چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ 
qodsna.ir qodsna.ir

اعراب به چه امید با دشمن خود صلح می‌کنند ؟(پایانی)

متن حاضر در بر گیرنده مطالب مهمی است که محمد علی فقیه استاد دانشگاه ناصر خطاب به جوانان عرب بیان می‌کند . جوانانی که با ابزارهای تبلیغی و فرهنگی ، دچار استحاله عقیدتی و حتی ملیتی شده اند . جوانانی که صلح با دشمن خود را به عنوان واقعیت می پذیرند در حالیکه ماهیت دشمن خود را نمی شناسند . جوانانی که تنها به امید صلح ، واقعگرایی پیشه کرده اند در عین اینکه هیچ نیافته اند و همچنان صهیونیستها بر آنان ظلم می‌کنند و جوانان عرب هیچ نمی دانند . استاد فقیه با زبانی جوان پسند و علمی مضرات روابط با رژیم صهیونیستی را که خطری برای منطقه و کل جهان است ، برای این جوانان بیان می‌کند .

ادامه از قسمت قبلی...

ج : ویژگیهای درگیری اعراب با صهیونیستها
یکی از ویژگیهای کشمکش اعراب با صهیونیستها آن بود که در طول تاریخ هیچگاه همسایگی میان اعراب و صهیونیستها وجود نداشته است . صهیونیستها اسناد موجود در تورات و حفاریهای انجام شده را برای به ثبوت رساندن ادعاهایشان مبنی بر وجود حکومت یهودی قبل از آوارگی یهودیان در سرزمینهای قدس به شهادت می‌گیرند . آنان هرگز از احساساتشان در پیوستن به سرزمینهای مقدس دست نمی‌کشند ، بویژه اینکه آنها در کشورهای متعدد با تعرضها و ناخرسندیهای زیادی روبرو بوده اند . بخصوص در اروپای مرکزی و شرقی در زمان حکومت هیتلر عملیات نابودی و قتل عام یهودیان به اوج خود رسید و لذا اشتیاق برای بازگشت به سرزمین موعود میان یهودیان فزونی گرفت ، اما اعراب و مسلمانان اعتقاد دارند که پیشینه تاریخی مورد قبول برای حضور یهودیان در فلسطین وجود ندارد ، خصوصاً از دید فلسطینیانی که از وطنشان آواره شده و مورد کشتارهای دسته جمعی مثل قتل عام دیر یاسین قرار گرفته اند . این کشتارها در کنار دیگر قتل عامها صرفاً بمنظور ایجاد رعب و وحشت در میان اعراب و وادار ساختن آنها برای فرار بوده است و در عین حال به یهودیان جدید نیز این امکان را داد تا خانه ها و کشتزارهای اعراب را تصرف کنند . «در یک گفتگو میان یک افسر انگلیسی در ارتش عربی اردن و یک کارمند عالیرتبه یهودی در دوره قیمومیت درباره مشکلاتی که دولت یهودی با اعراب ساکن فلسطین مواجه خواهد شد . کارمند یهودی معتقد بوده است که : این مسأله از طریق چند کشتار حساب شده فیصله خواهد یافت و مسلماً چنین اقدامی منجر به خلاص شدن از دست اعراب خواهد شد » چنانکه اینطور هم شد ، بطوریکه نیروهای صهیونیستی دست به کشتارهای زیادی در شهرهای دیریاسین ، نصرالدین (در نزدیکی طبریه) بیت خوری ، سعد الدین ، الراحله ، سعسع ، الدوایمه ، ابوشوشه ، عین زیتون ، عکا، شهرلد ، مسجد دعمش ، شهر رمله ، بلدالشیخ و دیر سنت سیمون (محله قطمون در قدس) و روستاهای سه گانه (جبع ، اجزم و عین غزال) ، بیت داراس و عیلیون ، روستای بروه ، صفصاف ، بجینه ، دیر الاسد ، حواسه ، حفاصه ، سکریر و جاهای دیگر زدند .
«این کشتارها از سوی صهیونیستها در مناطق مرکزی ، شمالی ، جنوبی و شرق فلسطین صورت گرفت ، چون آنها خواهان پخش اخبار چنین واقعه ای در سراسر فلسطین بصورت گسترده بودند تا موجبات ترس و وحشت را در بین فلسطینی ها فراهم کنند .  »
اگر کسی در اظهارات بنیانگذاران و سردمداران رژیم صهیونیستی تأمل کند پی خواهد برد که دیدگاهشان نسبت به اعراب یک دید خصمانه است ، وگرنه به چه دلیل بن گورین « در پاسخ به سوال یکی از مسئولان یهودی که با اعراب چه کنیم ؟ جواب داده بود که : : »آنها را بیرون کنید .«  »
اعراب هرگز نمی‌توانند جنایات دیریاسین ، بحر البقر ، کفر قاسم ، صبرا ، شتیلا و حرم ابراهیمی ، حولا، طبریه ، نقب ، خان یونس و قانا و … دیگر اقداماتی که هدف از آنها نابودی عزت اعراب و تجاوز به حقوق آنها با وحشیگری هرچه تمامتر بوده است را فراموش کنند ، همچنین یک عرب نمی‌تواند صرفاً با حصار کشیدن به دور خود نسبت به سختیهایی که اعراب فلسطینی و لبنانی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند بی اعتنائی نشان دهد. بدین ترتیب پی می‌بریم که دشمنی با موجودیت رژیم صهیونیستی یک دشمنی "ریشه ای" و مربوط به اصل کشمکش است .
جنایات این رژیم نشأت گرفته از عقاید صهیونیستی است که در مجموعه ای از گروهها و باندهای گانگستری ارتش نظامی این رژیم جمع شده است که با یکدیگر همخوانی و هماهنگی دارد . دو حزب سیاسی مهم موجود در اسرائیل در واقع پی جویان ایده ترورهای سیاسی سازماندهی شده و خشونت گرائی هستند . حزب کارگر در واقع وارث "هاگانا" و لیکودیها نیز وارثان "اتسل" هستند .
در واقع خشونت صهیونیستی از ماهیت و جوهره فکری صهیونیسم سرچشه می‌گیرد که به دشواری و با قوانین و مقررات می‌توانند بر آن چیره شوند ، زیرا این عقیده ملهم از اصولی است که با دین یهودیت و آنچه که به آن "مرزهای توراتی اسرائیل" می‌گویند ، ارتباط دارد . مسأله خطرناکی که در بنیادگرائی توراتی وجود دارد ، مسأله نظامیگری است که غالباً می‌تواند اردوگاههائی را برای آموزش و تمرین نظامی جهت کشتن اعراب آنهم بدون دخالت دولت صهیونیستی (اعم از حزب کار یا لیکود) و تبعیت از آن بوجود بیاورد. در حال حاضر 130 هزار نفر یهودی در شهرکهای کرانه غربی مسلح هستند . این سلاحها از سوی ارتش به آنان داده شده است . ضمناً خرید اسلحه برای شهرک نشینان رژیم صهیونیستی بسیار آسان و قابل حصول است . مطالبی را ، برادر قاتل رابین در دادگاه اظهار داشت که چکیده تمام آن چیزی است که در مورد ایده های صهیونیستی در بالا به آن اشاره شد . او عنوان نمود که : » شما نمایندگان دولت هستید و شما بودید که به وی اجازه رسمی جهت حمل اسلحه دادید . « 
«اکثر یهودیان در رفتارهایشان جوانب شرعی دیانت یهود را بشدت رعایت می‌کنند که به "هالاخا" معروف است که چارچوبه رفتار یک یهودی را با غیر یهودی مشخص می‌کند . مثلاً اگر فردی یهودی یکی از (غیر یهودیان) را بطور غیر مستقیم بکشد ، در اینصورت او هرگز جنایتی را مرتکب نشده است ، و طبق این سیستم اگر قاتل از (غیر یهودیان) باشد – هنگامی که او را به یک دادگاه یهودی- می برند ، باید فوراً او را بکشند چه قربانی در اینصورت یهودی یا غیر یهودی باشد . »
شاهاک در کتابش داستان یکی از سربازان صهیونیستی را آورده است که نامه ای به خاخام "شیمون وایزر" نوشته و در آن می‌گوید که : » هنگام جر و بحث با یکی از همکارانش در یکی از یگان های نظامی اختلاف نظری در این مورد پیش آمد که آیا از نظر شرعی می‌توان در زمان جنگ مردان و زنان و کودکان غیر مسلح را کشت یا خیر ؟ و از خاخام مذکور استفتاء خواست و نظر دین یهود را در این مورد جویا شد . خاخام وایزر در پاسخ وی نامه مشروحی نوشت که سرباز مذکور به نامه خاخام با جمله‌های مختصر ذیل پاسخ داد :» از نامه شما چنین فهمیدم که در زمان جنگ من موظف به کشتن هر مرد یا زن عرب هستم خصوصاً اینکه نگرانی از این بابت باشد که ممکن است آنان در جنگ بر علیه ما شرکت داشته باشند و اینکه جزیی از وظیفه من است که آنان را بکشم هرچند که این کار با قانون نظامی منافات داشته باشد . «
لذا عجیب نبود که بجای پوزش خواستن از فلسطینی ها و محکوم کردن گلدشتاین ، مراسمی بزرگ برای او در شهرک "کریات اربع" منعقد گردید . در این مراسم جد گلدشتاین به این شهرک آورده شد . «چون وی از اهالی آن بود و دو نفر از خاخامها با برپایی مراسم ختمی به ایراد نطقهایی در رثای از دست دادن گلدشتاین و تمجید از قهرمانی هایش پرداختند . اما حساس ترین این نطقها سخنان خاخام "دون لیور" بود که گلدشتاین را "شهیدی همانند شهدای هولوکاست" شمرد ، در حالیکه خاخام دیگری گفت : »یک روز ملت یهود به کار گلدشتاین پی خواهند برد زیرا که این اقدام او نقطه عطفی بود که رهایی را به ما ارزانی داشت .« »
آنان به این نیز اکتفا نکردند ، بلکه به برخی از دوستان و هوادارانشان توصیه نمودند تا کتابی را منتشر کنند که در آن از جنایت گلدشتاین تمجید شود . فخر و سرور صهیونیستها به گلدشتاین قهرمان ، منحصر به مدارس دینی و مدارس موجود در شهرکها نماند ، بلکه به مدارس لائیک و شهرهای کهن نیز سرایت کرد . فرهنگ مذهبی که بیشتر یهودیان رژیم صهیونیستی به احکام آن پایبند هستند ، موضوع مهمی است که به صهیونیستها اجازه دست زدن به هر جنایتی را براحتی می‌دهد . یهودیان هرگز اصول صهیونیسم را که از بدو تولدشان فراگرفته اند ، از یاد نمی‌برند . بطور مثال : گروههای جناح راست صهیونیستی ، دست دادن با عرفات را نه فقط یک شکست سیاسی برای رژیم صهیونیستی به شمار می آورند ، بلکه آن را به منزله فروپاشی رؤیای صهیونیسم معتقد به اسرائیل بزرگ از "نیل تا فرات" تلقی می کنند و لذا ترور رابین به منزله اعلام جنگی بود بر علیه هر کسی که وسوسه عقب نشینی از سرزمین موعود یا تجزیه شهرکهای یهودی نشین و یا پذیرفتن یک راه حل مسالمت آمیز را در سر داشته باشد .
نزدیکترین همسایگان "امیر" ]قاتل رابین[ او را چشم و چراغ محله می‌دانستند ، آنها حادثه ای را که برای خانواده او رخ داد ، محکوم کردند ، بعلاوه اینکه در هنگام قتل رابین در آمریکا اعلام شد که کمیسیونی برای جمع آوری کمک برای امیر تشکیل شده است .

د- : نگرانیهای امنیتی صهیونیستها
رژیم صهیونیستی همواره خود را با تسلیحات قدیمی و مدرن تجهیز کرده است تا با قدرتهای جهان عرب و اسلام همسانی و بنوعی از توازن با آنان برخوردار باشد . با اندک تأملی در کار رژیم صهیونیستی آدمی متوجه خواهد شد که این رژیم در مورد مسائلی که نسبت بدان اصرار دارد مثل دغدغه هائی که در خصوص امنیت از سوی این رژیم عنوان می‌شود از تأکیداتی است که این رژیم در مورد تضمین برتری نظامی اش بر اعراب و مسلمانان دارد . اینگونه حساسیتهائی که رژیم صهیونیستی در خصوص تأمین امنیت نشان می‌دهد بعنوان معیار مهمی در روابط این رژیم با کشورهای عربی هم مرزش مورد توجه است .
توجیه رژیم صهیونیستی در مورد داشتن قدرت اتمی ، آن است که تنها رژیمی است که در منطقه در معرض تهدید قرار دارد !؟ آنچه که در اینجا جالب توجه است ، مسألة "تنها رژیم در معرض تهدیدی" است که از سوی اسرائیل ذکر می‌شود و اینکه از سوی کشورهای دیگر منطقه مورد تهدید قرار دارد . چنین توجیهی از سوی این رژیم با حقایق موجود منافات دارد . چون بدون شک این فلسطینی‌ها ، اردنی‌ها ، لبنانی‌ها و مصری‌ها هستند که هر لحظه در معرض تهدید رژیم صهیونیستی قرار دارند .
رژیم صهیونیستی از اعراب می خواهد که نگران تهدید امنیتی از سوی این رژیم نباشند و به مقاصد و اهداف آن خوش بین باشند ، چون این رژیم خواهان صلح است . این رژیم به ظن خویش معتقد است که : دارای نیتهای سالم و صادقانه است و این اعراب هستند که همیشه از نیتهای نا سالم برخوردار هستند و نمی توان به آنها اطمینان کرد . سردمداران صهیونیستی همواره به اعراب متذکر شده اند که رژیم صهیونیستی "امنیت" را در رأس اولویتهایش قرار می‌دهد . چنین ملاک سنجشی که رژیم فوق در موررد اولویت دادن به امنیت مطرح می‌کند ، شیوه برخوردی است که در حال حاضر این رژیم با حکومت خودگردان عرفات ، کشورهای عربی و بخصوص کشورهای هم مرز با این رژیم در پیش گرفته است . در اینجا چیزی که مایه شگفتی است این است که رژیم صهیونیستی بطور صریح و یا ضمنی از این کشورها می خواهد تا با تأسی جستن به چنین الگوئی که امنیت را در رأس آن قرار می‌دهد ، آنها نیز از این الگو پیروی کنند .
در مورد کشورهای عربی ذکر این نکته ضرورت دارد که اولویتهایشان را بایستی بر ابعاد مختلف همکاری اقتصادی و بهبود روابط سیاسی قرار دهند و امنیت را باید در انتهای هرکدام از این موارد مد نظر قرار دهند . مسئولان و نویسندگان صهیونیستی –در رابطه با تسلیحات اتمی- بر این مسأله تأکید دارند که هدف آنها صرفاً بازدارندگی و نشان دادن حسن صداقت در رفتارهایشان است و هیچ انگیزه تهاجمی را مدنظر ندارند . صهیونیستها معتقدند که فقط آنها هستند که صلاحیت داشتن سلاح اتمی را در منطقه دارند ، زیرا که ضرورت بازدارندگی و بکارگیری آن را درک می‌کنند و این سلاح اگر در دست دیگران باشد ممکن است به یک ابزار تهاجمی مبدل شود که هدفش دقیقاً نابودی رژیم صهیونیستی در اولین فرصت خواهد بود . «ویلیام پری وزیر دفاع سابق آمریکا می گوید : » خطر این سلاح –اتمی- وقتی بیشتر نمایان می گردد که بدست یک دولت سرکش و یا تروریست بیافتد «
شیمون پرز هم می گوید : » اگر ما در منطقه افرادی مثل صدام حسین ، معمر قذافی و ]آقای[ رفسنجانی را داریم که آنها از آنچه که به آن سلاح اتمی اسرائیل گفته می‌شود در هراس هستند ، پس چرا ما باید این چنین ترسی را که بمنزله ابزار بازدارنده است از دل آنها بزدائیم ؟« »
نتانیاهو می‌گوید : » اسرائیل باید چهار پنجم سرزمینهای کرانه باختری و نوار غزه و ارتفاعات جولان را برای خود حفظ کند .« اگر غیر از این باشد چه علتی می‌توان پیدا کرد که نتانیاهو بخش بزرگی از منطقه را که دربرگیرنده 70% از کرانه باختری است و در آن 144 شهرک و اردوگاه یهودیان و نیز شهرکهای جدید در دست ساخت در آنجا وجود دارد را مطالبه کند ؟ و همچنین چرا در حال حاضر شارون تصمیم خود را مبنی بر ساختن 600 واحد مسکونی برای شهرک نشینان یهودی در جولان اعلام می‌کند تا آنها نیز به 15 هزار شهرک نشینی که در 30 شهرک در ارتفاعات سوریه هستند ، ملحق شوند . شارون همچنین اعلام کرد که : » در طی چند سال ، جمعیت جولان به 25 هزار نفر خواهد رسید و شهرکهای یهودا و سامریه (در کرانه باختری) توسعه خواهند یافت . و همچنین این طرح در شمال غزه نیز انجام خواهد گرفت .  «
موشه ارنز وزیر جنگ سابق اسرائیل و از نزدیکان نتانیاهو می‌گوید : » هیچ دولتی در اسرائیل امکان ندارد که منطقه جولان را بطور کامل به سوریه بازگرداند . «
نتانیاهو تأکید می‌کند که : » صد ژنرال و آدمیرال بازنشسته آمریکایی نامه ای را امضاء کردند که در آن آمده است : بدون مناطق اشغالی ، اسرائیل کوچک هدفی وسوسه انگیز برای ماجراجوئیهای اعراب و تروریستها و حمله نظامی سرتاسری آنان به آن خواهد بود که بر موجودیت اسرائیل پایان می‌دهد . «
باراک نیز تأکید می‌کند که : » اگر دولتی مثل این (دولت فلسطینی) برپا شود و دستگاه پرتاب موشکهای مدرن در اختیارش قرار گیرد و این موشکها بر تپه های مشرف بر شهر (جنین) و بلندیهای مشرف بر منطقه (لطرون) نصب شود ، آنگاه هیچ هواپیمای اسرائیلی قادر نخواهد بود از فرودگاههای اصلی نیروی هوایی اسرائیل به پرواز در آید ، چون در آن لحظه که این هواپیما به ارتفاع درختان پایگاه برسند ، در معرض هدف موشکها قرار خواهند گرفت . «
نتانیاهو بر ضرورت تمسک جستن رژیم صهیونیستی به دیوارها ، موانع و مناطق بازدارنده اصرار داشت خصوصاً جنوب لبنان و بقاع غربی که منطقه ای حائل میان اسرائیل و لبنان بحساب می آید و نیز ارتفاعات کرانه باختری بسان دیواره ای مسلط بر سوریه می‌باشد که نمی توان از آنها چشم پوشید ، چون این چشم پوشی به معنای تهدید امنیت رژیم صهیونیستی است . به همین نحو صحرای سینا هم منطقه ای حائل میان مصر و اردن بحساب می آید ، اردن نیز منطقه ای جدا کننده و مشرف بر عراق است ، بنحوی که هر تهدیدی برای اردن به منزله تهدید امنیت رژیم صهیونیستی است .
در مورد خلع سلاح و یا استقرار نیروهای بین المللی ]سازمان ملل[ در برخی از مناطق و متوسل شدن به ضمانتهای بین المللی ، باید گفت که چنین گفته هائی وهم و خیالاتی بیش نیست . همچنین در مورد پیشرفت تکنولوژی موشکها و لغو آن بخاطر عمق اهمیت استراتژیکی منطقه و اینکه در سایه بکارگیری آنها دیگر اهمیتی برای اشغال اسرائیل وجود ندارد ، یک سخن بیهوده و مزخرفی است .
«در صورت وقوع جنگ ، موشکها قادر به محقق ساختن پیروزی ]برای اسرائیل[ نیستند ، هرچند که ممکن است ضرر و زیانهایی را وارد سازند اما نمیتوانند منطقه را اشغال کنند ، این در حالی است که در عصر موشکها اهمیت موانع طبیعی افزایش می یابد ، زیرا در این صورت زمان مورد نیاز را  برای اینکه به بسیج نیروها دست بزنند ، خواهند داشت . چون موشکها می توانند نقش مهمی را در بسیج نیروها داشته و یا اینکه می‌توانند روند بسیج نیروها را تعطیل کنند . بنابر این اسرائیل در عصر موشکها ناگزیر است مناطق وسیعتری را در اختیار داشته باشد تا بتواند در برابر اولین حمله ، تاب مقاومت داشته باشد و در مقابل نیز قادر به زدن ضربه متقابلی نیز باشد . این امر آن دیدگاهی است که معتقد به نگهداری دیواره های پیشگیرنده در دو منطقه کرانه باختری و جولان می‌باشد که زمانی گرانبها همچون طلا را در اختیار ارتش اسرائیل می گذارد .  »

دورنمای آینده :
پس از گذشت نیم قرن از مخالفت نخبگان عرب و اذهان عمومی در سازش با رژیم صهیونیستی در حال حاضر رهبران عرب مشغول بررسی جزئیات روند صلح با اسرائیل و پیشرفتهای آن هستند . با برگزاری کنفرانس مادرید ، گفتگوهای دوجانبه ، عهدنامه اردن ، مذاکرات دستجمعی ، قرارداد اسلو و توافقهای صلح اعراب و اسرائیل ، بخوبی روشن است که چرا رهبران عرب به بررسی چنین پیشرفتهایی مشغول هستند و با جدیت آن را دنبال می‌کنند؟  زیرا عرصه دیپلماسی یک عرصه پیچیده و بسیار وسیعی است ، بویژه در مواجهه با طرف مقابل که بسیار متبحر و با تجربه است و از مراکز و ابزارهای فشار نیز منافع بسیار پیچیده و وسیعی با مهمترین مراکز تأثیرگذاری در جهان برخوردار می‌باشد . بنابر این مسلم اسست که "آرای عمومی" در تعقیب این دگرگونیها باشد و در این میان آیا طبیعی خواهد بود که نخبگان ، احزاب ، سندیکاهای کارگری و انجمنهای ملی … نیز در این مورد مهم خاموش باشند ؟ یا اینکه وظیفه شان آن باشد که از موضع یک تماشاچی فراتر روند تا خود و جامعه خویش را برای چالش آینده با چنین شیوه های نو و غیر متعارفی آماده کنند .
پس می‌توان گفت آنچه که عملاً در سطح نخبگان عرب اتفاق افتاد این بود که اکثریت قریب به اتفاق آنها موضع "تماشاچی" را اتخاذ کرده اند ، این در حالی است که جریانی مخالف رژیم صهیونیستی به منصه ظهور رسیده است که با همان منطق قدیمی و جملات کهن ، مخالفتش را ابراز می‌کند . بر خلاف چنین حرکتی جریان دیگری نیز ظهور کرده است که معتقد به حرکتی آرام و متمایل به همکاری بی حد و حصر با رژیم صهیونیستی است و در بر گیرنده طبقات ، اقشار و گروههای اجتماعی است که شامل تجار بزرگ و جوانان جویای کار در رژیم صهیونیستی می‌باشد .
رویارویی مقطعی میان اعراب و اسرائیل اینک وارد مرحله جدیدی شده است که با تمام آنچه که طی نیم قرن گذشته رخ داده فرق می‌کند و مستلزم آن است که تمامی نخبگان امت عرب با گرایشهای مختلف در چگونگی درک چالش صهیونیستی ، نحوه مقابله با آن را به شکلی که از شیوه های محکوم کردن ، رد کردن و مخالفت کردن فراتر رفته و به بازنگری کلی و ریشه ای در مورد استراتژیهائی که قبلاً بکار برده اند منتهی شود .
امین هویدی چنین می‌گوید : » نوعی سلاح فاسد وجود دارد که خود را در کشمکش وارد می سازد و آن ابزار بیانیه ها است که از سوی کمیسیونهای مختلف مثل "کمیسیون قدس" یا از سوی کنفرانسهایی چون "کنفرانس اسلامی" و "کنفرانس کپنهاک" یا از طرف سازمانهایی مثل "اتحادیه عرب" صادر می شوند که در نظر مخاطبین متعدد آن فاقد ارزش است ، به این علت که آنها سلاحهای مؤثر نیستند مگر اینکه با ابزارهای اجرائی تقویت شوند و در غیر این صورت اینها صرفاً بازارهایی هستند که از کاغذ ساخته شده اند . «
آنچه مایه شگفتی است آن است که این مسأله به اندازه کافی مورد توجه روشنفکران ، نویسندگان ، پژوهشگران ، صنعتگران و سران سندیکاهای مختلف قرار نگرفته است تا جائیکه چهار مشخصه اصلی چالش صهیونیستی که دارای اهمیت است بازشناسی نشده است . این ویژگیها عبارتند از :
1- چالش صهیونیستی از حد گفتگوها و نتایجی که دربر خواهد داشت فراتر رود ، لذا اشتباه بزرگی خواهد بود که اگر نخبگان ، روشنفکران و اندیشمندان فکر کنند که رسیدن به یک "سازش کلی" با رژیم صهیونیستی پایان این چالش خواهد بود و بر این پندار باشند که پایان "جهاد اصغر" راهی است برای شروع "جهاد اکبر" که در اینصورت این مسأله ما را وادار می سازد تا این ندای هوشیار دهنده را سر دهیم و توجه بسیاری از مؤسسات ، دانشگاهها و مراکز پژوهشی عرب را به بررسی در مورد مقابله رودررو با رژیم صهیونیستی که با شکست اعراب در سال 1967 متولد شد ، فرا خوانیم چرا که به سرعت پس از پیروزی مجدد این رژیم در سال 1973 چنین مسأله ای از ارزش افتاد بطوریکه همه چیز از نظر اعراب تمام شده تلقی شد و با آغاز روند "صلح" توجه به رژیم صهیونیستی به عنوان "موضوعی برای بررسی و تحقیق" کاملاً منسوخ شد ، در حالیکه صهیونیستها دقیقاً برعکس ما رفتار کردند . آنها برقراری روابط با اعراب را فرصتی ذی قیمت جهت شناخت بیشتر و عمیق تر از تحولات خارجی در داخل کشورهای عربی می دانند که از نزدیک می‌توانند چنین رویکردهایی را زیر نظر داشته باشند .
اگر امروزه سیاست گذاران خارجی مشغول بررسی جزئیات روند "سازش" هستند ، این نباید منجر به آن شود که در سایر بخشها دیگر کارگزاران تنها به مخالفت ضمنی یا بی تفاوتی نسبت بدان مبادرت کنند ، بلکه لازم است آنها خود را برای مقابله و رقابتی سخت آماده کنند .
2- چالش صهیونیستی یک چالش تمدنی فراگیر است و صرفاً یک چالش نظامی نیست ، چراکه سنگینی آن در تمامی عرصه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، مطبوعاتی ، علمی و فن آوری احساس می‌شود و فقط شامل بخشهای نظامی و دیپلماتیکی نمی شود . اما از قوه به فعل در آوردن چنین چالشی از سوی دانشمندان ، پژوهشگران و اندیشمندان عرب در تمامی زمینه ها هنوز مستلزم کارهای زیادی است .
چالش صهیونیستی به مراتب از چاچوبه توانائی نظامی بصورت سنتی و یا مدرن فراتر می‌رود و به  ایجاد تکنولوژیهای اتمی ، الکترونیکی ، کامپیوتری ، اطلاعات و فن آوری فضایی ، صنایع جنگی و پیشرفت کشاورزی و … تسری می یابد که چنین زمینه هایی در رژیم صهیونیستی تازگی ندارد و هر کدام از اینها دستاوردهایی دارند که نمی توان از آنها چشم پوشید ، علاوه بر آن پیشرفتهایی نیز در زمینه های آموزشی ، پزشکی و مسکن و … بچشم می خورد .
سوال بجایی که می بایست مطرح شود این است که : آیا دانشمندان و متخصصان ما از پیشرفتهای صهیونیستها در زمنیه های مذکور و دیگر زمینه ها آگاهی و اطلاع دارند ؟ و آیا آنها ضرورت وجوب رقابت با رژیم صهیونیستی را در آن زمینه ها دریافته اند ؟ و مقتضیات هماهنگی با چنین رقابتی را در نظر گرفته اند ؟
3- ویژگی سوم ، ضرورت شناخت و پی بردن جوانان به ایدئولوژی (عقاید و اندیشه های) صهیونیستی و پی جوئی آن در نوشته های کسانی چون : اسرائیل شاهاک ، پل فندلی ، روژه گارودی و نوام چامسکی و … می‌باشد ، چون اینان مطالبی را در مورد مهمترین نکات خطرناک اندیشه صهیونیستی ابراز کرده اند که تنها برای اعراب نیست ، بلکه برای همه دنیاست .
4- ویژگی چهارم ، اینکه چالش صهیونیستی تنها یک مسأله مطرح در حوزه سیاست خارجی این کشورها نیست بلکه در اصل به مسأله ساختار داخلی در جوامع جهان عرب و به موضوع توسعه داخلی این کشورها در تمامی ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، علمی و … بر می گردد . به عبارت دیگر چنین تحولاتی به اصلاحات اقتصادی و پیشرفت در راه بازار مشترک عربی و تلاشهای بزرگ به جهت اصلاح و دگرگون کردن نظام آموزشی ، از جمله سیستم آموزشی رایگان و بهبود خدمات پزشکی ، بهداشتی ، مسکن و پیش راندن عملیات رشد و تحول انسانی بطور عموم و … است . اینها صرفاً یکی از پایه های واقع بینانه و حقیقی برای مقابله با چالشهای صهیونیستی بشمار می‌رود .

بدیهی است چالش صهیونیستی بخودی خود ما را بسوی پیشرفت سوق نخواهد داد . بلکه انگیزه ای برای پیشرفت و رشد فراگیر محسوب می‌شود که تنها پایه و اساس حقیقی برای رویارویی موفقیت آمیز با چالش فوق می‌باشد که در فاصله بسیار کمی از سرزمینهای عربی قرار گرفته است و صریحاً  اینکه مأموریت مقابله با این چالش صرفاً به حوزه های نظامی یا دیپلماتیکی عربی محدود نیست بلکه این مأموریت تمام بخشهای داخلی، احزاب ، سندیکاها ، انجمنها ، مؤسسات آموزشی و اقتصادی را در بر می‌گیرد . در واقع این قدرت داخلی است که شالوده اصلی و در واقع دیپلماسی عرب را تشکیل می‌دهد هر چند که نقش و اهمیت جغرافیائی و میراث تاریخی اعراب را در صحنه بین المللی نمی توان نادیده گرفت .
اما مسأله مقابله با رژیم صهیونیستی را می بایست از محدوده تنگ رویاروئی دیپلماتیکی و نظامی بیرون کشید و آن را به عرصه وسیع رویارویی تمدنی منتقل کنیم که در واقع چنین رویکردی برای ما بمراتب راحت‌تر خواهد بود . چرا که در آن دارای سرمایه های بیکرانی هستیم با این توجه که رژیم صهیونیستی از نظرمساحت و جمعیت محدود است ولی به اوج پیشرفت نوعی خود رسیده است . جمعیت زیاد و مساحت جغرافیایی وسیع کشورهای عربی هنوز یک امتیاز مهم برای پروسه پیشرفت اعراب در تمامی زمینه ها بشمار می‌رود .
ابداع و نوآوری ، سلاح جدیدی از سنگ و خیل توده های انسانی است که دشمنی را وادار به فرار و به جستجوی پناهگاهی می‌کند ، فلذا محال است صهیونیستی را که صرفاً هدفش به چنگ در آوردن حق دیگران است بتواند از خود دفاع کند . بنابر این جشم اندازهای امیدبخش و یا ریشه های استوار و محکمی برای مقابله با چالش صهیونیستی و مهار آن به چشم می خورد .
در پایان جوانان عرب باید بدانند که جنایات دیریاسین ، کفرقاسم ، بحر البقر ، حرم حضرت ابراهیم ، قانا و … جنایات شرم آوری است که خون ما را به جوش می آورد تا ما شجاع و عادل باشیم .

پی نوشت ها:

  1- اوضاع امت عرب ، المستقبل العربی ، شماره 5 ، 1997 ، صفحه 74 .
  2- طه المجذوب ، الاستیطان جوهر الفکر الصهیونی (شهرک نشین اصل اندیشه صهیونیستی است) ، الاهرام ، 9 مارس 1997 .
  3- فهمی هویدی ، یوم نفی الشهب و شرق الوطنی (روزی که ملت تبعید شد و کشور به سرقت رفت) ،  الاهرام ، 16 مه 1995 
  - 4 همان .
  5- الصراع الفلسطینی ، الاسرائیل (رویارویی فلسطینی – اسرائیلی) ، لوموند دپلماتیک عربی ، شماره 23 ژانویه 1997 .
  6- طه المجذوب ، الاستیطان جوهر الفکر الصهیونی ، الاهرام ، 9 مارس 1997 .
  7- مجدی حسین ، وبدأت معرکه القدس (وجنگ قدس شروع می‌شود) ، الشعب ، یکم  اکتبر 1996 .
  8- جفری ارونسون ، المستوطنات و الصراع الفلسطینی-اسرائیلی ، لوموند دیپلماتیک ، شماره  23 ، 1997 .
  9- مصاحبه با یدیعوت احرونوت ، 19 ژوئیه 1996 ، به نقل از لوموند دیپلماتیک شماره 23 ، 1997 .
  10- طه المجذوب ، الاستیطان جوهر الفکر الصهیونی ، الاهرام ، 9 مارس 1997 .
  11- عادل دندراوی ، القدس ، الاهرام ، 29 مارس 1997 .
  12- خلیل تفکجی ، کتاب القدس ، مرکز اللقاء للدراسات الدینیه و التراثیه فی الارض المقدسه ، القدس صفحه 365 ، 1996 .
  13- رغید الصلح ، الملاقات المصریه الاسرائیلیه الی أین ؟ الاتحاد ، 20 ژاونیه 1996 .
  14- همان .
  15- سلیم نصار ، نتانیاهو یستعجل الحل نهایی فی طریق التهدید (نتانیاهواز طریق تهدید می خواهد به سرعت به راه حل نهایی د16ست یابد) ، الحیاه ، 29 مارس 1997 .
  17- ممدوح نوفل ، لا أفی و سلام فی دون استقرار اوضاع القدس ، الحیاة ، 9 ابریل 1997 .
  18- رجوع کنید به محمد صالحیه ، القضیه الفلسطینیه فی اربعین عاما ، میزگرد اندیشه ای ، النزوح الکبیر ، بیروت 8989 ، مرکز در19اسات الوحده العربیه ، صفحه 127 .
  20- همان .
  21- همان .
  22- عبدا… سناوی ، اسرائیل ضد اسرائیل ، العربی ، 13 نوامبر 1995 .
  23- د.عبدالعظیم انیس ، ذبح شرعی عمل الطریقه الیهودیه (ذبح کردن شرعی به شیوه یهودیان) ، العربی ، 28 اوت 1995 .
  24- به نقل از دکتر عبدالعظیم انیس ، همان .
  25- مرسی عطاءا… ، مقبره اسلام فوق جبل ابوغنیم ، الاهرام ، 27 مارس 1997 .
  26- العربی ، 9 ژانویه 1995 .
  27- جفری ارونسون ، المستوطنات و الصراع الفلسطینی-اسرائیلی ، لوموند دیپلماتیک ، شماره  33 ، 1997 .
  28- مجدی حسین ، وبدأت معرکه القدس ، الشعب اول ، اکتبر 1996 .
  29- امین هویدی ، الدفاع فی اسرائیل فی ظل السلام (دفاع از اسرائیل در سایه صلح) ، الاهرام ، 24 فوریه 1997 .
  30- ها آرتص ، به نقل از العربی ، 3 مارس 1997 .
  31- امین هویدی ، الدفاع فی اسرائیل فی ظل السلام (دفاع از اسرائیل در سایه صلح) ، الاهرام ، 24 فوریه 1997 .
  32- امین هویدی ، الصراع العربی-الاسرائیلی بین الکراکات و الطلقات و البیانات (کشمکش اعراب و اسرائیل میان گلوله‌ها و بیانیه‌ها) ، الاهرام ، 21 آوریل 1997 .


| شناسه مطلب: 153381







فیلم

خبرگزاری بین المللی قدس


خبرگزاری بین المللی قدس

2017 Qods News Agency. All Rights Reserved

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.