سال 1947 قدس می باشد. او در دو دولت مناخیم بگین و اسحاق شامیر دبیر دولت و همچنین وزیر دادگستری در سالهای 1992- 1988 و عضو کمیسیون خارجی و امنیت پارلمان در دوره سیزدهم بوده است. در حال حاضر نماینده پارلمان می باشد.
4- الاسبوع العربی، 7 ژوئیه 1997

بی شک این اختلافات و درگیریها تنها در سطح حزب لیکود یا کابینه ائتلافی بنیامین نتانیاهو وجود ندارد و اختلاف، واژه ایست که دامنگیر همه احزاب مطرح اسراییل شده است و خود جناح چپ اسراییل نیز که جناح مخالف دولت را تشکیل می دهد از این اختلفات به دور نیست.
جناح چپ اسراییل که خود را تنها مرجع و بانی روند صلح می داند، خود درگیر اختلافات داخلی است و حتی فلسطینی ها نیز از اینکه این جناح به راستی خواهان صلحی واقعی باشد مأیوس گشته اند و خود یاسر عرفات، رییس حکومت خودگردان فلسطین بدین نکته اشاره می کند که انتظار نمی رود ایهود باراک، رییس حزب کارگر بتواند اقدامی صورت دهد. ایهود باراک(1) تنها با 57 درصد آرا توانست بر رقیب جناحی خود شیمون پرز(2) غلبه کند و اینکه به نظر می رسد که این حزب به دنبال تدوین نشدن استراتژیهایی که اهداف و مواضع چپ اسراییل را از حزب رقیب خود لیکود جدا و متمایز می کند، در بحران رهبری و هویت فرو رفته باشد. خود اعضای حزب کارگر اسراییل بیان می دارند که:
"آنچه که آنها می خواهند، سیاستهایی است که واقعا" با سیاستهای حزب لیکود تفاوت داشته باشد، نه سیاستهایی که صرفا" به عنوان ابزار و برای منحرف کردن اذهان مطرح شده باشند."(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ایهود باراک: متولد سال 1942 در مستعمره مشمار هشارون، در سال 1959 به ارتش اسراییل پیوست و در سالهای 1962 و 1964 دوره های آموزشی افسری پیاده و کماندویی را تمام کرد. در سال 1974 فرماندهی یگان تانک را بر عهده داشت و در سال 1982 معاون رییس ستاد مشترک ارتش و در سال 1983 رییس استخبارات نظامی شد. از سال 86- 1983 مدیر اطلاعات و امنیت نظامی ارتش و از سالهای 87- 1979 معاون رییس ستاد نیروهای مسلح و از سال 1994- 1991 رییس ستاد نیروهای مسلح بود. او سال گذشته به ریاست حزب کارگر انتخاب شد.
2- شیمون پرز- آخرین نخست وزیر حزب کارگر در نوامبر سال 1995، و برنده جایزه صلح نوبل در سال 1994، او از سالهای 92- 1977 ریاست حزب کارگر را بر عهده داشت و در سالهای 86- 1984 نیز نخست وزیر رژیم اسراییل بود. شیمون پرز طرفدار صلح با اعراب وایجاد دولت خودگردان فلسطین و تشکیل بازار مشترک خاورمیانه می باشد.
3- گاردین، شماره 4، 18 ژانویه 1998

حزب کارگر اسراییل بعد از انتخاب شدن ایهود باراک به ریاست این حزب، مواضع مصمم و قاطع قبلی خود را مخصوصا" راجع به روند صلح- از دست داده و اینک به نظر می رسد که در پی یافتن راه میانه ای باشد، راهی که نه به صلح ختم گردد و نه به جنگ. باراک به خوبی می داند که قراردادهای اسلو که در زمان اسحاق رابین انجام گرفت منجر شد که آرای یهودیان به سوی جناح راست اسراییل متمایل گردد و بدین خاطر در نظر دارد که در مورد این روند موضع نسبتا" میانه و محافظه کارانه ای را در پیش بگیرد. از سویی دیگر جناح چپ با این مسأله گریبانگیر است که بنا به چهره صلح طلی که شخصیتهای پیش از او منجمله شیمون پرز و اسحاق رابین ایجاد کرده اند ناگزیر است او نیز در برخی موارد حتی برای مخالفت با جناح راست هم که شده، اقداماتی در این میان صورت دهد. او به اعراب اسراییل که حدودا" یک میلیون نفر از جمعیت اسراییل را تشکیل می دهند قول داده است تبعیضاتی را که تاکنون در مورد آنها و به ویژه ورود آنها در برخی دوایر دولتی صورت گرفته، از پیش روی بردارد و بتواند جوانان عرب را نیز چون دیگر جوانان اسراییلی وارد خدمت سربازی نماید.
اما آنچه که بیان می شود با آنچه که در عمل پیاده می گردد تفاوت بسیاری دارد و ایهود باراک بر سر همین مسأله- اجباری کردن خدمت سربازی برای فلسطینیان اسراییل- حتی نتوانست موافقت اعضای حزب کارگر را جلب کند و این مسأله به رأی گیری نیز نکشید.(1)
جناح چپ اسراییل در یک وضعیت بحرانی قرار گرفته و به راستی در اذهان این سؤال مطرح گشته که این جناح بعد از اسحاق رابین دنبال چه اهداف و مواضعی است و بعدها در مقابل حزب لیکود چه برنامه هایی را پیاده خواهد کرد؟ جناح چپ در این بحران هویت، حتی هم پیمانی و ائتلاف با بسیاری از دوستان سابق را از بین برده است و میرتس(2) “Mirtz” یکی از هم پیمانانی است که اکنون فراموش شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گاردین ، شماره 4، ژانویه 1998
2- میرتس اولین جناحی بود که ظهور دولت مستقل فلسطینی را در بیانیه خود امری مطلوب و ایده آل خواند.


و بدین ترتیب آنچه که در اسراییل اتفاق می افتد، آن چیزی نیست که افق روشنی را از اتحاد مجسم کند و از اظهارات مسئولان و احزاب آنچه که بر می آید دعوت کلیه مردم به حفظ یکپارچگی و اتحاد در این شرایط سرنوشت ساز است. حتی کشورهای خارجی مخصوصا" آمریکا نیز از این شرایط بحرانی در اسراییل به خشم آمده و خواهان مشخص شدن وضعیت بسیاری از مسائل همچون روند صلح هستند. حتی آمریکا از اسحاق مردخای، وزیر دفاع رژیم، تقاضا کرده تا استعفای خود را به دولت بنیامین نتانیاهو اعلام کرده و خود را از حزب دست راستی لیکود کنار بکشد.(1)
استعفای اسحاق مردخای، احتمال سرنگونی دولت بنیامین نتانیاهو را بسیار قوی خواهد کرد و موجب خواهد شد که ائتلاف حکومتی حاکم بر اسراییل پس از استعفای دان مریدور، وزیر دارایی اسراییل و دیوید لوی، وزیر امور خارجه و رییس حزب گیشر بیشتر و بیشتر آسیب پذیرتر گردد.
شرایط امروزی اسراییل و به ویژه وضعیت بحرانی کابینه می رود که اسراییل را در چالشی واقعی برای مشخص کردن سیاستگزاریها در سده بیست و یکم وارد سازد ابقا یا عدم ابقای بنیامین نتانیاهو وضعیت اختلافات و دودستگی میان روشنفکران یهودی و متعصبان مذهبی را تعیین خواهد کرد و نشان خواهد داد که در سده بعدی کدام دسته بر دیگری غلبه خواهد کرد و آنچه که پیش بینی می شود این است که ابقا یا عدم ابقای نتانیاهو برای همیشه این تفرقه را به اتحاد تبدیل نخواهد کرد همان طوری که دوره محافظه کاری و احتمالا" صهیونیسم مذهبی چندان پایداری نداشته و نخواهد داشت.



| شناسه مطلب: 153383







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.